یک ایرانی در میان قربانیان تیراندازی سوئد
درباره نیلوفر که یک ماه پیش در جریان تیراندازی یک مدرسه به قتل رسید
هفت صبح| روز گذشته در جریان احضار سفیر سوئد به وزارت خارجه ایران، پرونده قتل یک زن ایرانی در سوئد به میان آمد. زنی که با نام نیلوفر زارع از او یاد شده و گفته می‌شود در جریان یک حادثه خشونت‌بار مورد سوءقصد قرار گرفته و جان خود را از دست داده است.
این ماجرا مربوط به یک ماه قبل است؛ زمانی که یک مرد جوان اروپایی با اسلحه وارد مدرسه‌‌ای در شهر اورِبرو سوئد شد و بدون هدف مشخصی شروع به تیراندازی کرد. در این حادثه 11 نفر از جمله عامل تیراندازی کشته شدند. همه افرادی که به قتل رسیدند مهاجر بودند و خانم نیلوفر زارع هم یکی از آنها بود. درباره این زن ایرانی و حادثه‌ای که منجر به قتل او شده چه می‌دانیم؟
اوایل ماه پیش، ریچارد اندرسون 35 ساله با یک کیف و کیس گیتار پر از اسلحه وارد مدرسه ریسبریسکا شد. این مدرسه مخصوص بزرگسالانی است که سال‌های اولیه تحصیل خود را نگذرانده‌اند. همچنین بخش بزرگی از دانش آموزان این مدرسه را مهاجرانی تشکیل می‌دهند که برای گذراندن دوره‌های تکمیلی و آموزشی به این مدرسه رفته‌اند.
اندرسون پس از ورود به مدرسه، به سرویس بهداشتی رفت و پس از آماده کردن اسلحه خود به بیرون آمد و تیراندازی را شروع کرد. در این جریان دو مهاجر سوری، یک افغانستانی، یک عراقی، یک ایرانی، یک اریتره‌ای، یک سومالیایی و یک شهروند اهل بوسنی هرزگوین به قتل رسیدند. ملیت دو نفر اعلام نشده و عامل حمله هم خودش را پس از تیراندازی کشته است.
دو روز بی‌خبری خانواده
زمانی که خبرنگاران سوئدی خودشان را به محل حادثه رساندند، هنوز ملیت و تعداد جانباختگان مشخص نشده بود. در این میان خبرنگار روزنامه سوئدی اکسپرسن متوجه مردی شد که با چهره‌ای نگران و گریان بیرون از مدرسه منتظر خبری از همسرش است.
او حسین، همسر نیلوفر زارع دهبنه بود که امید داشت همسرش با او تماس بگیرد و بگوید در لحظه حادثه در مدرسه نبوده است. حسین زمانی که خبر تیراندازی را شنید، به بیمارستان رفت و متوجه شد نام همسرش بین افراد مجروح نیست. به همین دلیل به محل حادثه بازگشت.
این مرد ایرانی که به همراه یکی از دوستان خود منتظر ایستاده بود به این روزنامه سوئدی گفت: «همسرم در این مدرسه برای دریافت مدرک پرستاری درس می‌خواند. موقع ناهار با او صحبت کردم و همه چیز عادی به نظر می‌آمد.» این حادثه ساعت 12 و نیم ظهر آن روز رخ داده بود، به همین دلیل همسر خانم زارع نمی‌دانست چه بلایی سر همسرش آمده.
از طرفی کمی قبل از حادثه با او صحبت کرده بود و از طرف دیگر، اسمش در میان آسیب‌دیدگان نبود. هیچ جسدی هم از مدرسه خارج نشده و پلیس اعلام کرده بود شناسایی اجساد ممکن است تا 48 ساعت طول بکشد. این بلاتکلیفی و بی‌خبری دو روز طول کشید و سرانجام همسر و دو فرزند نیلوفر زارع متوجه شدند مادرشان هم در میان کشته‌شدگان بوده است.
پس از آن رسانه‌های دیگر با پسر بیست ساله این زن ایرانی 46 ساله مصاحبه کردند و اطلاعات بیشتری از او منتشر شد. نیلوفر زارع دهبنه 15 سال پیش به همراه همسر و فرزندانش به سوئد مهاجرت و درخواست پناهندگی کرد. پسر او به یکی از رسانه‌ها می‌گوید: «از روز اولی که به سوئد آمدیم او با یادگیری زبان سوئدی مشکل داشت اما در چندین سازمان به صورت داوطلبانه کار کرد تا به دیگران کمک کند.»
پیش از این حادثه، مدتی بود که این زن ایرانی در یک مرکز پرستاری به عنوان دستیار پرستار کار می‌کرد و همزمان در مدرسه بزرگسالان ریسبریسکا درس می‌خواند تا مدرک پرستاری‌اش را بگیرد. اگر این حادثه اتفاق نمی‌افتاد، فقط یک ماه تا فارغ‌التحصیلی خانم زارع مانده بود.
یکی از همکاران او به نام ابراهیم به یکی دیگر از رسانه‌های سوئد گفته است: «او زن فوق‌العاده‌ای بود. همه چیزش را در ایران رها کرده بود و با خانواده به اینجا آمده بود. با تمام سختی‌هایی که اینجا کشیده بود همچنان مهربان بود و به دیگران کمک می‌کرد.»
انگیزه حمله؟
پس از گذشت یک ماه از این حادثه، پلیس سوئد می‌گوید هیچ مدرکی که ثابت کند این حمله با انگیزه‌های ایدئولوژیک یا عقیدتی انجام شده وجود ندارد. با این حال برخی افراد معتقدند انگیزه‌های نژادی پشت این تیراندازی بوده است. یکی از کانال‌های تلویزیونی سوئد در روز حادثه ویدئویی منتشر کرد که از گوشی موبایل یکی از افراد داخل مدرسه ضبط شده بود.
در این ویدئو قبل از اینکه صدای شلیک یک گلوله بیاید، این جمله شنیده می‌شود: «باید اروپا را ترک کنید.» همین مسئله باعث شده بسیاری ادعا کنند ریچارد اندرسون به خاطر تنفر از مهاجران این حمله را انجام داده است. ریچارد اندرسون 35 ساله به تنهایی این حمله را انجام داده و اسلحه خود را به صورت قانونی خریداری کرده بود. با توجه به صحبت‌های برخی از اعضای خانواده اندرسون، او از مشکلات روحی رنج می‌برده، در سال‌های اخیر با خانواده خود در ارتباط نبوده و شغلی هم نداشته است.
