آدمربایی داماد بعد از سفر نوروزی پدرزن
کارگر افغان ربوده شد تا پساندازش را بگیرند
هفت صبح| اوایل نوروز امسال مرد جوان افغان با مراجعه به شعبه نهم دادسرای جنایی تهران در طرح شکایت خود با موضوع آدم ربایی به بازپرس عظیم سهرابی گفت:«من کارگر کارگاههای ساختمانی هستم و به خاطر اینکه نمیتوانم در بانکهای ایران حساب باز کنم همیشه پولهایم را تبدیل به ارز یا سکه کرده و در خانهام نگهداری میکنم.»
شاکی در ادامه افزود:«مدتی قبل فردی با من تماس گرفت و گفت که میخواهد من را سر کاری ببرد اما من به او گفتم تا شب عید نوروز مشغول کارم و سرم خیلی شلوغ است.میگفتم وقت ندارم اما او دست بردار نبود و میگفت برای یک کار خیلی فوری نیاز به کارگر دارد و کسی را پیدا نمیکند.از او خواستم خودش را معرفی کند و میگفت یکی از دوستانش که من قبلا برای او کار کرده بودم شماره من را به او داده و خیلی هم از کار من تعریف کرده است.البته من نمیدانستم راجع به چه کسی صحبت میکند اما با توجه به اینکه در سالهای درازی که در ایران کار کردهام خیلیها شماره تلفن من را دارند؛ بنابراین زیاد روی این موضوع حساس نشدم و آن فرد را سوال و جواب نکردم.»
ربودن مرد افغان
شاکی در ادامه گفت:«بعد از تحویل سال نو آن مرد دوباره به من زنگ زد و گفت میخواهد حتما برای شروع کارش با من قرار بگذارد.من گفتم کارم تمام شده اما فعلا میخواهم استراحت کنم.او گفت که عجله دارد و پیشنهادی بابت دستمزد به من داد که اصلا نمیتوانستم از آن بگذرم و با خودم فکر کردم که ارزشش را دارد.برای همین با او در مرکز شهر تهران قرار گذاشتم.»
این مرد جوان در ادامه ادعا کرد:«وقتی سر قرار با مرد جوان رفتیم گفت که یک کار بازسازی در خانهای مسکونی واقع در تهرانپارس دارد که میخواهد به سرعت تا آخر نوروز آن را تمام کند.من سوار خودروی او شده و به خانهای مسکونی در همان محلهای که گفته بود رفتیم.اما به محض اینکه وارد خانه شدیم او در را روی من قفل کرد و سپس با تهدید سلاح سرد من را به یکی از اتاقهای خانه برد و آنجا حبسم کرد.
مرد جوان تهدیدم میکرد و میگفت اگر همه دارایی و پس اندازم را به او ندهم من را میکشد.چند ساعتی گذشت و من برای اینکه از دست او خلاص شوم گفتم بگو از جان من چه میخواهی.او هم گفت که با هم به خانه من برویم تا پولهایم را به او بدهم.من خیلی ترسیدم و فکر میکردم اگر بلایی سرم بیاورد کسی متوجه نمیشود برای همین به خاطر نجات جانم هم که شده بود، همراه آن مرد ناشناس به خانهام رفتیم و همه پس اندازم را به او دادم تا رهایم کرد.من نمیدانم چه کسی من را به این جوان معرفی کرده بود اما مطمئنم یکی از دوستانم که میدانست من پساندازهایی دارم؛همدست او است.اما خود فرد آدم ربا را نمیشناختم.»
دستگیری صاحبخانه
با اطلاعاتی که شاکی در اختیار ماموران پلیس آگاهی تهران قرار داد، ماموران موفق شدند خانهای را که مرد جوان آنجا اسیر شده بود شناسایی کنند.سپس در فرصت زمان کوتاهی صاحبخانه شناسایی و دستگیر شد.
با دستور بازپرس صاحبخانه که مرد میانسالی بود بازداشت شده و در اولین اظهارات خود بیان داشت:«من اهل یکی از شهرهای استان خراسان رضوی هستم و در تمام مدت تعطیلات نوروزی برای دیدار با اقوامم همراه با خانوادهام به زادگاهم سفر کرده بودم.برای همین خانه ما خالی بود.اما داماد من در این سفر همراه ما نیامده بود و به بهانه کار در تهران ماند.دامادم فرد خلافکاری است که هر کار خلافی از او برمیآید.حدس میزنم که این آدمربایی هم کار او باشد چون چند روزی هم هست که از سفر برگشتهام و او را ندیدهام که در خانه ما آفتابی شود.حالا میفهمم دلیل اینکه غیبش زده چه چیزی است.اما من روحم هم از این ماجرا خبر ندارد.»
رسیدگی به ادعای متهم بازداشت شده در حالی است که شاکی در مواجهه با او تائید کرد که این متهم، فرد آدم ربایی نیست که اقدام به ربودن او و سرقت اموالش کرده بود.