نگاهی به روایت آزارهای جنسی پنهان در ارتش بریتانیا
همان شب، وِبِر به او دستدرازی و تلاش کرد او را ببوسد. جیسلی اما...
هفت صبح| طی سالهای طولانی، تصویر مرسوم از ارتش بریتانیا، نهادی منظم و قانونمند بود، سازمانی که نظم، انضباط و افتخار همواره سه ارزش بنیادین آن شمرده میشد اما گزارشهای تازه که از دهههای ۱۹۷۰ تا سال ۲۰۱۶ را پوشش میدهد، پرده از تجربهای متفاوت برای بسیاری از زنان نظامی برداشته است؛ تجربه ناامنی در همان نخستین نقطه تماس با ارتش.
به عبارت دیگر این تجربه در اولین قدمها درون پادگان رقم خورده است، یعنی در جریان معاینههای پزشکی که قرار بود فقط بررسی سلامت جسمی باشد، نه لحظهای برای سوءاستفاده جنسی. پلیس بریتانیا در حال انجام تحقیقات گستردهای درباره ادعاهای صدها زن است که میگویند در طول معاینات پزشکی اولیه برای پیوستن به ارتش، مورد تعرض جنسی قرار گرفتهاند.
وزارت دفاع بریتانیا تأکید کرده از این تحقیقات گه قرار است کامل و شفاف انجام شود، حمایت میکند و از افرادی که تجربه مشابه دارند، خواسته است که سکوت نکنند و به مراجع قانونی مراجعه کنند. اما در پشت این آمار، سرگذشتهای انسانی و زخمهای ناگفته قرار دارد و حزنانگیز آنکه بعضی از این زخمها هرگز مجال التیام نیافتند.
جیسلی بک؛ دختری که به ارتش امید داشت
جیسلی بک ۱۹ ساله بود؛ دختر جوانی از کمبریا که با رویای آیندهای روشن و شوق ساختن «هویتی مستقل» وارد ارتش شد. دوستانش او را مصمم، خندان و مسئولیتپذیر توصیف میکردند. خانوادهاش میگویند ارتش برای او افقی تازه بود، افقی که قرار بود او را به جایگاه اجتماعی و استقلال مالی برساند.
اما تنها چند ماه پس از آغاز دوره آموزشی، آنچه قرار بود مرحلهای برای رشد باشد، به تجربهای ویرانکننده تبدیل شد. در یک تمرین نظامی در همپشایر، مایکل وِبِر، با درجه سرجوخه ارشد و فردی که وظیفهاش نظارت و هدایت بود، به جیسلی نزدیک شد. شب این افراد با یک بازی به ظاهر دوستانه و چیزی شبیه ایجاد رفاقت دوره آموزشی آغاز شد.
اما طی همان شب، وِبِر به او دستدرازی و تلاش کرد او را ببوسد. جیسلی مانند هر زن دیگری که در این موقعیت سخت قرار میگیرد، مقاومت کرد و پس از آن از ترس اینکه در همان پادگان جایی امن برای خوابیدن نداشته باشد، تمام شب را در ماشینش گذراند. وقتی او ماجرا را به مافوقهایش گزارش داد، انتظار داشت مکانیزمهای رسمی به سرعت فعال شوند و حمایتش کنند اما نهتنها این اتفاق نیفتاد، بلکه پرونده هرگز به بیرون از پادگان درز پیدا نکرد و هیچ وقت به پلیس ارجاع نشد.
جالب است بدانید وِبِر نهتنها مجازات نشد، بلکه در همان دوره ترفیع گرفت و مافوقهایش او را تشویق کردند که موضوع را با نوشتن «نامه عذرخواهی» ببندد. جیسلی بعدها به مادرش گفت: «من یک نامه عذرخواهی گرفتم و او ارتقای درجه.» این اتفاق سهمگین و بهتانگیز، در ذهن دختری جوان نه فقط بیعدالتی، بلکه فروپاشی اعتماد بود.
در ماههای بعد، یکی از مدیران مستقیمش با پیامها و تماسهای مداوم و آزاردهنده جنسی او را تحت فشارهای غیر قابل تحمل قرار داد. اما این بار، جیسلی دیگر هیچ شکایتی نکرد و به مادرش گفت: «فایدهای ندارد. هیچکس برای من کاری نمیکند.» در ۱۵ دسامبر ۲۰۲۱، جیسلی در اتاق خود در پادگان لارکهیل، به زندگیاش پایان داد. قاضی پرونده اعلام کرد بیعملی ارتش در حمایت از جیسلی «بیش از حداقلِ ممکن» در مرگ او نقش مستقیم داشته است.
زنان در ارتش؛ اقلیتی که باید سکوت کنند؟
در ارتش بریتانیا، زنان هنوز اقلیت عددی هستند. به گفته پژوهشهای دانشگاهی، همین اقلیت بودن، همراه با ساختار سلسلهمراتبی سخت، موجب میشود ترس از حذف، انتقال اجباری، یا تخریب حیثیت حرفهای، مانعی بزرگ برسر راه شکایت باشد. جمّا مورگان، نظامی سابق که سالها برای بهبود جایگاه زنان در نیروهای مسلح تلاش کرده، میگوید:
«در ارتش، اگر دستت را بالا ببری و بگویی کمک، خیلی زود به چشم یک مشکل، نه یک قربانی دیده میشوی و وقتی ساختاری منسجم و قدرتمند، همهچیز از آینده شغلی تا مسکن و درمان را کنترل میکند، اعتراض به آن هزینه دارد، هزینهای که خیلیها توانش را ندارند.» این سخنان تنها یک شهادت شخصی نیست بلکه مفهومسازی یک واقعیت سیستماتیک است، واقعیتی که باید آن را پذیرفت: آزار جنسی در ارتش بریتانیا فقط یک اتفاق نیست؛ مسئلهای ساختاری است.
اصلاحات؛ وعده یا تغییر واقعی؟
پس از انتشار گسترده پرونده جیسلی، ارتش و وزارت دفاع بیانیههایی مختلف با تیترهای دهان پرکن صادر کردند: ما باید بهتر عمل میکردیم، ما گوش نکردیم و این اشتباه بود، اصلاحات ساختاری در راه است و ... . اما خانوادهها، گروههای حامی سربازان سابق و فعالان اجتماعی میپرسند این اصلاحات کی و چطور اجرا خواهد شد؟
شاید پاسخ را باید در سخنان مادر جیسلی جستجو کرد که در مقابل دادگاه گفت: «ارتش باید خانه باشد، نه جایی که دختران برای زنده ماندن سکوت میکنند.» تا وقتی سربازان زن بتوانند بدون ترس، بدون تهدید، بدون از دست دادن آیندهشان، آزارها و بیعدالتیها علیه خود را گزارش دهند و حمایت دریافت کنند، اصلاحات واقعی آغاز نشده است.