جانفشانی برای کار در نسل z ژاپن به پایان رسید

کوات کویتینگ یعنی انجام دقیق وظایف شغلی بدون تعهد عاطفی، بدون اضافهکاری و بدون فداکاری برای شرکت یا ترفیع
هفت صبح| در ژاپن، کشوری که نامش برای دههها با تصویری از نظم آهنین، کار بیوقفه و وفاداری بیچونوچرای شاغلان به کارفرما گره خورده، نسلی نو دارد روایت متفاوتی مینویسد. جوانان دهه نودی ژاپن، فرزندان «سالاریمن»هایی که عمری در راهروهای شرکتها فرسوده شدند، حالا از بازی بزرگ «جان دادن برای شرکت» کناره گرفتهاند، بیصدا، آرام و دقیق.
اصطلاح کوات کویتینگ(Quiet Quitting) نخستین بار در آمریکا رواج یافت، جایی که معنایش کمکاری یا دلنخواستگی به کار بود اما در ژاپن، معنایی فرهنگیتر یافته: انجام دقیق وظیفه، بدون حتی یک دقیقه اضافهکاری، بدون تعهد عاطفی، بدون تعظیم در برابر «روحیه تیمی». نسلی که وقت شخصیاش را گرانتر از اضافه حقوق میداند و شادیاش را در بیرون از دفتر کار و شرکت میجوید.
طبق نظرسنجی موسسه Mynavi، از میان ۳۰۰۰ کارمند بین ۲۰ تا ۵۹ سال، ۴۵ درصد صراحتا گفتهاند فقط در حد وظیفه کار میکنند و بیشترین این پاسخها، متعلق به دهه 20سالههاست. یکی از این جوانان، «ایسه» ۲۶ ساله، میگوید: «من کار میکنم چون مجبورم، نه چون علاقه دارم. موسیقی، سفر با دوستان یا صرفا بیکاری در کافه، ارزشمندتر از اضافهکاری برای ترفیعیست که شاید هیچوقت نیاید.»
این نسل، به چشم خود دید که والدینش چگونه عمر را در راه کسب ثبات شغلی از دست دادند.سندروم کاروشی ( مرگ ناشی از کار زیاد ) در ژاپن افسانه نیست، واقعیت است. در سال ۱۹۹۸، ژاپن رکورد بیش از ۳۲ هزار خودکشی را ثبت کرد؛ بسیاریشان، قربانی فشار بیرحمانه شغلی بودند اما حالا تغییر در راه است. دکتر «سوئه کاواکامی»، جامعهشناس و مشاور شغلی، میگوید: «نسل جوان امروز، وفاداری کورکورانه را کنار گذاشته. میخواهد زندگی کند، نه فقط زنده بماند.»
او تاکید میکند که دیگر خبری از قراردادهای مادامالعمر یا حقوقهای تضمینشده نیست. شرکتها خودشان روابط را بیثبات کردهاند، پس وفاداری هم معنایش را از دست داده. تجربه پاندمی نیز به این موج کمک کرد. در روزهایی که همه خانهنشین بودند، بسیاری برای نخستینبار ارزش وقت شخصی را درک کردند.نسل Z حالا میخواهد زندگیاش را خودش بچیند، نه بر اساس دستورالعملهای نسل قبل.
پروفسور «ایزومی تسوجی»، استاد دانشگاه چوئو، میگوید:«قبلا کارمندان، خانواده دومشان را شرکت میدانستند اما حالا، شرکت فقط یک محل کار است نه معبد.» او این تغییر را خوشایند میداند:«شاید اگر مردم کمتر کار کنند، بیشتر خرج کنند، روابط بسازند، خانواده تشکیل دهند.
در کشوری که نرخ زاد و ولد پایین است، میتواند این حتی یک نجات فرهنگی باشد.» امروز، نسل جوان ژاپن دارد تعریفی تازه از موفقیت ارائه میدهد نه بر پایه ساعات کار، بر اساس تعادل، شادی و رضایت شخصی. شاید بزرگترین دستاورد این نسل، مدرک و مقام نباشد که بازگرداندن مفهوم زندگی به دل کار باشد.