کشف اسکلت پسرجوان در چاه بعد از خواب عجیب پدر
با گذشت 14 ماه از مفقود شدن پسرجوان بقایای جسدش پیدا شد و دو مظنون به قتل او بازداشت شدند
روزنامه هفت صبح| 14 ماه قبل مرد میانسالی با مراجعه به اداره چهارم پلیس آگاهی تهران مفقود شدن ناگهانی پسر 22ساله خود را اعلام کرد.به این ترتیب رسیدگی به این پرونده با موضوع فقدان در دستور کار غلامحسین صادق زاده بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران قرار گرفت.
پدر فقدانی در اولین اظهارات خود نزد بازپرس پرونده گفت:«ما اهل افغانستان هستیم و از سالها قبل برای کار و زندگی به تهران آمدیم. پسرم با نام لطیف هم چند سالی بود که در کارگاههای ساختمانی کارگری میکرد.او هر شب بعد از تمام شدن کارش به خانه برمیگشت و اگر هم قصد داشت جایی برود حتما به من یا مادرش اطلاع میداد.
اما دو شب قبل بود که او برای رسیدن به خانه دیر کرد و هر قدر با او تماس گرفتیم گوشیاش خاموش بود.ما هر جایی که فکر میکردیم ممکن است او رفته باشد سر زدیم و با احتمال اینکه شاید تصادف کرده باشد؛ همه بیمارستانها را گشتیم اما خبری از او نبود.»
این فرد در ادامه گفت:«لطیف اخیرا در یک ساختمان نیمه کاره واقع در یافتآباد کارگری میکرد.من نزد پیمانکار ساختمان رفتم و او میگوید که مطابق گفته کارگرها پسرم بعد از تمام شدن کارش مثل همیشه از ساختمان خارج شد.»با اطلاعاتی که پدر لطیف در اختیار ماموران جنایی قرار داد تلاش برای یافتن ردی از او آغاز شد.
دستگیری نگهبان
در اولین قدم از تحقیقات ماموران و تیم جنایی به پرس و جو از دیگر کارگران کارگاه ساختمانی که لطیف در آن کار میکرد پرداختند.یکی از آنها سرنخ مهمی در اختیار ماموران قرار داد و گفت:«این کارگاه ساختمانی چند نگهبان دارد که آنها یک سرگروه به نام مجید دارند که به عنوان نگهبان اصلی ساختمان اینجا کار میکند و بقیه نگهبانان تحت نظر او هستند.
مدتی قبل مجید که او نیز یک جوان افغان است و لطیف با هم بحثشان شد.درگیری آنها به خاطر مسائل پیش پا افتاده در حین کار رخ داده بود.اما منجر به فحاشی آنها نسبت به همدیگر شده و سپس با هم گلاویز شدند.من و چند نفر دیگر از کارگران آنها را از هم جدا کردیم و با میانجیگری ما غائله ختم به خیر شد.اما از آن روز به هم این دو نفر از یکدیگر کینه به دل گرفته بودند.»
به این ترتیب مجید شناسایی شده و تحت بازجویی قرار گرفت اما حرفهای ضد و نقیضی مطرح کرد که ظن ماموران را نسبت به خود برانگیخت و سبب شد نوک پیکان اتهام سمت او بچرخد.مثلا یک بار ادعا کرد که لطیف را موقع خروج از کارگاه دیده است و بار دیگر گفت سرش به کاری گرم بوده و اصلا نفهمیده چه زمانی لطیف خارج شده است.
همچنین در ابتدا منکر درگیریهای قبلی با لطیف شد و زمانی که در برابر اظهارات دیگر کارگران قرار گرفت اقرار کرد که با او بر سر مسائل جزئی درگیر شده بود.همین دلایل منجر به دستگیری نگهبان ساختمان به عنوان اولین مظنون پرونده شد اما او هرگونه ارتباط با مفقود شدن لطیف را منکر میشد.
پسرعموی نگهبان هم بازداشت شد!
مدتی بعد از فقدان لطیف در حالی که هنوز هیچ ردی از او پیدا نشده بود صاحب اصلی سیمکارتی که لطیف از آن استفاده میکرد با مراجعه به یکی از دفاتر مخابراتی اقدام به سوزاندن سیمکارت کرد. با توجه به اینکه این شماره تحت نظر کارآگاهان پلیس آگاهی بود؛ مراتب موضوع به پلیس اطلاع داده شد و صاحب سیمکارت به پلیس آگاهی احضار شد.
این فرد در توضیح علت اقدام خود به کارآگاهان گفت:«من این سیمکارت را به تقاضای یک جوان افغان در اختیار او قرار داده بودم.این فرد صابر نام دارد و روز قبل به من زنگ زد و گفت که سیمکارت من را به یکی از دوستان خود به نام لطیف داده بوده. صابر میگفت بعد از اینکه لطیف سیمکارت را از او گرفته غیبش زده و برای همین از من خواست سیمکارت را بسوزانم تا استفاده خارج از عرفی از آن نشده و برایم دردسر نشود. با این حرفی که زد با خودم فکر کردم بهتر است همین کار را انجام دهم چون سیمکارت به نام من است و هر خلافی صورت میگرفت پای من هم در ماجرا گیر میافتاد.»
بررسیها برای پیدا کردن ردی از صابر آغاز شد و مشخص شد او پسرعموی مجید است که درست بعد از تماس با صاحب اصلی سیمکارت از مرز خارج شده و به شهر هرات رفته است.این فرد تحت نظر قرار گرفته شد و 8 ماه بعد زمانی که قصد ورود به کشور ایران را داشت به عنوان دومین مظنون در پرونده بازداشت شد.با اینکه هنوز هیچ اثری از لطیف پیدا نشده بود، صابر نیز هرگونه ارتباط با مفقود شدن او را منکر شد.
کشف اسکلت جوان گمشده
با گذشت 14 ماه از گم شدن لطیف در حالی که تحقیقات جنایی در این پرونده بینتیجه مانده بود، پدر جوان گمشده بار دیگر به شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران مراجعه کرده و گفت:«بیش از یک سال از گم شدن پسرم میگذرد و در این مدت خواب و خوراک از من و همسرم گرفته شده.چند شب قبل پسرم به خواب من آمد و گفت من در چاهی هستم که در محل کارم قرار دارد.»
در حالی که تیم جنایی تصمیم داشت برای بررسیهای تکمیلی محل کار لطیف را بازبینی کنند؛ به این ترتیب راهی محل شدند.بازپرس جنایی بعد از ورود به کارگاه ساختمانی که از روز مفقود شدن لطیف تا به حال در ساخت پیشرفت کرده بود، ازکارگران پرسید که آیا این محل چاه دارد؟
آنها هم چاهی عمیق را به تیم جنایی نشان دادند که در آن قفل زده شده بود.با دستور بازپرس پرونده تجهیزات لازم برای بازبینی اعماق چاه به محل اعزام شد و بعد از چند ساعت کار برای دستیابی به عمق چاه؛ اسکلت یک انسان در چاه کشف شد.با دستور بازپرس جنایی بقایای جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و بعد از انجام آزمایش دی ان ای مشخص شد که این جسد متعلق به لطیف است.در حالی که فرضیه به قتل رسیدن لطیف به قطعیت رسید تحقیقات جنایی برای رازگشایی از این جنایت در دستور رسیدگی قضایی قرار دارد.