قتل برادرزن در جریان حمله گروهی به خانه داماد
تماس شبانه دختر نوجوان با اعضای فامیل، سببساز درگیری دستهجمعی خانوادگی منجر به قتل داییاش شد
هفت صبح| مرد میانسال که در جدال خانوادگی با همسرش، برادرزنش را کشته بود پای میز محاکمه ایستاد و مدعی شد در دفاع از جانش دست به جنایت زده است.رسیدگی به این پرونده از یک سال قبل به دنبال وقوع درگیری خونین در خانهای دو طبقه در ورامین آغاز شد.
در این درگیری مرد ۳۰ سالهای به نام یوسف در خانه خواهرش چاقو خورده بود که تسلیم مرگ شد و عامل جنایت که شوهرخواهر او به نام مصطفی بود، بازداشت شد . مصطفی ۵۷ ساله در بازجوییها به درگیری خونین با برادرزنش در جدال خانوادگی اعتراف کرد .او به بازسازی صحنه جرم پرداخت و در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد .
در دادگاه
در این جلسه برادر قربانی برخاست و گفت: پدرمان یک هفته بعد از کشتهشدن برادرمان از غصه دق کرد و مرد. این مرد دو نفر از اعضای خانواده ما را کشت و به همین خاطر ما حاضر به گذشت نیستیم. او باید اعدام شود. اما وقتی همسر متهم روبهروی قضات ایستاد گفت: من از خون برادرم گذشت میکنم و شوهرم را میبخشم.
سپس قاضی از پسر، دختر و برادر متهم که در صحنه درگیری حضور داشتند، خواست تا به عنوان گواه به تشریح آنچه دیدهاند بپردازند .پسر قربانی گفت: شب قبل از این ماجرا من و دایی یوسف در خانه مادربزرگم ماندیم. صبح یکی از داییهایم هراسان تماس گرفت و گفت پدرم و مادرم با هم درگیر شدهاند. او گفت قصد دارد به خانهمان برود. من هم گفتم با ماشین دنبال من بیایند تا من هم به خانه بروم. دایی یوسفم هم همراهمان آمد. آنها چوب و لوله با خود برداشتند و من که ترسیده بودم با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتم و کمک خواستم اما هیچ ماموری مقابل خانه ما نیامد.
او ادامه داد: به محض اینکه مقابل خانه رسیدیم، دایی یوسفم از ماشین پیاده شد و با چوب شیشه را شکست و در را باز کرد. من وقتی پشت سر او وارد خانه شدم پدرم را دیدم که روی زمین افتاده بود. داییهایم به پدرم فحاشی کردند و با چوب به صورت و بینی پدرم زدند. همان موقع پدرم که مقابل آشپزخانه ایستاده بود از داخل کابینت یک چاقو برداشت و ضربهای به داییام زد .
سپس برادر متهم روبهروی قضات ایستاد و گفت: آن روز صبح دختر برادرم با من تماس گرفت و گفت دعوا میان پدر و مادرش بالا گرفته. من به خانه برادرم رفتم تا با آنها صحبت کنم. اما همان موقع برادرزنهای او سر رسیدند و مرا هل دادند و به طبقه بالا رفتند. مقتول با برادرم درگیر شد و او را زد. در این میان برادرم هم با چاقوی آشپزخانه یک ضربه به او زد . دختر قربانی نیز اظهارات برادر و عمویش را تکرار کرد .
ادعای دفاع مشروع
سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: قبول دارم برادرزنم را کشتم. اما من در دفاع از خودم دست به چنین کاری زدم. آنها به خانه من حمله کردند و مرا کتک زدند. با چوب به صورتم زدند و هرچه به آنها التماس کردم دست از سرم برنداشتند. من برای دفاع از خودم، کشو کابینت را باز کردم و چاقوی آشپزخانه را برداشتم. میخواستم آنها را بترسانم تا مرا رها کنند اما نمیدانم چطور چاقو با سینه برادرزنم برخورد کرد. متهم ادامه داد: من حتی فکر کردم تیغه چاقو با دست او برخورد کرده. به همین خاطر به پسرم گفتم داییاش را به بیمارستان برساند.
قاضی پرسید درگیری سر چه موضوعی بود؟
که متهم پاسخ داد: ما در خانه دو طبقه زندگی میکردیم. من در طبقه بالا بودم که صبح جمعه به طبقه پایین رفتم و زنم را دیدم که گریه میکرد. به او گفتم وقتی بستگانش مرا به مهمانی دعوت نکردهاند، او هم نباید به مهمانی میرفت. با این کار مرا تحقیر و خودش را کوچک کرد. ما مشغول بحث بودیم که دخترم وارد اتاق شد و به من سلام نکرد. من از رفتار او عصبانی شدم.
اما او پشت مادرش پنهان شد. میخواستم به صورت دخترم سیلی بزنم اما سیلی ناخواسته با صورت همسرم برخورد کرد. من که خودم از این رفتار ناراحت بودم به طبقه بالا رفتم و سیگار روشن کردم. همان موقع دخترم با برادرم و داییهایش تماس گرفته و آنها را به خانه ما کشانده بود. چند دقیقه بعد برادرم سر رسید. او به طبقه بالا آمد و شروع به نصیحتکردن من کرد. اما چند دقیقه بعد هم برادرزنهایم سر رسیدند و به سمتم حمله کردند.
قاضی گفت: لحظهای که چاقو کشیدی برادرزنت به سمت تو حمله کرد؟
که متهم پاسخ داد: نه او با چوب ضربه سنگینی به صورتم زده بود که صورتم متلاشی شد. باور کنید من قصد کشتن یوسف را نداشتم و چاقو را از کشو بیرون آوردم تا او را بترسانم و از خودم دور کنم. سپس وکیل متهم به دفاع پرداخت و گفت: متهم کاسب است و هیچ سابقه کیفری در پروندهاش نداشته. قربانی و برادرش در خانه متهم را شکسته و بهزور به داخل خانه حملهور شدهاند. بهنظر میرسد متهم در دفاع مشروع دست به قتل زده باشد. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.