داغ اسید بر صورت نادیا و دخترش
مرد جوان وقتی تلاشهایش برای بازگرداندن همسر سابقش به زندگی بیجواب ماند اقدام به اسیدپاشی کرد.
روزنامه هفت صبح| ظهر یکی از روزهای اسفندماه سال 1401 صدای فریادهای زن جوانی به نام نادیا که دختر یکی از پزشکان سرشناس تهرانی هم هست در محله رسالت تهران پیچید. نادیا فریاد سوختم سوختم سر می داد و دختر چهارساله اش هم جیغ می زد و بیقراری می کرد.
عابران که متوجه شده بودند مادر و دختر هدف حمله اسیدی قرار گرفته اند فورا با اورژانس تماس گرفتند و این در حالی بود که مرد اسیدپاش یعنی شوهر سابق نادیا که خودش نیز از ناحیه دست دچار سوختگی شده بود در محل وقوع حادثه دستگیر و برای مداوا همراه دو قربانی به بیمارستان منتقل شد.
با طی شدن روال درمانی روی هر سه نفر، متهم به بازداشتگاه منتقل شد و نادیا و دخترش از بیمارستان مرخص شده اما زن جوان به خاطر شدت سوختگی خانهنشین شد و در جریان درمانهای پر هزینه اسیدپاشی قرار گرفت.
شکایت از همسر سابق
نادیا شکایت خود را از شوهر سابقش به ثبت رساند و در نخستین شکایت خود گفت:« روز حادثه در حال برگشت از محل کارم بودم. مثل هر روز اول دخترم را از مهد کودک برداشتم و بعد داشتیم در پیادهرو راه میرفتیم که یکدفعه شوهر سابقم را مقابلم دیدم.
حتی فرصت نکردم راهم را کج کنم چون او در یک لحظه محتویات بطریای را که در دست داشت سمتم پاشید که بعدا فهمیدم اسید بوده. وقتی جیغ کشیدم انگار که پشیمان شد و بطری را برعکس کرد که همین باعث شد مقداری اسید هم روی خودش بریزد.
در همان حال از اسیدی که پاشیده بود به قفسه سینه و سرشانه دخترم هم ریخته شد.من به خاطر این اقدام همسر سابقم از او شکایت دارم چون باعث از بین رفتن زیبایی چهره من و آسیب شدید به چشمم شد.» با طرح این شکایت و در حالی که متهم اقدام جنایتکارانه خودش را گردن گرفته بود پرونده با طی روال قانونی برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد.
در دادگاه
در ابتدای جلسه رسیدگی، نادیا به طرح مجدد شکایت خود پرداخت و گفت:« حدود 8 ماهی میشد که از پدر سلینا جدا شده بودم. او اعتیاد داشت و من نمیتوانستم با این موضوع کنار بیایم. بارها تلاشم را کردم تا به او کمک کنم که بتواند اعتیادش را کنار بگذارد اما هر بار باز هم سمت اعتیاد میرفت.
بیکاری او نیز یکی دیگر از مشکلاتم بود و بالاخره تصمیم گرفتم که هرطور شده از او جدا شوم چون آینده روشنی برای خودم و دخترم متصور نبودم.» شاکی در ادامه گفت:«شوهرم راضی به طلاق نبود و میگفت من را دوست دارد اما دوستداشتنی که حاضر نبود به خاطر من و دخترمان دست از اعتیاد و بیکاری بردارد برای من ثمرهای نداشت.
بالاخره عزمم را جزم کرده و تقاضای طلاق کردم. همه حق و حقوقم را هم بخشیدم و گفتم در قبال بخشیدن مهریهام، حضانت فرزندم را میخواهم. بالاخره طلاقم را گرفتم اما باز هم پدر سلینا دست بردار نبود و میگفت نمیتواند من را فراموش کند.
او در پیامرسانهای شبکه مجازی هر روز برایم پیام میفرستاد و من سعی میکردم با او مدارا کنم تا با شرایط جدید کنار بیاید اما متوجه شدم که او اصلا نمیخواهد بپذیرد که دیگر برگشتی در کار نیست و برای همیشه از زندگیاش رفتهام.
فکر کردم شاید صحبت کردن من با او بیجهت باعث امید واهیاش شود.برای همین تصمیم گرفتم او را در تمام پیامرسانها مسدود کنم. بعد از اینکه این کار را کردم او به من اسید پاشید.»شاکی در ادامه افزود:«نصف صورتم سوخته و چندین مرتبه تحت عمل جراحی قرار گرفتهام. چشم راستم به شدت آسیبدیده و فقط 30درصد بینایی دارد.
عمل جراحی پلکم موفقیتآمیز نبوده و باز نیاز به جراحی زیبایی دارم.دختر ۴ سالهام سلینا نیز دچار سوختگی شده و ترس و وحشت هنوز همراه اوست. من به هیچ قیمتی حاضر به گذشت نیستم و برای متهم از طرف خودم و دخترم اشد مجازات را میخواهم.»
این زن در ادامه گفت:« من شرایط سختی را پشت سر گذاشتم. مهریه و نفقهام را بخشیدم تا توانستم از متهم جدا شوم. حتی نخواستم نفقه فرزندمان را بپردازد. اما هزینههای جراحی زیبایی بالاست و به همین خاطر دیه میخواهم.اگر نیاز به جراحیهای مجدد نداشتم درخواست دیه نمیکردم.»
نادیا درباره شرایطش بعد از اسیدپاشی گفت:«بعد از اسیدپاشی حدود 3 هفته بیمارستان بودم.بیستوهفتم اسفندماه با شرایط بسیار سختی از بیمارستان مرخص شده و در تعطیلات نوروز روزهای سخت و سیاهی را پشت سر گذاشتم.
پلک بالا و پایین چشم راستم کاملا از بین رفته بود و چشمم از حدقه بیرون زده بود. هیچ جراح متخصصی نبود تا پلکم را جراحی کند. نمیتوانستم چشمم را ببندم و حتی برای لحظهای بخوابم. شب و روزهای سختی را گذراندم و به همین خاطر حاضر به گذشت نیستم.»
ابراز ندامت از اسیدپاشی
سپس نوبت به متهم رسید که در جایگاه دفاع حاضر شود و متهم روبهروی قضات ایستاد اتهامش را پذیرفت و ابراز پشیمانی کرد. او گفت:«من عاشق همسرم بودم و به خاطر علاقه زیادی که به او داشتم نمیخواستم او را از دست بدهم.
به همین خاطر به رویش اسید پاشیدم و حالا پشیمان هستم و طلب بخشش دارم. وقتی متوجه شدم که از همه جا من را بلاک کرده داشتم دیوانه میشدم اما حتی در لحظه اسیدپاشی هم پشیمان شدم و برای همین روی دست خودم هم اسید ریخت.»
متهم درباره اتهام اسیدپاشی روی دخترش گفت:« باور کنید نمیخواستم اسید را روی دخترم بپاشم. وقتی اسید را به سمت نادیا ریختم دخترمان به سمت مادرش دوید و ناخواسته مقداری از اسید روی او پاشیده شد. میدانم اشتباه کردهام.»
قاضی درباره ادعای متهم از زن جوان سوال پرسید و نادیا نیز گفت: «قبول دارم که پدر سلینا نمیخواست روی دخترمان اسید بپاشد و اسید ناخواسته روی بچه پاشیده شد. هدف متهم سوزاندن صورت من بود.» با پایان دفاعیات متهم، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.