قصاص؛ تاوان قتل شوهر در دامداری
زن جوان در دادگاه ادعا کرد در دفاع از دختر 8 سالهاش در برابر تعرض شوهر خود، مرتکب قتل شده
هفت صبح| هشتم آبان ماه سال ۱۴۰۱ زن جوان افغان به نام سلاله با پلیس دماوند تماس گرفت و در حالی که اشک میریخت از کشته شدن همسر ۴۲ سالهاش به نام بشیر خبر داد.
با این تماس ماموران جنایی به دامداری که زن جوان و شوهرش در آن زندگی میکردند رفتند و با جسد خونین بشیر روبهرو شدند که شواهد نشان میداد با ضربههای جسم سخت به سرش از پا درآمده است.
جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و سلاله تحت تحقیقات قرار گرفت.
این زن در اولین اظهارات خود گفت: من و شوهر و دو دختر و دو پسرم از ۵ ماه قبل از افغانستان به دماوند آمدیم و در این دامداری مشغول به کار شدیم. شب من و شوهرم شیرگوسفندان را دوشیدیم. همان موقع صاحب کار شوهرم تماس گرفت و از او خواست تا شیرها را به مغازهاش ببرد اما شوهرم مخالفت کرد و گفت شیر را صبح به مغازه میبرد. ولی آنها لفظی با هم درگیر شدند. ما خوابیدیم و نیمهشب متوجه شدم یک نفر بالای سر شوهرم آمده و او را کشته است.گمان میکنم قاتل از طرف صاحب دامداری اجیر شده باشد.»
با اظهارات این زن ماموران به بررسی پرداختند اما دریافتند هیچ کسی وارد دامداری نشده است.
به این ترتیب نوک پیکان اتهام به سوی زن جوان چرخید و وی بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت.
این زن سرانجام لب به اعتراف گشود و به قتل شوهرش اعتراف کرد.
اعتراف به قتل شوهر
متهم در نخستین اعترافات خود گفت: شوهرم نیت شومی در سر داشت. وقتی وارد اتاق شدم ، او و دختر 8 سالهام را دیدم و متوجه شدم قصد دارد دخترمان را آزار دهد. به همین خاطر با مشت به سرش کوبیدم و با او درگیر شدم. من به بهانه آبیاری درختها شوهرم را به داخل باغ کشاندم و آنجا با سنگ به سرش زدم. او هم با لگد مرا زد. اما وقتی خوابیده بود با میله آهنی سه ضربه به سرش زدم. چند ساعتی صبر کردم و سپس با پلیس تماس گرفتم.
این زن ادامه داد: وقتی متوجه نیت شوم همسرم شدم کنترل اعصابم را از دست دادم و به همین خاطر با میله آهنی به سرش کوبیدم اما من قصد کشتن او را نداشتم. من برای دفاع از دخترم دست به چنین کاری زدم. شاید اگر شوهرم را نکشته بودم دختر خردسالم مورد آزار قرار میگرفت.
اظهارات شاهد نوجوان
ماموران در ادامه تحقیق به بازجویی از پسر 13 ساله قربانی پرداختند.
این پسر گفت: پدر و مادرم سر بردن شیر به مغازه با هم درگیر شدند. چون صاحب کار پدرم از او خواسته بود شیر را به مغازه ببرد، مادرم اصرار داشت پدرم حرف او را گوش کند. اما پدرم میخواست شیر را صبح به مغازه ببرد. بعد از این درگیری متوجه شدم پدرم قصد داشته خواهرم را آزار دهد. به همین خاطر مادرم با او درگیر شد و با میله به سرش کوبید و من شاهد ماجرا بودم.
زن جوان در حالی به بازسازی صحنه جرم پرداخت که اصرار داشت قصد و نیتی برای قتل نداشته و برای دفاع از ناموس دست به چنین کاری زده است.
در دادگاه
پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه 11دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و متهم از خود دفاع کرد.
در ابتدای جلسه برادر قربانی روبهروی قضات ایستاد و از طرف پدر و مادر و همچنین برادرزادههایش حکم قصاص خواست.
او گفت:ما با اینکه وضع مالی خوبی نداریم اما حاضریم سهم دیه برادرزادههایم را بدهیم تا متهم اعدام شود.
وقتی زن جوان در جایگاه ویژه ایستاد اتهام قتل را پذیرفت.
متهم در مقام دفاع گفت: من در دفاع از دخترم شوهرم را کشتم. اما قصد قتل او را نداشتم. چند روز بعد به خاطر عذاب وجدان در پلیس آگاهی به قتل اعتراف کردم.
متهم ادامه داد: من و شوهرم به همراه پسر 13 ساله، دختر ۸ ساله و دختر و پسر ۴ سالهام به ایران آمده بودیم. شوهرم میوه فروش بود اما چندسال بود به دام اعتیاد افتاده بود و دیگر کار نمیکرد. او شیشه مصرف میکرد و ما در دامداری زندگی میکردیم.شب حادثه مرتضی شیشه کشیده بود. من به اتاق رفتم تا شارژر موبایلم را بیاورم. اما از پنجره صحنه بدی دیدم و متوجه شدم شوهرم نیت سیاهی در سر دارد .به همین خاطر با او درگیر شدم و او را کشتم. چند سال قبل در افغانستان هم او چنین نیتی داشت که من سر رسیدم و او به نیتش نرسید و شوهرم هر بار شیشه مصرف میکرد فقط نگاهش به دخترم بود. من لحظهای که این صحنه را دیدم و متوجه شدم میخواهد دخترمان را آزار دهد از شدت عصبانیت شوهرم را کشتم.
در این میان برادر قربانی برخاست و سلاله را دروغگو خواند.
این مرد گفت: این زن به برادرم تهمت میزند تا از مجازات در امان باشد. برادرم هرگز چنین قصدی نداشته است.
سلاله گفت: باور کنید دروغ نمیگویم. شوهرم نیت سیاهی در سر داشت که با او درگیر شدم. سپس به سمت اتاق رفتم. او گفت فردا تکلیفم را روشن میکند. و من باید خانه را ترک کنم. به همین خاطر با میله به سرش زدم. اگر پسر و دخترم در دادگاه حاضر بودند حرفهایم را تایید میکردند. من با میله به سر شوهرم ضربه زدم. سپس دخترم را از اتاق بیرون بردم و ضربههای بعدی را زدم ولی قصد کشتن او را نداشتم. من تقاضا دارم تا پسرو دخترم به عنوان شاهد در دادگاه حاضر شوند.
برادر مقتول به قضات گفت: برادرزادههایم همراه پدر و مادرم در افغانستان زندگی میکنند و ما امکان برگرداندن آنها به ایران را نداریم. من و پدرم مخارج زندگی آنها را به سختی تامین میکنیم.
برادر مقتول ادامه داد: این زن سه روز بعد از ازدواج با برادرم به او خیانت کرد و از همان موقع اختلاف میان آنها شروع شد. او به خاطر همین کینه قدیمی برادرم را کشت و حالا به او تهمت میزند. ما به هیچ قیمتی حاضر به گذشت نیستیم و این زن باید اعدام شود.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده این زن را به قصاص محکوم کردند.