پایان مرگبار خلوت عاشقانه در باغ شهریار
با اعلام نظر پزشکیقانونی، دختر جوان از اتهام قتل پسر مورد علاقهاش تبرئه شد
هفت صبح| رسیدگی به پرونده مرگ مرموز مرد جوانی به نام پویا، چهارم آذرماه سال قبل با اعلام از سوی ماموران کلانتری یکی از محلههای شهریار در دستور کار ماموران انتظامی و قضایی قرار گرفت.این در حالی بود که دختر جوانی به نام مرجان، دقایقی قبل از رسیدن ماموران موضوع را به مرکز فوریتهای پلیس 110 اطلاع داده و به این ترتیب رسیدگی به موضوع در دستور کار ماموران جنایی قرار گرفته بود.به این ترتیب تیم جنایی به همراه بازپرس ویژه قتل و کارآگاهان پلیس آگاهی و همچنین تیم تشخیص هویت برای رسیدگی به موضوع در محل حاضر شدند.
تحقیقات در محل
زمانی که ماموران در محل وقوع حادثه حاضر شدند در اولین قدم از تحقیقات خود مرجان را هدف پرسوجو قرار دادند. دختر جوان در نخستین برخورد به ماموران جنایی گفت: من و پویا از مدتی قبل با همدیگر رابطه دوستانه داشتیم. چند روز پیش پویا به من پیشنهاد داد که با همدیگر برای تفریح به باغی حوالی شهریار بیاییم. پویا میگفت میتواند در آن حوالی باغی اجاره کند تا یک شب اینجا بمانیم.»
مرجان ادامه داد: «بالاخره پویا باغ را اجاره کرد و من هم قبول کردم و همراه او آمدم. چند ساعتی در باغ بودیم و تصمیم گرفتیم به تهران برگردیم. وسایل را جمع کردیم و من داخل ماشین گذاشتم و خودم هم در خودرو نشستم تا پویا درها را قفل کند و شیر گاز را ببندد و سوار ماشین شود. اما بعد از دقایقی که در ماشین به انتظار گذشت، حس کردم بستن درها این قدرها هم طول نمی کشد! برای همین از ماشین پیاده شدم و دوباره سراغ پویا رفتم.»
مواجهه با یک جسد
مرجان ادامه داد: «داخل اتاقها سرک میکشیدم و با صدای بلند پویا را صدا میزدم. با هر بار صدا زدن من و جواب ندادن او دلشورهام بیشتر میشد. خیلی مضطرب شده بودم و در همان چند ثانیه هزارجور فکر و خیال به سرم زد. میترسیدم غریبهای وارد ویلا شده باشد و نفسم از ترس بالا نمیآمد. یکدفعه وقتی به یکی از اتاقها سرک کشیدم پویا را دیدم که خودش را حلقآویز کرده بود. من پشت سر هم جیغ میکشیدم و دست و پایم میلرزید. اما در همان حال هر طور که بود طناب را پاره کردم تا جان پویا را نجات دهم. بعد هم با پلیس تماس گرفتم و فورا موضوع را اطلاع دادم.»
بعد از ثبت اظهارات دختر جوان توسط ماموران جنایی، جسد با دستور بازپرس جنایی به پزشکیقانونی منتقل شد و درحالیکه رسیدگی به موضوع وارد فاز جنایی شده بود تحقیقات برای رازگشایی از ماجرا کلید خورد.
این زن قاتل پسرمان است
در نخستین بررسیها مشخص شد پویا متاهل بوده اما از سه سال قبل وارد رابطه پنهانی با مرجان شده است.زمانی که راز ارتباط پویا و مرجان برای خانواده او فاش شد از دختر جوان شکایت کردند.خانواده پویا ادعا کردند که احتمال دست داشتن مرجان در جریان مرگ پویا وجود دارد و آنها خودکشی پویا را باور نداشتند و میگفتند پویا برای این کار انگیزهای نداشته. اما احتمال میدادند مرجان پویا را کشته و با صحنهسازی سعی دارد ماجرا را خودکشی نشان دهد .
با این شکایت مرجان بازداشت و تحقیقات از او آغاز شد.
انکار قتل
متهم در جریان بازجوییها در تشریح جزئیات ماجرا گفت: سه سال قبل با پویا آشنا شدم. ما رابطه خوبی با هم داشتیم و گاهی اوقات برای تفریح با هم بیرون میرفتیم. آخرین بار او باغی در شهریار را کرایه کرده بود که با هم به باغ رفتیم و مشروب خوردیم.
شارژ گوشی موبایلم تمام شده بود. به همین خاطر داخل ماشین رفتم تا گوشیام را شارژ کنم. قرار بود چند دقیقه بعد پویا هم بیرون بیاید تا به تهران برگردیم اما چون نیامد، من نگران شدم و به داخل خانه ویلایی رفتم. اما با جسد حلقآویز او روبهرو شدم. من گمان کردم او شوخی میکند. اما وقتی جلو رفتم متوجه شدم نفس نمیکشد. به همین خاطر طناب را پاره کردم و او را پایین آوردم. او هرگز درباره اینکه قصد دارد به زندگیاش پایان بدهد به من حرفی نزده بود.»
به دنبال اظهارات دختر جوان و نظر کارشناسان پزشکیقانونی که در گزارشی اعلام کرده بودند، مرگ مرد جوان خودکشی بوده و فرضیه دگرکشی رد شده، برای دختر جوان قرار منع تعقیب صادر شد. اما اولیایدم به این قرار اعتراض کردند.
کشوقوس قضایی
به این ترتیب پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد .در دادگاه مرجان اظهارات قبلیاش را تکرار کرد و گفت: من اصلا خبر نداشتم پویا قصد دارد دست به چنین کاری بزند. اگر از تصمیم او مطلع بودم او را منصرف میکردم. من از دیدن جسد حلقآویز او آنقدر شوکه شده بودم که گمان کردم با من شوخی میکند.
در پایان جلسه قضات دادگاه متهم را از اتهام دست داشتن در قتل تبرئه و برای وی قرار منع تعقیب صادر کردند. اما بار دیگر اولیایدم به حکم تبرئه دختر جوان اعتراض کردند. به این ترتیب پرونده این بار در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی دوباره قرار گرفت و قضات شعبه ۴۹ دیوان عالی کشور با توجه به نظر کارشناسان پزشکیقانونی که اعلام کرده بودند آثاری از درگیری روی جسد نمایان نبوده و نحوه گره طناب و آثار کبودی روی گردن نشاندهنده خودکشی است، قرار منع تعقیب دختر جوان را تایید کرده و مرگ مرد جوان را خودکشی اعلام کردند تا پرونده برای همیشه بسته شود.