کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۷۵۳۲۴
تاریخ خبر:

هشت روز در جهنم سفید | روایتی تراژیک از سرنوشت چهار کوهنورد لارستانی در صعود به قله دماوند

هشت روز در جهنم سفید | روایتی تراژیک از سرنوشت چهار کوهنورد لارستانی در صعود به قله دماوند

اولین بازمانده از چهار‌ کوهنورد لارستانی، نجات یافت و جست‌وجوها برای پیدا کردن محمد ادامه دارد

هفت صبح| ‌فقط نیم ساعت. فقط نیم ساعت فاصله داشتند تا به قله برسند اما در چند صدمتری آن متوقف شدند. اول سارا ایستاد و تصویر قله در نگاهش یخ زد. بعد از او رحمان متوقف شد. دیروز مهدی را پیدا کردند و تا زمان نوشته شدن این گزارش جست‌وجوها برای محمد، نفر آخر ادامه دارد. 
 

رحمان فصاحت، سارا خوشه‌چین، مهدی ضیاپور، محمد رنجبر. اینها نام آن چهار کوهنورد است. رد پای دو نفر اول روی یکی از گردنه‌های دماوند در ارتفاع 5 هزار متری متوقف شده و جسم بی‌جانشان را دیگر تا حالا باید برف پوشانده باشد. نفر سوم، مهدی مربی آنها بود. او را دیروز از دهان کوه بیرون کشیدند. نفر آخر، محمد است که هنوز اطلاعاتی از وضعیت او نداریم. 


روز اول، آغاز تراژدی

آنها از خیلی وقت پیش، تمرین‌هایشان را برای این صعود شروع کرده بودند. روز سه‌شنبه هفته قبل سوار هواپیما می‌شوند. مقصد اول تهران بود و مقصد دوم جبهه شمالی دماوند که می‌شود مازندران. جمعه بندکفش‌ها را محکم می‌بندند و تازه از اینجا ماجرا شروع می‌شود. 
 

آنها تا روز شنبه که اعلام مفقودی می‌شود چندین بار بین راه در پناهگاه‌های مختلفی ایستاده‌اند و دوباره با جمع کردن انرژی مجدد به راه ادامه داده‌اند. شنبه خان آخر را باید پشت سر می‌گذاشتند. نیمه‌شب از پناهگاه بیرون می‌زنند و مسیری که بارها رفته بودند، طی می‌کنند. 200 متر بیشتر نمانده بود که سرما اجازه حرکت نمی‌دهد. گفتنش راحت است اما پیمودن این مسافت روی شیب تند دیو پای دربند با هوای برف و بورانی که نمی‌گذاشت چشم دو متر جلوتر را ببیند کار آسانی نیست.

 

می‌گویند سرما در دمای قله کوه، موذیانه وارد بدن می‌شود، رنگ پوست را به کبودی مرگ می‌کشاند و بافت آن را از بین می‌برد. طوری که قربانی ممکن است متوجه علائم شروع آن نشود. طلوع صبح شنبه، یعنی پنج ساعت بعد از اینکه آنها از پناهگاه خارج شده بودند، پیغام می‌رسد که فشار سارا افتاده. این پیام را مهدی، مربی آنها به هلال‌احمر می‌دهد. به نظر می‌رسد که مهدی یک‌بار پایین آمده، پیام را رسانده و دوباره پیش تیم برگشته. 

 

از همان نقطه قرار می‌شود که صعود را متوقف کنند. پیکر سارا را همان‌جا که سرما بر او پیروز شد، به برف‌ها می‌سپردند و از مسیر جنوبی برمی‌گردند. جایی که سه نفر باقیمانده همدیگر را گم کرده و مسیرشان از هم جدا شده است. 

 

با اینکه از روز اعلام گم شدن فدراسیون کوهنوردی دائم تاکید داشته که افراد نباید در این دما برنامه صعود می‌چیدند، این گروه با مجوز فدراسیون کوهنوردی استان فارس راهی شده بودند. داخل مجوز روز سفر، روز بازگشت، اسامی و حتی وسیله نقلیه رفت و برگشت هم قید شده. 

 

روز دوم، جهنم سفید

صبح یکشنبه هنوز همه امید داشتند که سه کوهنورد دیگر را می‌شود، پیدا کرد. آنها هزار و 400 متر از جایی که سارا روی برف‌ها دراز کشیده بود، پایین‌تر آمده بودند. مسیر یال دماوند را در شرایط کولاک و بوران در دمای 45 درجه فرود می‌آمدند که نفر دوم زمین‌گیر می‌شود. آفتاب یکشنبه غروب می‌کند و هیچ دسترسی به آنها هنوز برقرار نمی‌شود. 

 

روز سوم، بازماندگان کوه

حالا دوشنبه صبح است و از تیم 4 نفره دو نفر جا مانده‌اند. راه این دو نفر هم از هم جدا شده و از هم بی‌خبرند. مهدی توانسته خودش را به یکی از پناهگاه‌ها برساند محمد هنوز نه. این آخرین پیامی است که 9 صبح بیست و دوم بهمن از مهدی در گروه دوستانش ارسال شده. پیامی سه دقیقه‌ای که باد اجازه نمی‌دهد کلماتش را از هم تشخیص دهیم. تا این روز هر بار که تیم امداد به دل کوه می‌زد، بوران آن‌ها را پس می‌راند. دماوند قصد نداشت چیزی که بلعیده، پس دهد. 

 

تیم امدادگران شامل بهترین کوهنوردهای ایران است که تجربه صعود قله 7 هزار متری هم داشته‌اند اما با این ابر و بوران فقط با پهپاد‌های حرارتی می‌شد حدس زد که آنها کجا هستند. امدادگران هلال‌احمر از روی دستگاه، محمد را می‌دیدند که در 50 متری جسد رحمان قرار دارد اما شیب اجازه نزدیک شدن به آنها را نمی‌دهد.

 

اینطور که کارگروه تخصصی امداد و نجات می‌گوید حوالی 12 ظهر روز دوشنبه تماس مجددی با مهدی برقرار می‌کند. مدیر تیم امداد و نجات کشور درباره آن تماس تلفنی می‌گوید: « این کوهنوردان به‌دلیل شرایط سخت محیطی و برودت شدید هوا، در تماس‌های خود با خانواده و دوستانشان اطلاعات متناقضی ارائه داده‌اند، به‌عنوان مثال، آقای ضیاپور در یکی از تماس‌هایش، اعلام کرده است که در حال بازگشت هستند، در حالی که به‌خاطر نمی‌آورد که یکی از همنوردان‌شان در ارتفاعات جان خود را از دست داده است، این موضوع یکی از عوارض هایپوترمی و سرمازدگی در کوهستان است.»

 

هایپوترمی زمانی اتفاق می‌افتد که دمای بدن به 32 تا 28 درجه می‌رسد. اینجا هوشیاری فرد پایین می‌آید. به همین دلیل مهدی آدرس اشتباهی می‌دهد و حتی می‌گوید که با بچه‌ها و امدادگران پیش هم هستند. درحالی که گشت امداد آنها را پیدا نمی‌کند. 

 

روز چهارم، خوش‌خبری

بعد از ساعت‌ها بی‌خبری در نهایت سه‌شنبه، حوالی ساعت 18 این مربی جوان را پیدا و سوار آمبولانس کردند. چهره تکیده و صورت قرمزش گویای همه چیز بود. سفری که قرار بود تنها پنج روز باشد، تا هشت روز کابوس‌وار ادامه داشت. نه صعود موفقیت‌آمیز بود و نه فرود. هر سه نفرشان جوان‌های لارستانی هستند که تا امروز بارها دماوند را فتح کرده بودند. این بار اما نام فاتحان را در فهرست گمشدگان نوشتند و رویایشان را با کابوس به پایان بردند. 

 

به جز سارا، سه نفر دیگر صفحه عمومی در اینستاگرام دارند. سارا تا امروز چهار بار قله‌های بالای 4 هزار متری فتح کرده. لارستانی‌ها می‌گویند ما تا امروز دختری نداشتیم که توانسته باشد به همه قله‌های بلند صعود کند. قرار بود سارا رکورد این کار را بزند. مهدی باسابقه‌تر از همه است. هم مربی کوهنوردی است و هم یک باشگاه ورزشی و یک گروه کوهنوردی در لارستان دارد. اولین بار نبود که کفشش را روی سنگ‌های دماوند فشار می‌داد و روی برف‌ها بالا می‌رفت.

 

مسیر شمالی دارای دو یخچال خطرناک است و مخاطرات زیادی دارد اما او مربی حرفه‌ای بود که دقیقا همین مسیر را سال پیش زمستان طی کرد. این 5 هزار و 600 متر ارتفاع را یک بار هم سال 1401 و یک بار هم سال 98 و سال قبل‌تر و سال‌های قبل تکرار کرده بود. هر بار مثل مورچه از گنبد گیتی بالا می‌رفتند. این بار اما طبیعت قدرت بی‌رحمانه خودش را به رخ کشید و سرنوشت دیگری برایشان رقم زد. از این روز به بعد نام‌هایشان در بادهای لارستان می‌پیچد و ردپایشان در برف محو می‌شود تا شاید با آمدن تابستان کوه مشت بسته‌اش را باز کند و پیکر کوهنوردها را پس دهد. 

 

 

کدخبر: ۵۷۵۳۲۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر