قتل مردی که قاتل را دزدیده بود!
متهم به قتل در جلسه دادگاه منکر اتهام خود شد و سناریوی تازهای را ساخته و پرداخته کرد
هفت صبح | اواسط سال 1402 مرد میانسالی با مراجعه به پلیس مفقود شدن ناگهانی پسر حدودا 35 ساله خود به نام امید را گزارش کرد.در حالی که تحقیقات برای پیدا کردن ردی از امید کلید خورده بود، چند روز بعد جسد نیمه سوخته امید در یک پلاستیک آبی رنگ در بیابانهای حوالی پردیس کشف شد.
به این ترتیب رسیدگی به موضوع وارد فاز جنایی شد و تحقیقات از افرادی که در حوالی محل کشف جسد کار و فعالیت داشتند آغاز شد که چند نفر از آنها شهادت دادند چند روز قبل راننده وانت مزدایی را مشاهده کردند که شیء مشماع پیچ شدهای را از عقب خودرو بیرون کشیده و به آتش کشیده بود.اما این شاهدان با تصور اینکه مرد آتشافروز انبوه زباله را از خودروی خود بیرون انداخته است به او نزدیک نشده و کنجکاوی نکرده بودند.
کشف یک سرنخ
تحقیقات ادامه پیدا کرد و مشخص شد که امید در زمینه خرید و فروش املاک فعالیت داشته است.او مدتی قبل از مرگ با مرد جوانی به نام شاهین در زمینه معاملات املاک آشنا شده بود.بررسیها نشان میداد شاهین ملاک ثروتمندی بوده که در شمال شهر تهران آپارتمانهای زیادی داشته و از مدتی قبل اقدام به خرید آپارتمان در برجهای پردیس نیز کرده است.در همین بین چندین ملک را با وساطت امید خریداری کرده بود اما در جریان این معاملات با یکدیگر اختلاف مالی پیدا کرده و قطع ارتباط کرده بودند.
اما در ادامه بررسیها مشخص شد که این اواخر باز هم امید چند باری با شاهین مراوده و گفتوگو داشته است.به این ترتیب در حالی که به نظر میرسید امید با فرد دیگری اختلاف نداشته،شاهین به عنوان تنها مظنون پرونده تحت نظر قرار داده شد.
دستگیری قاتل
در همان بررسیهای ابتدایی مشخص شد که شاهین یک خودروی وانت مزدای سفید دارد.همچنین تحقیق از همسایهها حکایت از آن داشت که چند روز قبل همزمان با گم شدن امید شاهد انتقال شیء مشماع پیچ شدهای توسط شاهین بودهاند.همسایهها شهادت دادند که رنگ مشماع آبی بود و درست با رنگ مشماعی که جسد امید در آن قرار داشت مطابقت میکرد.
ماموران جنایی خودروی شاهین را مورد وارسی قرار داده و متوجه بوی شدید بنزینی شدند که در خودرو پیچیده بود که حکایت از وجود ظرفی حاوی بنزین در ماشین داشت و بوی باک بنزین خود ماشین نمیتوانست در انتشار بو در این حد موثر باشد.
این در حالی بود که ماموران تشخیص هویت در بررسیهای اولیه گزارش داده بودند که جسد امید با بنزین به آتش کشیده شده است.با این ادله شاهین به اتهام مباشرت در قتل عمدی دستگیر شد.
اعتراف به قتل رفیق
مرد جوان که در ابتدا منکر اتهام خود بود در نهایت لب به اعتراف گشود و در تشریح جزئیات قتل امید گفت:«بعد از اینکه مدتی قبل با امید اختلاف حساب پیدا کرده و با او قطع ارتباط کردم،خودش برای آشتی پیشقدم شد و با من تماس گرفت.امید میگفت چند ملک سراغ دارد که موقعیت اکازیونی برای خرید هستند و میگفت میخواهد کمکم کند آنها را خریداری کنم.بعد از من خواست برای بازدید املاک با او قرار بگذارم.اما من حالا که فکر میکنم میفهمم که تمام این رفتارهایش از ابتدا نقشهای برای سرقت از من بود و اصلا به خاطر همین نقشه برای آشتی پیشقدم شد.»
متهم در ادامه گفت:«امید به حدی از موقعیت استثنائی املاک تعریف کرد که من وسوسه شدم و با او قرار گذاشتم.اما درست روزی که قرار بود برای بازدید بروم به من گفت با خودت پول و ارز و طلا و هر چه که به نقدینگی نزدیک است بیاور که همین جا معامله را جوش دهیم تا املاک از دستمان نرود.من هم به حرفش گوش دادم و دسته چک خودم را نیز همراه بردم.»
شاهین ادامه داد:«زمانی که با امید همراه شدم در میان راه وانمود کرد که دو نفر از دوستانش را اتفاقی دیده است.اما بعدا فهمیدم آنها هم جزئی از نقشه او بودهاند و این دیدار تصادفی نبود.امید گفت حالا که به آنها برخوردیم،هر دو نفر را به عنوان شاهد معامله با خود ببریم و آنها سوار ماشین شدند.اما کمی جلوتر آنها سیمی دور گلوی من انداخته و نزدیک بود خفهام کنند.
بعد با جسمی سخت به سرم ضربه زدند و من را ربودند.سپس وادارم کردند طلا و ارزهایی که همراه داشتم به آنها بدهم.همچنین چندین چک سفید امضا از من گرفتند و حتی مبایعه نامههایی از من گرفتند که مطابق آن خانههایی را که در پردیس خریده بودم به امید واگذار کردم.»
در حالی که شاهین بابت این آدمربایی و سرقت هیچ شکایتی ثبت نکرده بود،در مورد نقشه قتل گفت:«همین باعث شد از امید کینه بگیرم و نقشه قتل او را کشیدم.برای همین از او خواستم به خانهام بیاید تا با هم حرف بزنیم.وقتی او را با چرب زبانی به خانهام کشاندم با ضربات چاقو او را از پای درآوردم و سپس جسدش را به بیابان منتقل کردم و به آتش کشیدم.»با اعتراف صریح متهم به قتل و بازسازی صحنه جرم،پرونده برای رسیدگی به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران منتقل شد.
در دادگاه
در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص متهم را کردند و وقتی نوبت به دفاع متهم رسید او همه اعترافات قبلی خود را منکر شد و در سناریویی تازه گفت:«من اتهامم را قبول ندارم.قبلا به دلیل اینکه تحت فشار بودم مجبور شدم به دروغ قتل را گردن بگیرم.چون من بیماری زمینهای داشته و مبتلا به آسم هستم.در زمان بازجوییها قرصهایم همراهم نبود و برای رهایی از آن مخمصه قتل را گردن گرفتم تا زودتر از آن وضع خلاص شوم.»
متهم در ادامه گفت:«من فکر میکنم دو دوست امید که همراه او من را ربودند در جریان تقسیم اموال من با امید به مشکل برخورده و او را به قتل رساندند.»بعد از پایان دفاعیات متهم قضات با تجدید جلسه محاکمه از شهودی که شاهین را حین حمل جسد دیده و سرنخ اصلی را در اختیار ماموران قرار داده بودند دعوت کردند تا در جلسه بعدی در دادگاه حاضر شوند.مستشار شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران قاضی عباس بایی در تایید این خبر گفت:«جهت تحقیقات از شهود جلسه محاکمه تجدید شد.»