کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۹۷۳۴۲
تاریخ خبر:
راز قتل مادر گمشده با اعتراف جوانی که چک بی‌محل کشیده بود برملا شد

یک روز زندگی با جسد زن طلبکار

یک روز زندگی با جسد زن طلبکار

متهم بعد از افشای حقیقت محل اخفای جسد را به پلیس نشان داد

هفت صبح| مرد جوان در جریان اختلاف مالی با یک زن میانسال او را خفه کرده و بعد از اینکه چندین ساعت با جسدش در خیابان‌ها گشت زد، جسد را در لواسان رها کرد. متهم بعد از دستگیری و افشای جنایت در دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه رفت.رسیدگی به این پرونده جنایی از چهارم شهریور ماه سال 1403 با اعلام فقدانی زنی میانسال به نام سهیلا از سوی دو پسر او در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.

 

فرزندان سهیلا در نخستین برخورد با ماموران اظهار داشتند که مادرشان به طرز مرموزی ناپدید شده است و از همان ابتدا اعلام کردند که به فردی به نام شهاب مظنون هستند. یکی از پسران سهیلا به ماموران گفت:«مادرم از مدتی قبل درگیر وصول چک‌های برگشتی بود که از فردی به نام شهاب برای مراودات مالی شان گرفته بود.

 

شهاب طلب مادرم را نمی‌داد و همین موضوع باعث بروز اختلاف عمیقی بین آنها شده بود.روز حادثه هم قرار بود که مادرم به مغازه شهاب برود تا با او صحبت کند اما ناگهان مادرم غیبش زد و دیگر از او خبری نداریم.»یکی از فرزندان مقتول حتی شخصا به مغازه شهاب مراجعه هم کرده بود اما مرد جوان از سرنوشت سهیلا اظهار بی‌اطلاعی کرد.

 

دستگیری تنها مظنون پرونده

در جریان تحقیقات مشخص شد آخرین فردی که سهیلا با او تماس داشته شهاب بوده و این در حالی بود که فرزندان سهیلا هم قبلا این موضوع را اعلام کرده بودند.از طرفی با توجه به سابقه اختلاف مالی شدید میان سهیلا و شهاب نوک پیکان اتهام به سمت شهاب چرخید و مرد جوان به پلیس آگاهی احضار شد اما در برخورد ابتدایی با ماموران اظهار بی‌اطلاعی کرد.در نهایت با بازجویی‌های مکرر از متهم و با بهره‌گیری از حداکثر امکانات فنی و علمی‌پلیسی شهاب لب به اعتراف گشود و پرده از راز جنایت هولناک خود برداشت.

 

می‌خواست بکشد کشتمش!

شهاب در اولین اعترافات خود ادعا کرد که سهیلا روز حادثه قصد داشته او را به قتل برساند و برای همین به انبار مغازه او آمده بود. متهم گفت:«از مدتی قبل با سهیلا اختلافات مالی داشتم.من با او به جهت مطالبه کمک مالی و گرفتن پول ارتباط داشتم و گاهی هم او اظهار بی‌کسی می‌کرد و از من کمک می‌گرفت.این اواخر به خاطر سه فقره چک که دستش داشتم با هم به اختلاف برخورده بودیم.»

 

متهم در مورد روز حادثه گفت:«روز حادثه ساعت نه و نیم صبح بود که سراغ من آمد.من در انبار مغازه‌ام واقع در محله نارمک بودم.بودم که سهیلا وارد شد و شروع به توهین و فحاشی به من برای همین کرکره را پایین دادم که او در یک لحظه به سمت من حمله کرد.سهیلا چاقو در دست داشت و من چاقو را از دستش گرفتم اما او یکدفعه شال خود را از سرش برداشت و دور گلوی من پیچید.من در یک عکس‌العمل سریع شال را از گلویم باز کردم و همان شال را دور گردن سهیلا پیچیدم که باعث خفگی او شد.»

 

یک روز گشت زنی با جسد

متهم در ادامه در مورد محل اخفای جسد اینطور توضیح داد:«بعد از اینکه متوجه شدم سهیلا تمام کرده از انبار خارج شدم.ساعت 12 یک بار دیگر بالای سر جسد رفتم و مطمئن شدم که واقعا دیگر نفس نمی‌کشد.بعد ساعت 3 بود که با خودروی پژو پارس خودم به انبار رفتم و جسد را در صندوق عقب خودرو انداختم.تا ساعت 9 شب جسد در ماشینم بود و بعد به خانه یکی از دوستانم رفتم و چند ساعتی آنجا بودم.

 

در این زمان جنازه هنوز در صندوق عقب ماشینم بود.بعد به خانه برگشتم اما حال روحی خیلی بدی داشتم و برای همین دوباره با ماشین حامل جسد به خانه همان دوستم رفتم و باز هم دقایقی آنجا بودم.تا ساعت دوازده و نیم نیمه شب خانه دوستم بودم و بعد به منزل خودم برگشتم.

 

گوشی و ساعتم را در خانه گذاشتم و ساعت یک بامداد به سمت جاده لواسان حرکت کردم.در جایی خلوت توقف کرده و جسد را از خودرویم بیرون آوردم.اول سه فقره چک خودم را از جیب او برداشتم و بعد جسد را به دره انداختم.» با اعترافات متهم و بعد از انجام روال قانونی، پرونده برای رسیدگی به شعبه سوم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و متهم پای میز محاکمه از خود دفاع کرد.

 

در دادگاه چه گذشت؟

در ابتدای جلسه رسیدگی فرزندان داغدار مقتول درخواست خود را مبنی بر قصاص متهم مطرح کردند.پسر بزرگ سهیلا گفت:«این مرد مادر من را بی رحمانه به قتل رساند و جسد او را به دره انداخت.داغ از دست دادن مادرمان اینقدر سنگین است که امکان ندارد از خون او گذشت کنم و تنها خواسته من از دادگاه قصاص قاتل مادرم است.»

 

سپس نوبت به شهاب رسید که در برابر اتهام مباشرت در قتل عمدی زن مسلمان از خود دفاع کند.متهم در جایگاه دفاع حاضر شد و گفت:«روز حادثه در ابتدا سهیلا به سمت من حمله کرد و من وقتی شال خودش را دور گلویش انداختم 10 تا 15 ثانیه فشار دادم که ناگهان او بی حال شد و متوجه شدم دیگر نفس نمی‌کشد.

 

از ابتدای این پرونده تا به حال دروغی نگفته ام و اگر درگیری روز حادثه به خاطر مسائل مالی رخ نمی‌داد من هرگز به فکر جنایت نمی‌افتادم.آن روز همه چیز در جریان یک عکس‌العمل ناخودآگاه در جریان درگیری رخ داد و من قصد و نیت قبلی نداشتم.» قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهم برای صدور رای وارد شور شدند.

 

گفت‌وگوی اختصاصی خبرنگار هفت صبح  با قاتل پرونده

اول به برادرم اعتراف کردم

فرزندان مقتول برای گرفتن انتقام خون مادرشان مصمم هستند.حتی بارقه امیدی برای اینکه از قصاص شهاب گذشت کنند در رفتار و گفتار آنها دیده نمی‌شود.دادگاه که تمام می‌شود شهاب ناامید و مستاصل با نگاهی سرد و قدم‌هایی که به زور روی سنگفرش راهروی دادگاه کشیده می‌شود به همراه مامور بدرقه‌اش گوشه‌ای می‌ایستد و به نقطه‌ای نامعلوم خیره می‌شود.شاید بیشتر از هر چیز به چوبه دار و قصاص فکر می‌کند و به اینکه روز آزادی او از حبس شاید روز مرگش باشد!در ادامه گفت‌وگوی خبرنگار ما با متهم پرونده را بخوانید.

 

مراوده مالی شما با مقتول بابت چه بود؟

من لبنیاتی داشتم و مقتول هم در کار مواد غذایی بود.چون ما کار پخش هم می‌کردیم گاهی جنس هایش را به کمک من جور می‌کرد.

 

تحصیلات داری؟

بله لیسانس مدیریت دارم و تا به حال سابقه کیفری نداشتم.

 

ارتکاب جنایت برای کسی که تا حالا خلافی نکرده چطور اتفاق می‌افتد؟

خیلی سخت است.بعد از این ماجرا اصلا حال و روز خودم را نمی‌فهمیدم بی قرار بودم.واقعا همه چیز در یک لحظه اتفاق افتاد.

 

خانواده ات متوجه احوال تو می‌شدند؟

بله همسرم می‌پرسید چرا اینقدر مضطربی و من می‌گفتم به خاطر فشار کاری است.برادرم هم متوجه شده بود که احوالم طبیعی نیست.وقتی آگاهی با من تماس گرفت و احضارم کرد برادرم با من تا نزدیک آگاهی آمد و در تمام طول مسیر به من می‌گفت اگر چیزی می‌دانی به پلیس بگو.بالاخره وقتی جلوی در آگاهی رسیدیم به او گفتم که من قاتل سهیلا هستم و برادرم به من گفت حقیقت را به پلیس بگو.قبل از آن از بیان ماجرا می‌ترسیدم و طفره می‌رفتم اما بعد از صحبت با برادرم به قتل اعتراف کردم.

 

فرزند هم داری؟

بله یک پسر دو ساله و یک دختر 9 ساله دارم.

 

برای پیگیری اخبارحوادثاینجا کلیک کنید.
کدخبر: ۵۹۷۳۴۲
تاریخ خبر:
ارسال نظر