اسیدپاشی به ۴ رفیق در پارک
مرد جوان در جریان اقدام هولناک کینهتوزانه ۴ رفیقش را سوزاند.
روزنامه هفت صبح| اواسط زمستان سال گذشته صدای فریادهای پی در پی چهار جوان در یکی از پارکهای شهرک گلستان(واقع در غرب تهران) پیچید.رهگذران بلافاصله خودشان را به این چهار جوان رساندند و متوجه شدند که آنها از درد سوختگی به خود میپیچند و با التماس تقاضای کمک میکردند.
به این ترتیب عابران خیلی سریع با اورژانس تهران تماس گرفته و بلافاصله امدادگران اورژانس در محل حادثه حاضر شده و مصدومین را برای مداوا به بیمارستان منتقل کردند.در همین حال با توجه به اینکه مشخص شد این چهار جوان دچار اسیدسوختگی شدهاند رسیدگی به موضوع برای شناسایی عامل ماجرا در دستور کار انتظامی و قضایی قرار گرفت.
مصدومین که با حال وخیم تحت مداوا قرار گرفته بودند در تحقیقات ابتدایی اظهار داشتند که عامل اسیدپاشی یکی از هممحلهایهای آنها به نام فرشاد است.در ادامه بررسیها مشخص شد فرشاد که از قبل با چهار نفر از دوستانش اختلاف داشت در درگیری به روی آنها اسید پاشیده و بعد از این اقدام هولناک از مهلکه گریخته است. چهار پسر از ناحیه صورت به شدت دچار سوختگی شده بودند و با وجود اینکه تحت درمان قرار گرفتند اما شدت آسیب به آنها خیلی زیاد بود.
شناسایی عامل اسیدپاشی
با اعلام خبر اسید پاشی به پلیس، ماموران به ردیابی متهم پرداختند و با اطلاعاتی که مصدومین از رفیق خود در اختیار پلیس قرار داده بودند، سرانجام ماموران انتظامی فرشاد را که خودش هم از ناحیه دست دچار سوختگی شده بود در مخفیگاهش شناسایی و بازداشت کردند.
متهم در همان بازجوییهای بعد از دستگیری به اسیدپاشی کینهجویانه به خاطر اختلاف با دوستانش اعتراف کرد. در همین حال مصدومان تحت معاینات پزشکی قانونی قرار گرفتند تا میزان صدمه وارد شده به آنها برآورد شود. بنابراین با ثبت شکایت شاکیان و اقاریر صریح متهم، پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارجاع شد و متهم در شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
در دادگاه
در ابتدای جلسه چهار شاکی که آثار سوختگی روی صورتشان نمایان بود یک به یک در جایگاه ویژه ایستادند و به تشریح شکایتشان پرداختند .نخستین شاکی گفت: «من و دوستانم از قبل با فرشاد اختلاف داشتیم. برای همین مدتها بود که با همدیگر کلکل میکردیم تا اینکه یک روز وقتی درگیری ما بالا گرفت با هم قرار دعوا گذاشتیم.
بعد در انتهای یک خیابان درگیری ما با هم بالا گرفت و وقتی گلاویز شدیم، من او را کتک زدم. فرشاد هم به من حمله کرد و میخواست کتکم بزند اما همان موقع دوستانم به هواخواهی از من سر رسیدند و او را در خیابان کتک مفصلی زدند اما ما هرگز فکر نمیکردیم او در انتقام دست به چنین کاری بزند.»
شاکی در ادامه گفت:«روز حادثه فرشاد با من تماس گرفت و برایم شاخ و شانه کشید.بعد به من گفت اگر جرات دارم به پارک بروم تا حسابم را برسد.او با تحریک و عصبانی کردن من و دوستانم، ما را به پارکی در شهرک گلستان دعوت کرد.
وقتی به آنجا رفتیم ناگهان به ما حمله کرد و در چشم بر هم زدنی قبل از آنکه متوجه شویم اسید همراه دارد، اسید را که در قوطی دلستر ریخته بود به روی صورتمان پاشید و فرار کرد. من از ناحیه گوش به شدت دچار آسیب شدم. لاله گوشم از بین رفته و شنواییام کم شده. من گوش چپم را از دست دادهام. به همین خاطر برای فرشاد قصاص گوش میخواهم.»
درخواست تقاضای قصاص
دومین شاکی که از ناحیه فک دچار سوختگی عمیق شده گفت:« من هم تقاضای قصاص دارم. به دلیل اینکه با سوختگی شدید فک و دهانم برای غذا خوردن و صحبت کردن دچار مشکل شدهام. از این گذشته زیبایی صورتم از بین رفته و این حرکت فرشاد سرنوشت من را عوض کرد.حالا برای کار یا حتی ازدواج به مشکل برمیخورم.»
سومین شاکی که از ناحیه پیشانی دچار سوختگی شده گفت:«من و دوستانم به پارک رفته بودیم تا با فرشاد صحبت کنیم. اما او یکباره به سمتمان حملهور شد و ظرف حاوی اسید را روی صورتمان پاشید. من چندین مرتبه عمل جراحی زیبایی انجام دادهام. اما آثار سوختگی عمیق روی پیشانیام نمایان است. به همین خاطر برای فرشاد اشد مجازات میخواهم.» چهارمین شاکی نیز برای عامل اسید پاشی درخواست مجازات را مطرح کرد و گفت حاضر به گذشت نیست.
اسیدپاشی به دلیل اختلاف قدیمی
وقتی متهم روبهروی قضات ایستاد اسیدپاشی را گردن گرفت و گفت: من از مدتی قبل با دوستانم اختلاف داشتم ولی آنها آخرینبار مرا به شدت کتک زدند. من تا سرحد مرگ پیش رفتم و مدت ۶ ماه در خانه بستری بودم و حتی نمیتوانستم راه بروم و کارهای شخصیام را انجام بدهم.
در تمام آن روزها کینه این چهار نفر را به خاطر بلایی که سرم آوردند در دلم داشتم.آنها من را خانهنشین کرده بودند و به همین خاطر تصمیم گرفتم از آنها انتقام بگیرم. من اسید را در ظرف دلستر ریختم و به پارک رفتم. حتی موقع پاشیدن اسید مقداری از آن روی دستهایم ریخت و دستهایم هم دچار سوختگی شد. آنها کمر به قتل من بسته بودند. به همین خاطر تصمیم گرفتم آنها را ادب کنم .
با پایان دفاعیات متهم، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.