کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۰۸۹۷۰
تاریخ خبر:

ضربه کشنده در تاریکی باغ انگوری

ضربه کشنده در تاریکی باغ انگوری

در پایان تلخ یک خرید شبانه درگیری دسته جمعی رنگ خون گرفت

هفت صبح|   غروب یکی از شب‌های تابستانی در محله باغ انگوری ورامین، دکه کوچکی در گوشه خیابان ناگهان به صحنه درگیری خونینی بدل شد. پدری میانسال که برای خرید سیگار همراه پسرش از خانه بیرون زده بود، در فاصله‌ای کوتاه با ضربات چاقو جان باخت؛ ماجرایی که ریشه‌اش به کینه‌ها، درگیری‌های خیابانی و روایات متناقض از یک شب پرتنش باز می‌گشت.

 

در یکی از شب‌های پرتنش محله «باغ انگوری» در ورامین، اتفاقی رخ داد که تا مدت‌ها ساکنان محل را در شوک فرو برد؛ درگیری‌ای خونین مقابل یک دکه خوراکی‌فروشی، جایی که پدر و پسری با چند نفر دیگر گلاویز شدند و پایان ماجرا با مرگ مردی میانسال رقم خورد.

 

پلیس که در پی تماس شاهدان به محل رسید، خیلی زود هویت مقتول را شناسایی کرد. مردی میانسال بود که همراه پسرش برای خرید سیگار به دکه آمده بود، اما چیزی نگذشت که در میان درگیری با ضربه چاقو جانش را از دست داد. در جریان تحقیقات مشخص شد که ضارب اصلی فردی به نام افشین بوده که در همان ساعات اولیه بازداشت شد. او با بدنی مجروح و آثار چاقو در بیمارستان بستری بود.

 

افشین در همان روزهای ابتدایی گفت: «مقتول در محل به قوقول معروف بود و جزو اشرار سطح یک منطقه به شمار می‌رفت. آن شب او و پسرش بی‌هیچ دلیلی به سمت ما حمله‌ور شدند. ضربه‌ای که به من زدند عمقش ۱۸سانتی‌متر بود، به کما رفتم و بدون بیهوشی جراحی شدم. من فقط برای دفاع از خودم دست به چاقو بردم.»

 

پس از طی روند قضایی،رسیدگی به پرونده در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران آغاز شد. موضوع ابتدا با تأیید دفاع مشروع به صدور حکم حبس و پرداخت دیه برای افشین ختم شد، اما در ادامه، این رأی در دیوان‌عالی کشور رد شد. ماجرا بار دیگر به جریان افتاد، این بار در یک شعبه سیزدهم، با نگاه دقیق‌تر به زوایای پرونده.

 

وقتی بار دیگر پرونده روی میز رسید، پسر مقتول نیز در جلسه حاضر شد. او روایت تازه‌ای از آن شب داشت: «پدرم به ناس اعتیاد داشت و بدون آن حتی نفس کشیدن برایش سخت بود. شب حادثه یادش رفت مواد را بیاورد، برگشت و برداشت و همین باعث شد کمی دیرتر به دکه برسیم. من یکی از بچه‌های محل را دیدم که قبلاً به پدرم توهین کرده بود. جلو رفتم، صحبت کردیم، عذرخواهی کرد. اما ناگهان از آن طرف افشین و دوستانش با خشم به ما حمله کردند. این درگیری را ما شروع نکردیم؛ ما فقط دفاع کردیم.»

 

وقتی نوبت به افشین رسید که از خود دفاع کند بار دیگر به شرح ماجرای شب حادثه پرداخت و گفت:«آن شب من و دوستانم در کنار دکه مشغول سیگار کشیدن و خوراکی خوردن بودیم که ناگهان این پدر و پسر به ما حمله کردند.پسر مقتول شمشیر در دست داشت و خود مقتول هم یک نیمچه داشت.آنها می گفتند که پشت سرشان حرف زده و به آنها فحاشی کرده ایم.من هیچ چاره ای نداشتم جز اینکه از خودم دفاع کنم چون آنها به من ضربات متعدد زده بودند که پرونده پزشکی من این موضوع را اثبات می کند.»

 

بحث به اینجا که رسید، یکی از قضات از ولی‌دم پرسید که اگر حکم بر پرداخت دیه باشد، تقاضایی دارد یا نه؟ پاسخ روشن بود: «اگر قصاص انجام نشود، من دیه پدرم را می‌خواهم.»با پایان گفته‌ها و شنیده‌ها، قضات برای تصمیم‌گیری نهایی وارد شور شدند تا درباره سرنوشت مردی که حالا همه چیز را انکار می‌کرد، به نتیجه برسند.

 

آخرین تحولاتحوادثرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۰۸۹۷۰
تاریخ خبر:
ارسال نظر