چند نکته خواندنی درباره جیمی کارتر که در ۱۰۰سالگی درگذشت
کارتر لقب رئیسجمهور بادامزمینی را به دوش میکشد
هفت صبح| جیمی کارتر در ۱۰۰ سالگی درگذشت. او به عنوان رئیسجمهور با طولانیترین عمر در تاریخ آمریکا شناخته میشود. جیمی کارتر در ۱ مهر ۱۹۲۴ در شهر کوچک کشاورزی پلینز در ایالت جورجیا به دنیا آمد. پدرش، جیمز ارل کارتر، یک کشاورز موفق بود و شرکتهای تولید بادامزمینی و فروشگاهی عمومی داشت، از این رو کارتر لقب رئیسجمهور بادامزمینی را به دوش میکشد. کارتر پس از فارغالتحصیلی از آکادمی نیروی دریایی آمریکا و خدمت در نیروی دریایی، به خانه بازگشت تا کسبوکار خانوادگی را بهویژه پس از مرگ پدرش در سال ۱۹۵۳ احیا کند.
پدرش همچنین سیاستمدار محلی بود و کرسی در مجلس ایالتی جورجیا داشت. کارتر با الهام از او وارد سیاست شد و در سال ۱۹۵۵ به هیاتمدیره آموزش شهرستان سامتر پیوست. سپس در سال ۱۹۶۲ به مجلس ایالتی انتخاب شد. سیاستهای ایالت جورجیا در آن زمان به طور عمده حول مسئله حقوق مدنی و جداسازی نژادی میچرخید. کارتر به طور علنی طرفدار جداسازی نژادی نبود اما از حمایت قاطع از حقوق مدنی نیز فاصله میگرفت.
در سخنرانی خود بهعنوان فرماندار جدید در سال ۱۹۷۱ اعلام کرد که «زمان تبعیض به پایان رسیده است» و هیچ فرد ضعیف، فقیر، روستایی یا سیاهپوستی نباید هیچگونه محرومیتی در زمینههای آموزشی، شغلی یا عدالت تحمل کند. این تغییرات فکری او به دلیل مطالعه آثار فیلسوفانی مانند رینهولد نیبور و سورن کییرکگور حاصل شده بود. بسیاری از بیوگرافینویسان کارتر این تحول را «دوران بیداری روحی» او میخوانند.
جیمی کارتر در ۲۰ ژانویه ۱۹۷۷ وارد کاخ سفید شد و دوران ریاستجمهوری خود را در حالی آغاز کرد که ایالات متحده در شرایط دشوار اقتصادی و اجتماعی قرار داشت. رکود اقتصادی، افزایش نرخ تورم و بحرانهای اجتماعی در کشور شدت گرفته بود. بسیاری از دموکراتها به ویژه به رهبری کارتر امید داشتند که او بتواند از این مشکلات عبور و تحولاتی جدی در کشور ایجاد کند اما با وجود آرزوهای بزرگ، ریاستجمهوری او به دلایل بسیاری به یکی از دورانهای ناموفق در تاریخ ریاستجمهوری ایالات متحده تبدیل شد.
یکی از مشکلات اصلی کارتر در دوران ریاستجمهوریاش، روابطش با کنگره بود که باعث شد، او نتواند بسیاری از برنامههای مهم داخلیاش را عملی کند. در نتیجه، او نتوانست طرحهایی مانند بیمه سلامت همگانی، تضمین شغل برای تمام افراد و حتی گسترش خدمات روزانه دولتی را به تصویب برساند. بسیاری از کارشناسان سیاسی معتقدند که این ضعفها در زمینه سیاست داخلی، یکی از دلایل اصلی شکست کارتر در انتخابات ۱۹۸۰ بودند.
در زمینه اقتصادی، جیمی کارتر با چالشهای بزرگی روبهرو بود. او زمانی که وارد کاخ سفید شد، تورم در ایالات متحده بیش از ۱۰ درصد بود و مشکلات اقتصادی همچنان ادامه داشت. این بحران اقتصادی زمانی جدیتر شد که نرخ تورم در سال ۱۹۸۰ به بیش از ۱۴ درصد رسید. کارتر برای مقابله با این مشکل، به دنبال راهحلهایی مانند کاهش هزینههای دولتی و افزایش نرخ بهره بود. اما این سیاستها نتوانستند به سرعت مشکلات اقتصادی را حل کنند و در نتیجه، ایالات متحده در دوران ریاستجمهوری او وارد رکود اقتصادی شد. کارتر به شدت تحت فشار از سوی دموکراتها و گروههای مختلف قرار داشت که از او خواسته بودند تا طرحهای جدیدی برای رفع بحران اقتصادی ارائه دهد.
یکی از این طرحها، برنامه «درآمد تضمینی» بود که با هدف کاهش فقر و افزایش دسترسی مردم به خدمات رفاهی ارائه شد اما کارتر پس از مشورت با مشاوران اقتصادیاش، در نهایت این طرح را کنار گذاشت و به جایش برنامههای اقتصادی دیگری ارائه داد که اثربخشی چندانی نداشتند.
در حوزه سیاستهای اجتماعی، کارتر نیز نتوانست به وعدههای خود عمل کند. طرحهایی همچون ارائه بیمه سلامت همگانی، تضمین شغل برای افراد بیکار و تأسیس سیستم مراقبتهای بهداشتی عمومی از جمله وعدههایی بودند که او در دوران تبلیغات انتخاباتی به مردم داده بود. اما در عمل، او نتواست این برنامهها را به مرحله اجرا درآورد.
یکی از دلایل اصلی این ناکامیها، رویکرد محافظهکارانه کارتر در مسائل مالی بود. او به شدت روی کنترل هزینهها و محدود کردن مخارج دولتی تأکید داشت، بهطوریکه حتی بهجای حمایت از طرحهایی مانند تأسیس بیمه ملی، بیشتر به برنامههای کاهش هزینه و افزایش کارایی نهادهای دولتی روی آورد. این رویکرد، بسیاری از طرفداران او را که انتظار تغییرات بزرگ در سیاستهای اجتماعی داشتند، ناامید کرد.
در سیاست خارجی، کارتر در ابتدا موفقیتهای بزرگی به دست آورد که او را در عرصه جهانی شناختهشدهتر کرد. بزرگترین دستاورد کارتر در سیاست خارجی، توافق صلح میان مصر و اسرائیل بود که در سال ۱۹۷۸ پس از چندین سال مذاکره به امضاء رسید. این توافق که به توافق «کمپ دیوید» معروف شد، زمینهساز صلحی تاریخی میان این دو کشور بود و کارتر را به عنوان یک میانجی موفق در عرصه دیپلماسی جهانی مطرح کرد. علاوه بر این، کارتر توانست توافقی با پاناما برای بازگشت کنترل کانال پاناما به پاناما به دست آورد.
این اقدام بهعنوان یک پیروزی بزرگ در سیاست خارجی ایالات متحده مطرح شد، چرا که بسیاری از آمریکاییها از سالها پیش به این مسئله توجه داشتند که این کانال باید به مردم پاناما بازگردد. با این حال، بحرانهای خارجی در اواخر دوران ریاستجمهوری کارتر به شدت بر وجهه سیاسی او تأثیر گذاشت. بحران گروگانگیری در ایران در سال ۱۹۷۹ به بزرگترین چالش کارتر تبدیل شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و سقوط رژیم شاه، ۵۲ دیپلمات و شهروند آمریکایی در سفارت آمریکا در تهران به گروگان گرفته شدند. کارتر که در ابتدا تلاش کرد با مذاکره بحران را حل کند، بهویژه پس از شکست مأموریت نظامی «عملیات عقاب» برای آزادسازی گروگانها، وجهه سیاسیاش به شدت آسیب دید. یکی از لحظات مهم و در عین حال ناخوشایند دوران ریاستجمهوری کارتر، سخنرانی او در تاریخ ۱۵ ژوئیه ۱۹۷۹ بود که به «سخنرانی بحران اعتماد» معروف شد.
در این سخنرانی، کارتر اذعان کرد که ایالات متحده با یک «بحران اعتماد» روبهروست و مردم دیگر به دولت اعتماد ندارند. اگرچه این سخنرانی در ابتدا واکنشهای مثبتی را برانگیخت، اما چند روز بعد او کابینه خود را به طور کامل تغییر داد که این اقدام به شدت بر محبوبیت او آسیب زد. در نهایت، جیمی کارتر نتوانست به بحرانهای داخلی و خارجی غلبه کند و در انتخابات ۱۹۸۰ با شکست سنگینی از رونالد ریگان، نامزد جمهوریخواه، کنار رفت.
کارتر تنها در شش ایالت و واشنگتن دیسی پیروز شد و در باقی ایالات با اختلافات زیادی شکست خورد. او نتوانست در مقابله با چالشهای سیاسی و اقتصادی دوران ریاستجمهوریاش موفق باشد و این شکست، در تاریخ ریاستجمهوری ایالات متحده به عنوان یکی از بزرگترین شکستهای سیاسی شناخته میشود.
او در نهایت در انتخابات ۱۹۸۰ با متحمل شدن شکست سنگینی از رونالد ریگان کنار رفت. پس از شکست در انتخابات، کارتر از دنیای سیاست فاصله گرفت و به فعالیتهای بشردوستانه روی آورد. او مرکز کارتر را در زادگاه خود، پلینز، جورجیا تأسیس کرد و از آن زمان به عنوان یکی از فعالان برجسته حقوق بشر و مسائل جهانی فعالیت کرد و شناخته شد.
کارتر همچنین برای مبارزه با بیماریها، به ویژه کرم گینه و حمایت از پروژههای خیریه در سطح جهانی شناخته شد. این فعالیتها تا جایی پیش رفت که کارتر در سال ۲۰۰۲، به دلیل فعالیتهای بشردوستانهاش، جایزه صلح نوبل را دریافت کرد. پس از جایزه صلح نوبل، دیدگاههای کارتر درباره فلسطین که در کتابش «فلسطین: صلح نه آپارتاید» (۲۰۰۶) مطرح کرد، او را به شخصیتی بحثبرانگیز در جامعه آمریکا، به ویژه در میان سیاستمداران این کشور تبدیل کرد.
او در جامعه آن روزهای آمریکا که الصاق مفاهیم و مضامینی مانند آپارتاید، جنایت و نسلکشی، اشغالگری و ... به اسرائیل، گناهی نابخشودنی بود، این موضوعات را مطرح کرد اما این مسئله نتوانست محبتی که مردم به او داشتند را کاهش دهد. جالب است بدانید، در یک نظرسنجی در سال ۲۰۱۵، کارتر به عنوان محبوبترین رئیسجمهور پیشین در میان مردم آمریکا شناخته شد. این علاقه در بین سیاستمداران هم قابل رهگیری است. او علاوه بر دموکراتها، مورد احترام تمامی جمهوریخواهان نیز بود و حتی دونالد ترامپ هم همواره از کارتر به نیکی یاد کرده و در میان تسلیت اخیر او نیز این نکته برجسته است.
شرح عکس: صلح بین اسرائیل و مصر به ابتکار جیمی کارتر یکی از دستاوردهای او در دوران حضورش در کاخ سفید بود. از آنجایی که گفتوگوهای صلح در کمپ دیوید صورت گرفت، از این توافق به نام توافق کمپ دیوید یاد میکنند. (لایف)