کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۷۰۳۸
تاریخ خبر:

بازداشت دو خواهر بعد از قتل پدر و آتش‌ زدن خودرو

بازداشت دو خواهر بعد از قتل پدر و آتش‌ زدن خودرو

دو دختر جوان همراه دو مرد غریبه به اتهام طراحی و اجرای نقشه قتل پدرشان دستگیر شدند

هفت صبح| ساعت 9 صبح 11 اسفندماه سال 1402، جسد مرد 52 ساله‌ای در جاده قدیم تهران- قم توسط رهگذران کشف شد.

 

به‌این‌ترتیب، رسیدگی به موضوع در دستورکار بازپرس ویژه قتل دادسرای فشافویه قرار گرفت و همچنین تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران به همراه تیم تشخیص هویت پلیس آگاهی برای آغاز تحقیقات راهی محل کشف جسد شدند.

 

در بررسی‌های ابتدایی مشخص شد مقتول به دلیل انسداد راه تنفسی خفه شده و به‌کام‌مرگ فرو رفته است. هم‌چنین بررسی‌ها حکایت از آن داشت که مقتول در محل دیگری به قتل رسیده،‌ سپس جسد به این مکان منتقل شده است.

 

درحالی‌که تحقیقات جنایی برای روشن شدن ماجرا آغاز شده بود، خودروی پرشیا مقتول در حوالی شهرستان درود درحالی  ته یک دره عمیق کشف شد که عاملان جنایت بعد از پرتاب خودرو، آن را به آتش کشیده بودند.

 

در ادامه تحقیقات با توجه به مدارک هویتی همراه مقتول، جسد او شناسایی شده و مشخص شد او متاهل، دارای سه فرزند و ساکن اسلامشهر است. به این ترتیب اولین افرادی که هدف تحقیقات قرار گرفتند، خانواده مقتول بودند.

  

بازداشت دو خواهر

 

در ابتدا دختران مقتول تحت‌تحقیقات قرار گرفته و یکی از آن‌ها به نام ناهید 28 ساله گفت: «من و خواهر 27 ساله‌ام به نام نیلوفر، هر دو در زندگی مشترکمان شکست خورده و از شوهر خود جدا شده‌ایم. برای همین با همدیگر در خانه مستقل از پدر و مادر و برادرمان زندگی می‌کنیم. روز قبل از گم شدن پدرمان او را برای آخرین بار دیده بودیم و از آن به بعد دیگر از او خبری نداریم.»

 

این در حالی بود که همسر مقتول گفت: «همسرم مثل هر شب به اتاق خود رفت و خوابید. صبح روز بعد که من و پسرم از خواب بیدار شدیم او با خودروی پرشیا خود از خانه بیرون رفته بود. شغل همسرم آزاد بود و هیچ وقت آن وقت صبح، جایی نمی‌رفت.»

 

در ادامه مشخص شد، ادعای ناهید در مورد دیدار با پدرش صحت نداشته. علاوه‌بر این ضدونقیض‌گویی‌های او و خواهرش سبب شد ظن ماموران نسبت به آن‌ها برانگیخته شده و به عنوان نخستین مظنونین پرونده، دستور بازداشت آن‌ها صادر شد.

 

بالاخره ناهید لب به اعتراف گشود و پرده از راز جنایت هولناک خود برداشت. او جزئیات نقشه جنایت را شرح داد و اقرار کرد دو مرد جوان با او در اجرای نقشه قتل همدستی داشته‌اند. به این ترتیب آن دو نفر نیز شناسایی و دستگیر شدند.

 

در ادامه این گزارش، گفت‌وگوی خبرنگار ما با متهم پرونده را بخوانید:

 

خواهرم بیگناه است

 

چه مدت بود تنها زندگی می‌کردی؟

حدود سه، چهار سالی بود که هم من از شوهرم جدا شدم و هم خواهرم از شوهرش جدا شد. از همان موقع، خانه‌ای اجاره کرده و مستقل زندگی می‌کردیم؛ چون دیگر نمی‌توانستیم سر بار پدر و مادرمان باشیم.

 

در این مدت ارتباط شما با پدر و مادرتان چطور بود؟

ارتباط خوبی داشتیم اما زیاد همدیگر را نمی‌دیدیم. سرمان به زندگی خودمان گرم بود و از طرفی چون پدرمان یک فرد متعصب بود و از روابط ما خوشش نمی‌آمد، سعی می‌کردیم زیاد با او معاشرت نکنیم تا اختلافی بین ما ایجاد نشود.

 

پس چه شد که نقشه قتل او را کشیدید؟

همه چیز از وقتی شروع شد که رابطه من با خواستگارم خراب شد. مدتی بود که با او در مرحله آشنایی پیش از ازدواج ارتباط داشتم اما بعضی خصوصیات اخلاقی او که برایم روشن شد به این نتیجه رسیدم که مرد مناسبی برای زندگی من نیست. چون نمی‌خواستم یکبار دیگر شکست را در زندگی تجربه کنم، به او جواب منفی داده و گفتم که دیگر تمایلی برای ارتباط با او ندارم. او اصرار به ادامه رابطه داشت اما من قبول نمی‌کردم و همین باعث شد که از من کینه به دل بگیرد.

 

این چه ربطی به پدرت داشت؟

او به خاطر این‌که فهمیده بود، پدر من آدم متعصبی است، سراغ پدرم رفت و حرف‌هایی پشت سر من و خواهرم زد که باعث شد پدرمان به شدت از ما عصبانی شود. پدرم می‌گفت باید به خانه او برگردیم و ما را تهدید به قتل می‌کرد؛ من هم خیلی ترسیده بودم، چون می‌دانستم که او با کسی شوخی ندارد. حتی چندین‌بار هم به اتهام درگیری به زندان افتاده بود و سابقه کیفری داشت. پدرم با هیچ‌کس شوخی نداشت!

 

به خاطر ترس از پدرت، او را کشتی؟

مطمئن بودم که او در برابر من و خواهرم کوتاه نمی‌آید. برای همین تصمیم گرفتم او را از سر راهمان بردارم.

 

و برای این کار، با خواهرت نقشه قتل را کشیدی؟

نه او بی‌گناه است و در این نقشه با من همراهی نکرد. شب حادثه هم در خانه بود. من برای این کار از دو پسر جوان که با آن‌ها آشنا بودم، کمک گرفتم.

 

از شب حادثه بگو.

نیمه‌شب بود که پاورچین‌پاورچین وارد خانه پدری‌ام شدم. مادرم و برادرم در هال خانه، خواب بودند. من به همراه آن دو پسر، بالای سر پدرم رفتم و درحالی‌که خواب بود یکی از آن‌ها طناب ضخیمی را که همراهمان بود، دور گلوی پدرم پیچید و کشید. جوان دیگر هم اسپری اشک‌آور همراهش بود که از فاصله خیلی نزدیک به دهان پدرم زد. بعد که مطمئن شدیم فوت‌شده، جسدش را به خودروی من منتقل کرده و در نزدیکی جاده، رها کردیم. لباس بیرونی هم تن او کردیم تا همه فکر کنند خودش از خانه خارج شده. برای همین ماشین را هم از خانه خارج کردیم.

 

ماشین را چطور به دره انداختید؟

بعد از انتقال جسد دوباره به خانه برگشته و خودروی پدرم را برداشتیم. یکی از پسرها می‌گفت خدمت سربازی‌اش اطراف شهرستان درود بوده و آن حوالی را به‌خوبی می‌شناسد. برای همین ماشین را برای رد گم‌کردن به دره‌ای اطراف آن شهرستان پرتاب کردیم.

 

بنا بر این گزارش، رسیدگی به این پرونده تا تعیین مجازات متهمان در دستور کار قضایی قرار دارد.

 

 

کدخبر: ۵۵۷۰۳۸
تاریخ خبر:
ارسال نظر