کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۱۵۲۹۶
تاریخ خبر:
درگیری خانوادگی در ورامین با قتل برادرزن به دست داماد خاتمه یافت

از تماس با برادر تا جنایت در خانه خواهر

از تماس با برادر تا جنایت در خانه خواهر

متهم بارها انگیزه جنایت را دفاع از خود عنوان کرده اما هر بار به قصاص محکوم شده است

هفت صبح|   اواسط سال ۱۴۰۱ صدای فریاد و شکستن شیشه‌های یک خانه مسکونی سکوت یکی از محله‌های ورامین را شکست. دقایقی بعد، صدای آژیر آمبولانس در کوچه پیچید و مردی جوان به نام احمد، که بر اثر اصابت چاقو مجروح شده بود، به بیمارستان انتقال یافت.

 

پیش‌زمینه حادثه

طبق اظهارات همسر احمد در جریان محاکمه، همسرش هنگام وقوع حادثه در خواب بود و حوالی ظهر با زنگ تلفن از خواب بیدار شد. وی در دادگاه بیان کرد: «تماسی از طرف برادر احمد برقرار شد اما متوجه نشدم درباره چه چیزی صحبت کردند. تنها چیزی که دیدم این بود که چهره همسرم از شدت عصبانیت برافروخته شد.

 

با عجله از خانه بیرون رفت. آن روز در خانه کار بنایی انجام می‌دادیم و احمد از گوشه حیاط، در نزدیکی انباری، یک چماق که به نظر می‌رسید دسته بیل یا کلنگ بود برداشت. به دنبالش رفتم اما به‌سرعت سوار خودرو شد و از خانه خارج شد. هیچ تصوری از ماجرا نداشتم و بسیار نگران بودم.

 

مدام با تلفن همراه او و برادرانش تماس گرفتم ولی پاسخی دریافت نکردم. نهایتاً پس از نیم ساعت، جاری‌ام تماس گرفت و اطلاع داد که احمد همراه برادرانش به خانه خواهرشان رفته‌اند و با داماد خانواده درگیر شده‌اند. برایم عجیب بود چون روابط خانوادگی ما با آن بخش از فامیل در حالت عادی و بدون تنش بود.»

 

حضور در بیمارستان

همسر احمد ادامه داد: «با خواهرم به خانه خواهرشوهرم رفتیم. مقابل خانه، جمعیت زیادی ایستاده بودند و شیشه‌های در ورودی شکسته شده بود. مأمور پلیس هم در محل حضور داشت. از‌ همسایگان شنیدم که فردی در خانه هدف ضربه چاقو قرار گرفته و به بیمارستان منتقل شده است.

 

به‌سرعت خود را به بیمارستان رساندم. در آنجا برادرشوهرهایم، پدرشوهرم و چند نفر دیگر از بستگان حضور داشتند. فریاد می‌زدم که احمد کجاست، اما کسی پاسخ نمی‌داد. ناگهان دایی احمد را دیدم که با حالتی آشفته وارد سالن شد، بر سر خود می‌کوبید و با صدای بلند می‌گفت احمد جان باخته است.»

 

آغاز تحقیقات جنایی

با وجود تلاش‌های پزشکی برای نجات جان احمد، شدت جراحات منجر به فوت او شد. تحقیقات اولیه حاکی از آن بود که عامل اصلی حادثه، داماد خانواده به نام یوسف بوده است. یوسف، مردی ۵۷ ساله، بازداشت شد و در بازجویی‌ها اعتراف کرد که در جریان یک مشاجره خانوادگی با احمد وارد درگیری شده است. با تکمیل تحقیقات، پرونده برای بررسی به دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد.

 

شهادت شاهدان

در نخستین جلسه محاکمه، قاضی از دختر متهم که در زمان وقوع حادثه در محل حضور داشت، خواست آنچه دیده را شرح دهد. او در تشریح واقعه اظهار داشت: «چند روز قبل از حادثه، عروسی یکی از اقوام نزدیک مادرم برگزار شد. پدرم تصور می‌کرد به مراسم دعوت نمی‌شود و حتی یک سکه طلا برای هدیه تهیه کرده بود، اما دعوت‌نامه‌ای دریافت نکرد.

 

از آن روز رفتار او در خانه تغییر کرد و عصبی شده بود. من و مادرم در مراسم شرکت کردیم، در حالی که پدرم معتقد بود نباید می‌رفتیم. در روز حادثه، زمانی که به خانه برگشتم، پدرم با من به دلیل سلام نکردن دعوا کرد و پس از آن نیز با مادرم مشاجره شدیدی داشت. برای پایان دادن به این وضعیت، با عمو و دایی‌هایم تماس گرفتم اما اصلاً تصور نمی‌کردم این موضوع به چنین درگیری منجر شود.»

 

دفاعیات یوسف

یوسف در جایگاه دفاع حاضر شد و گفت: «درست است که احمد را کشتم، اما هدفم دفاع از خودم بود. آن‌ها وارد خانه من شدند و من را مورد ضرب‌وشتم قرار دادند. با چوب به صورتم ضربه زدند.» او ادامه داد: «فکر کردم چاقو به‌صورت تصادفی با دستش برخورد کرده است، به همین دلیل از پسرم خواستم او را به بیمارستان ببرد.»

 

قاضی پرسید: «در لحظه‌ای که چاقو کشیدی، احمد قصد حمله به تو را داشت؟» متهم پاسخ داد: «نه، او پیش از آن ضربه‌ای با چوب به صورتم زده بود که باعث آسیب شدید صورت من شد. من فقط می‌خواستم با بیرون آوردن چاقو، او را بترسانم تا فاصله بگیرد، نه اینکه او را بکشم.»

 

 صدور حکم نخست

با پایان جلسه، هیأت قضات وارد شور شدند و با توجه به شواهد موجود در پرونده، ادعای دفاع مشروع را نپذیرفتند و حکم قصاص صادر شد. پس از اعتراض وکیل مدافع و متهم، پرونده به دیوان عالی کشور ارجاع شد. قضات شعبه ۵۱ دیوان با بررسی ادله، حکم را نقض کردند و خواستار بررسی مجدد موضوع دفاع مشروع در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران شدند.

 

جلسه رسیدگی مجدد

در رسیدگی مجدد، متهم بار دیگر تأکید کرد که هدفش از استفاده از چاقو، وارد کردن ضربه به دست مقتول برای جلوگیری از حمله با چماق بوده است. قاضی به او یادآوری کرد: «در اظهارات قبلی اشاره کرده بودی که برادرت در زمان درگیری حضور داشته و بین تو و مقتول قرار گرفته است. پس چرا خودت وارد عمل شدی؟»

 

متهم پاسخ داد: «برادرم از بیماری دیسک کمر رنج می‌برد و نگران سلامتی‌اش بودم. بعد از اینکه ضربه‌ای به سرم وارد شد، تمرکزم را از دست دادم و متوجه نشدم چه اتفاقی افتاده است. بی‌هوش شدم.» در این لحظه، مادر احمد واکنش نشان داد و گفت: «متهم بی‌هوش نشده بود و حتی خودش با خودرو تا نزدیکی بیمارستان آمد.»

 

نقض مجدد حکم

در پایان جلسه، قضات بار دیگر رأی به قصاص دادند اما این‌بار نیز دیوان عالی کشور حکم را نپذیرفت و موضوع برای رسیدگی در یک شعبه هم‌عرض ارجاع شد.

   

 جلسه نهایی و آخرین دفاع

در جلسه پایانی، فرزندان احمد به‌عنوان اولیای دم در دادگاه حاضر شدند. پدر احمد چند روز پس از حادثه، بر اثر فشار روحی ناشی از واقعه، دچار سکته شد و جان باخت. به همین دلیل، برادران و خواهر احمد به‌عنوان ورثه پدرشان و مادر احمد نیز به‌عنوان یکی از اولیای دم در جلسه حضور داشتند. همگی آنان درخواست اجرای حکم قصاص را مطرح کردند.

 

برای پیگیری اخبارحوادثاینجا کلیک کنید.
کدخبر: ۶۱۵۲۹۶
تاریخ خبر:
ارسال نظر