خلیجفارس در نقش میانجی

نگاهی به گزارش AFP درباره نقش تازه دولتهای خلیجفارس در میانجیگریهای بینالمللی.
هفت صبح | این هفته، عمان بار دیگر به نقطه کانونی دیپلماسی بینالملل تبدیل میشود؛ جایی که قرار است مذاکرهکنندگان ایران و آمریکا برای گفتوگویی مهم گرد هم آیند. اما آنچه پشت این نشست مهم قرار دارد، تنها یک تقابل دیپلماتیک نیست، بلکه نشانهای از ظهور پررنگ نقش کشورهای عربی خلیجفارس در معماری نظم جدید جهانی است.
گزارش تحلیلی جمعه 22 فروردین ماه فرانس پرس نشان میدهد چگونه کشورهایی چون عمان، قطر، امارات و عربستان سعودی، در سالهای اخیر از حاشیهنشینان سیاست جهانی به بازیگرانی فعال در میانجیگری بین بحرانهای منطقهای و حتی فرامنطقهای تبدیل شدهاند.
دیپلماسی به سبک خلیجی
مکانیزم دیپلماسی در خلیجفارس تغییر کرده است. عمان از دیرباز محل گفتوگوهای حساس ایران و آمریکا بوده و همچنان با تهران رابطهای ویژه دارد. قطر، بازیگر دیگریست که حتی در قانون اساسیاش «ترویج صلح» ذکر شده، به پایگاهی معتبر برای مذاکراتی همچون میانجیگری میان ایران، طالبان، حماس و حتی کشورهای آفریقایی تبدیل شده است.
در جدیدترین نمونه، امارات نقش پنهانی اما کلیدی در تبادل اسرا بین روسیه و اوکراین ایفا کرده و حتی پیام رسمی رئیسجمهور آمریکا به تهران را برای هماهنگی نشست عمان به دست ایرانیها رسانده است.
اما نکته قابل توجه، ورود فعال عربستان سعودی به این میدان است؛ کشوری که در گذشته صرفاً نظارهگر بود اما اکنون با میزبانی گفتوگوهای اوکراین، به بازیگری با «پرستیژ جهانی» تبدیل شده است. مذاکراتی که در هتلهای لوکس ریاض برگزار میشود، فقط برای نمایش نیست؛ بلکه حاکی از جاهطلبیهای نوظهور این پادشاهی در سیاست جهانی است.
چرا خلیجفارس جذاب شده است؟
پاسخ این است: بیطرفی هوشمندانه، ثروت نفتی و روابط گسترده با همه طرفها. این کشورها معمولاً از ورود مستقیم به درگیریها اجتناب کرده و رابطهای متعادل با بازیگران متخاصم – از آمریکا و اروپا تا روسیه، چین و حتی ایران – برقرار کردهاند.
به گفته آنا جیکوبز در واشنگتن، این کشورها به دلیل روابط ویژه با آمریکا و همزمان پیوندهایی با رقبای غرب، جایگاه منحصربهفردی پیدا کردهاند.
میانجیگری؛ ابزار حفاظت از خود
با وجود ظاهر صلحطلبانه، انگیزه اصلی این کشورها محافظت از امنیت و اقتصاد خودشان است. در فضایی پرتنش مانند خاورمیانه، هر بحرانی میتواند سرمایهگذاری، گردشگری و پروژههای بزرگ توسعهای را تهدید کند.
کریستیان اولریخسن، پژوهشگر مؤسسه بیکر دانشگاه رایس آمریکا، میگوید: «بیثباتی در منطقه میتواند شهرت این کشورها را بهعنوان مکانهای امن برای زندگی، تجارت و سرمایهگذاری از بین ببرد.» بهویژه در مورد عربستان که در قلب برنامه کلان اقتصادی «چشمانداز ۲۰۳۰» قرار دارد.
از خاورمیانه تا آفریقا و اوکراین
میانجیگری این کشورها فراتر از منطقه رفته است. قطر اخیراً میزبان گفتوگو میان کنگو و شورشیان تحت حمایت رواندا بوده و رؤسایجمهور دو کشور را در دوحه روبهروی هم نشانده است. همچنین توافق صلح میان دولت نظامی چاد و دهها گروه اپوزیسیون در سال ۲۰۲۲ با وساطت قطر ممکن شد.
حتی در بحران اوکراین، عربستان میزبان مذاکرات غیرمستقیم روسیه و آمریکا شد، امری که نشان میدهد نقش اروپا در میانجیگری کمرنگ و نظم دیپلماسی جهانی به سمت جنوب خلیج فارس متمایل شده است.
قدرت نرم خلیج، جدیتر از همیشه
کشورهای خلیجفارس به دنبال نقشآفرینی در سطح منطقهای هستند و در پی آن بهدنبال تثبیت خود بهعنوان بازیگرانی جهانیاند. این همان چیزی است که جیمز دورسی، پژوهشگر مؤسسه خاورمیانه سنگاپور، «قدرت نرم با طعم جاهطلبی ژئوپلیتیکی» مینامد.بهگفته او، کشورهای کوچکتر مانند قطر و عمان و حتی قدرتهای بزرگتر چون عربستان، دیگر نمیخواهند صرفاً تأثیرپذیر باشند؛ آنها میخواهند بازیساز باشند، نه فقط بازیخور.
انبار نفت یا کانون نفوذ
ظهور کشورهای خلیجفارس بهعنوان میانجیهای فعال در بحرانهای بینالمللی، نشانهای روشن از تغییر مرکز ثقل دیپلماسی جهانی است. اگر در گذشته، اروپا و قدرتهای غربی میزبان گفتوگوهای صلح و بازیگران اصلی چانهزنیهای بینالمللی بودند، امروز این نقش بهتدریج به کشورهایی منتقل شده که ثروت نفت، موقعیت ژئوپلیتیکی و سیاستورزی متعادل را با هم ترکیب کردهاند.
این کشورها با اتکا به قدرت نرم و سرمایهگذاری سنگین در وجهه بینالمللی، تلاش دارند تا نقشی فراتر از «تأمینکننده انرژی» ایفا کنند. آنها میخواهند بخش مهمی از تصمیمگیری جهانی باشند نه فقط بخشی از بازار. این تغییر، چشمانداز خاورمیانه را بازتعریف میکند و بازتابی از جهانی است که دیگر فقط غرب محور نیست.