راز کهنه شلیک خونین در رباط کریم

عکس زن جوان در صندوقچه خاطرات مقتول، سند متهم شدن او به قتل عمدی بود
هفت صبح، زهرا بهزادی| تیر ماه سال ۸۴ مرد جوانی با مراجعه به پلیس آگاهی مفقود شدن ناگهانی برادر خود به نام ناصر را گزارش کرد. در حالی که اقدامات پلیسی برای یافتن ردی از ناصر آغاز شده بود جسد او در کنار نهری در نزدیکی محل زندگیاش واقع در رباط کریم کشف شد. ناصر به ضرب شلیک گلوله از اسلحه کلت به قتل رسیده بود. به این ترتیب تحقیقات جنایی برای رازگشایی از جنایت آغاز شد.
رد زنی تلفن مقتول
در تحقیقات ابتدایی مشخص شد ناصر در یکی از محلههای رباط کریم بنکداری داشته و به گفته دوستانش او با اینکه همسر و یک دختر خردسال داشت اما قصد ازدواج مجدد با زنی به نام ستاره را داشت. اهالی محل میگفتند ناصر با خانمهای زیادی در ارتباط بود و از بین مشتریان خانم که به مغازهاش رفت و آمد میکردند با تعدادی رابطه دوستانه برقرار کرده بود.
حتی درست شب قبل از حادثه به چند نفر از دوستانش گفته بود زنی که عاشقش هستم به نام ستاره، امشب از کانادا به ایران میآید و من مشتاق دیدارش هستم. همین اظهارات کافی بود که آخرین تماسهای تلفنی مقتول تحت بررسی پلیس قرار بگیرد اما به رغم تصور ماموران، سرنخ به دست آمده آنها را به فردی غیر از ستاره متصل کرد.
اولین سرنخ
در بررسی تماسها مشخص شد که ناصر اخیرا تماسهای زیادی با مردی به نام احمد داشته است.به این ترتیب احمد احضار شد و گفت: «مدتی قبل وقتی قبض تلفن خانه آمد خیلی تعجب کردم چون خیلی بیشتر از همیشه بود.از آنجایی که همسر برادرم به نام مهوش با من و مادرم زندگی میکند موضوع را از او جویا شدم. اما او گفت علت را نمیداند.»
احمد ادامه داد: «برادر من یعنی شوهر مهوش مدتی قبل برای کار به ژاپن رفت و از آن پس مهوش و پسرش در خانه ما با من و مادرم زندگی میکردند.حالا که من تنها مرد خانه بودم احساس وظیفه کردم که هر طور شده ماجرا را مشخص کنم برای همین به مخابرات رفتم و متوجه شدم تماسهای زیادی از خانه ما با مرد بنکداری به نام ناصر گرفته شده است.
حالا دیگر مهوش لب باز کرد و به من گفت که مدتی قبل ناصر عکس بیحجابم را به دست آورد و از طریق آن از من اخاذی میکند. ناصر تا حالا ۷۵۰ هزار تومان از زن برادرم پول گرفته و گفته بود اگر به او پول ندهد، عکسش را منتشر کرده و آبرویش را میبرد.»احمد در ادامه گفت:«من وقتی که این موضوع را فهمیدم چندین بار با ناصر تماس گرفتم و از او خواستم که دست از سر مهوش بردارد.»
بازداشت مهوش
در همین حال خانواده مقتول با ارائه ادلهای اظهار داشتند که زن جوانی به نام مهوش چکهای ناصر را نقد میکرده.به این ترتیب مهوش به عنوان یکی از مظنونین پرونده بازداشت شد اما با رد اتهام خود گفت:«زنی که ناصر منتظرش بوده ستاره نام داشته و قرار بوده از کانادا بیاید اما من تا به حال پایم را از کشور بیرون نگذاشتهام.از طرفی در شب وقوع حادثه من در یک جشن عروسی خارج از تهران بودم.»
متهم در ادامه گفت:«این ماجرا برای من دردسر زیادی درست کرد چون وقتی شوهرم از ماجرا با خبر شد با من تماس گرفت و گفت دیگر نباید در خانه مادرش زندگی کنم.من هم نمیتوانستم خارج از کشور بروم و همین عامل جدایی ما شد.حالا پسرم هم به همراه عمویش به خارج از کشور رفته و با همسرم زندگی میکنند.»در حالی که ادله کافی برای تفهیم اتهام به مهوش وجود نداشت؛ برای او قرار منع تعقیب صادر شد.
اما شوهر و برادرشوهر مهوش با توجه به اینکه انگیزه انتقام از ناصر را داشتند به عنوان مظنونین دیگر پرونده شناخته شدند.اما با توجه به اینکه بیش از ۱۵ سال از جنایت گذشته بود و امکان استرداد مظنونین از خارج کشور وجود نداشت و همچنین با توجه به دایره وسیع ارتباطات مقتول که امکان وجود مظنونین زیادی را فراهم میکرد؛ قضات رای پرداخت دیه از صندوق ستاد دیه را صادر کردند.رای صادر شده از سوی ولی دم مورد اعتراض قرار گرفت.
راز عکس در صندوقچه
چند سال از قتل ناصر میگذشت که خانوادهاش در صندوقچه خاطرات او که در زیرزمین خانه پدریاش بود عکس مهوش را پیدا کردند که به عنوان مدرکی برای متهم شدن مهوش ارائه دادند.به این ترتیب سال گذشته زن جوان بار دیگر به اتهام قتل بازداشت شد.
با طی روال قانونی، متهم هفته قبل در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد و گفت:«بعد از مهاجرت شوهرم فرزندم ترس از دست دادن من را داشت و به شدت به من وابسته شده بود.حاضر نبود از من جدا شود و من برای اینکه او را قانع کنم که به مهد کودک برود عکس خودم را به او دادم و گفتم هر وقت دلتنگ من شدی نگاهش کن.»
متهم ادامه داد:«یک روز مادرشوهرم به من گفت برنجی که از بنکداری ناصر خریدی مرغوب نیست و من بعد از اینکه دنبال پسرم رفتم، با او برای پس دادن برنج به مغازه ناصر رفتیم.نمیدانم ناصر چطور وقتی حواسم نبود عکس من را که در دست پسرم بود از او گرفت و بعد از آن از من اخاذی کرد اما همانطور که سالها قبل هم گفتم من در قتل او نقشی ندارم و در زمان وقوع قتل در عروسی بودم.»
رسیدگی به این ادعای متهم در حالی است که قبلا داماد همان عروسی تحت تحقیقات گفته که مهوش در عروسی او حضور نداشته است.در ادامه وکیل متهم گفت:«در صحنه جنایت خونی کشف شده که متعلق به مهوش نیست.از سویی شوهر سابق مهوش و برادرش انگیزه قتل داشتند و همچنین در دایره افرادی که با مقتول در ارتباط بودند نیز ممکن است دشمنان زیادی وجود داشته باشد.به همین جهت تقاضای تبرئه موکل را دارم.»
قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهم و وکیل او برای صدور رای وارد شور شدند.قضات دادگاه بعد از مشورت مهوش را از مباشرت در قتل عمدی تبرئه کردند.