من پارمیدا را کشتم! | مرد جوان دختر ۱۷ساله خود را با شلیک اسلحه از پای درآورد
سعی کردم دخترم را پیش خودم ببرم تا از این منجلاب نجاتش دهم اما ...
هفت صبح| رسیدگی به این پرونده از 17 تیرماه امسال به دنبال قتل فجیع دختر ۱۷ سالهای به نام پارمیدا آغاز شد . برادر بزرگ وی که هراسان با پلیس تماس گرفته بود، گفت: من همراه مادرم، دوست او و خواهرم برای تفریح به صالحیه بهارستان رفته بودیم. پدرم که سالهاست از مادرم جدا شده ما را تعقیب کرد و جلوی راهمان را گرفت. او اسلحه کشید و من از ترسم فرار کردم. او به خواهرم که روی صندلی عقب ماشین نشسته بود شلیک کرد و گریخت .
با این تماس ماموران پلیس به بررسی پرداختند و جسد پارمیدا که با شلیک دو گلوله به سرش از پا درآمده بود به پزشکی قانونی منتقل شد. مادر قربانی در بازجوییها گفت: من و همسرم سالهاست از هم جدا شدهایم. همسرم، سابقه مصرف موادمخدر و الکل دارد. او بارها تلاش کرد دختر و پسرم را از من دور کند تا با خودش زندگی کنند. اما آنها راضی نشدند.
آخرینبار من همراه دختر و پسرم و مردی به نام نیما که از چندسال قبل با او آشنا شده بودم برای تفریح بیرون رفته بودیم. من و نیما از ماشین پیاده شدیم که همسر سابقم سر رسید. او به روی فرزندانم اسلحه کشید و دخترم را کشت . با اطلاعاتی که ماموران پلیس به دست آورده بودند مرد ۴۷ ساله به نام پیمان یک روز بعد ازجنایت خانوادگی ردیابی و بازداشت شد و به قتل فجیع دخترش اعتراف کرد .
اعتراف به قتل فجیع دختر
این مرد در بازجوییها گفت: بعد از جدایی از همسرم سعی کردم تا دختر و پسرم را پیش خودم ببرم و از آنها مراقبت کنم. اما آنها قبول نکردند. آنها با مادرشان زندگی میکردند تا اینکه از یک سال و نیم قبل متوجه شدم همسر سابقم با مرد جوانی به نام نیما آشنا شده و قصد ازدواج دارد. من چند بار با نیما درگیر شدم. در این مدت دخترم ازدواج کرد اما من متوجه شدم نیما با دخترم هم رابطه پنهانی دارد. نیما خودش برایم پیامک ارسال کرد و گفت علاوهبر همسر سابقم با دخترم هم در ارتباط است.
او ادامه داد: من این موضوع را باور نکردم تا اینکه دامادم با من تماس گرفت و گفت پارمیدا با نیما رابطه پنهانی دارد. من حتی پیامکهای رد و بدل شده بین آن دو را هم دیدم. به همین خاطر تصمیم به قتل دخترم گرفتم .متهم گفت: من سعی کردم دخترم را پیش خودم ببرم تا از این منجلاب نجاتش دهم. اما همسر سابقم اجازه نمیداد و میخواست دخترم هم مانند خودش فاسد باشد.
به همین خاطر اسلحه تهیه کردم و به دنبال فرصت مناسبی بودم تا دخترم را که باعث آبروریزی بود از زندگی حذف کنم. آخرین بار وقتی متوجه شدم آنها برای تفریح به حاشیه تهران رفتهاند با موتور آنها را تعقیب کردم. همسرم و نیما از ماشین پیاده شدند و من با اسلحه به سمت ماشین رفتم. پسرم به محض روبهرو شدن با من قمه کشید. اما وقتی اسلحه را در دستانم دید فرار کرد. من در عقب ماشین را باز کردم و به سر دخترم که روی صندلی نشسته بود شلیک کردم. من به خاطر مسائل ناموسی دخترم را کشتم و از قتل پشیمان نیستم .
با اعترافات مرد خشن، وی به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان سلامت روان وی را تایید کردند. به این ترتیب برای وی به اتهام قتل عمدی دخترش، حمل و نگهداری سلاح غیرمجاز و قدرتنمایی با اسلحه، کیفرخواست صادر و پروندهاش به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد .
در دادگاه
در ابتدای جلسه مادر قربانی روبهروی قضات ایستاد و برای شوهر سابقش اشدمجازات خواست. او گفت: من سال ۹۰ از همسرم جدا شدم. اما او دست از سر من و فرزندانم برنمیداشت و آخرین بار هم دخترم را بیرحمانه کشت. دو هفته بعد از قتل دخترم دامادم از غصه این ماجرا خودکشی کرد و مرد.
سپس متهم روبهروی قضات ایستاد و گفت: باعث همه این مصیبتها همسرم بود. سال ۸۸ پدرزنم مرا همراه خودش به سرقت برد. اما ما همانجا دستگیر شدیم و به زندان افتادیم. سال ۹۰ همسرم از من جدا شد و همان موقع حرفهای بدی پشت سر او به گوشم میرسید اما باور نکردم.
متهم ادامه داد: من از ۶ سالگی خودم دخترم را بزرگ کردم و با اینکه مجدد ازدواج کرده بودم اما همیشه همراه دخترم بودم به او محبت میکردم. اما پارمیدا وقتی بزرگ شد پیش مادرش رفت و رفتارهای او را ادامه داد. مدتی قبل مردی با من تماس گرفت و پشت سر همسرم و دخترم حرفهای بدی زد. او گفت با آنها رابطه پنهانی دارد. او حتی به دامادم هم زنگ زده و از او خواسته بود تا پارمیدا را طلاق دهد. دامادم به خاطر مرگ دخترم خودکشی نکرد. او به خاطر آبرویش دست به خودکشی زد. او خواهرزاده من بود .
این متهم در تشریح جزییات قتل گفت: حرفهای مرد ناشناس پشت سر همسر سابقم و دخترم مرا روانی کرده بود. حتی مرد ناشناس یک بار به من حمله کرد و میخواست مرا آتش بزند. از آن شب به بعد مدام میترسیدم. به همین خاطر و برای دفاع از جانم اسلحه خریدم.
آن روز با موتور همسرم، دختر و پسرم را تعقیب کردم و وقتی ماشین آنها متوقف شد، جلو رفتم. اما پسرم قمه کشید. ولی وقتی اسلحه را در دستم دید فرار کرد و من برای پایان دادن به همه آبروریزیهایی که دخترم درست کرده بود دو گلوله به سر او شلیک کردم. من از قتل دخترم پشیمان نیستم. همسرم و رفتارهایش و توطئههای او علیه من موجب شد دست به چنین کاری بزنم .
با پایان دفاعیات متهم، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.