وقتی اینترنت از آب مهمتر میشود

در دنیای جدید که تمام ابعاد اقتصادی به امواج نامرئی گره خورده، شبکه جهانی ارتباطات نیاز اول زیست اجتماعی است
هفت صبح| اگر پیش از این تمدنها حول محور آب شکل میگرفت، امروز شاید باید در کنار آن عامل دیگری را هم مدنظر قرار داد و آن هم مطلوبیت اینترنت برای مردمی که زندگی و کسب و کارشان همه به نوعی به آن وابسته است. تصور کنید صبح از خواب بیدار میشوید؛ اولین کاری که میکنید، چیست؟
احتمالاً چک کردن گوشی همراهتان. پیامهای واتساپ، ایمیلهای کاری، اخبار روز، وضعیت حساب بانکی، سفارش صبحانه آنلاین و... همه و همه در کسری از ثانیه در دسترس شماست. حالا تصور کنید همه اینها ناگهان ناپدید شوند. نه برای یک ساعت، نه برای یک روز که برای همیشه. این کابوسی است که میلیونها ایرانی هر روز زیر سایه تهدید آن زندگی میکنند.
با رجوع به خاطره جمعی 12 روزه جنگ تحمیلی درمییابیم که قطعی یا کندی اینترنت برای 12 روز چگونه توانست همه چیز را تحت تاثیر قرار دهد. بسیاری از استارتاپها به یک باره در شوک فرورفتند و کسبوکارهای آنلاین که هزاران خانواده را تغذیه میکردند، فلج شدند. آن 12 روز، مثل 12 سال گذشت و در حال حاضر که اینترنت در شرایط تقریبا نرمال به سر میبرد، بسیاری از کسب و کارها همچنان در معرض ضرر و زیانهای ناشی از جنگ 12 روزه قرار دارند.
ماجرا از یک اتفاق جالبتر شروع شد. در یکی از شبکههای اجتماعی، کاربری که اتفاقاً از موافقان اینترنت ملی بود، نظرسنجی عجیبی گذاشت: «آیا موافقید اینترنت ملی شود ولی آب و برق به شرایط قبلی برگردد؟» پاسخ اکثریت قاطع، «نه» بود. این «نه» ساده، حقیقت تلخی را آشکار کرد: برای نسل امروز، اینترنت حتی از آب هم حیاتیتر شده است.
«احمد» راننده تاکسی اینترنتی، 35ساله است. او میگوید: «من با قطع اینترنت، درآمدم صفر میشود اما با قطع آب، حداقل میتوانم کار کنم و آب را به نحوی بخرم یا از همسایه آب بگیرم». این جمله ساده، عمق وابستگی اقتصاد امروز به اینترنت را نشان میدهد.
12 روز سیاه؛ وقتی اقتصاد دیجیتال فلج شد
واقعیت این است که در جنگ 12 روزه بسیاری از کسب و کارها دچار بحران شدند. یکی از وجوه این بحران مربوط به قطعی اینترنت بود؛ هرچند متغیرهای دیگر نیز در این موضوع دخیل بود. 12 روز قطعی اینترنت، مثل 12 ضربه پتک برسر کسبوکارهای آنلاین فرود آمد. بسیاری از کسب و کارها که هزاران نفر را استخدام کرده بودند، ناگهان مجبور به تعدیل نیرو شدند. استارتاپهایی که سالها برای رشد تلاش کرده بودند، در عرض چند روز به مرز ورشکستگی رسیدند.
بسیاری از مردم در این ایام دست از خرید اینترنتی کشیدند و بسیاری از کسب و کارها به 50درصد میزان درآمد خود برنگشتهاند که بازتاب آن را میتوان در بازار سرمایه و بورس، سایتهای گردشگری و پلتفرمهای ارز دیجیتال و طلا هم مشاهده کرد.
دبیر اتحادیه کسب و کارهای اینترنتی در این خصوص گفته در شرایط بحران و با توجه به تصمیمگیریهای حاکمیتی، بهترین اتفاق میتواند این باشد که دسترسی به اینترنت محدود نشود اما سوالی که مطرح میشود، این است که قطع دسترسیها، چقدر در محدود کردن برخی فعالیتهای مدنظر حاکمیت تاثیر دارد؟
در این مدت، مسائلی را شاهد بودیم که نشان میداد قطع اینترنت، تأثیری روی هدف اصلی نداشت. نتوانست آنچنان که سیاستگذار میپنداشت به اهداف مورد نظر نایل شود. گویی فقط یک تصمیم هیجانی و متناسب با شرایط بود که باید کاری کرد و چه کاری بهتر از محدودسازی اینترنت. این تصمیم نقاط قوت و ضعفی هم داشت که میتوانست گرفته نشود.
جایگاه ایران در دنیای دیجیتال؛ فاصلهای که بزرگتر میشود
وقتی به آمارهای جهانی نگاه میکنیم، تصویر نگرانکنندهتر میشود. ایران در رتبهبندی سرعت اینترنت جهانی، در رده 118 از 139 کشور قرار دارد. میانگین سرعت دانلود در ایران 10 مگابیت بر ثانیه است، در حالیکه این رقم در کرهجنوبی به 200 مگابیت میرسد. اما سرعت اینترنت فقط بخشی از داستان پرآب چشم اینترنت است. در شاخص نوآوری جهانی، کشورهایی با اینترنت آزاد مثل سوئد، سنگاپور و فنلاند در صدر قرار دارند، در حالیکه کشورهای با اینترنت محدود، در انتهای جدول جا خوش کردهاند. این همبستگیها تصادفی نیست.
شکاف دیجیتال؛ وقتی اینترنت طبقاتی میشود
در حالیکه در تهران، 78درصد خانوارها به اینترنت دسترسی دارند، این رقم در روستاهای سیستان و بلوچستان به 15درصد میرسد. این شکاف عمیق و توزیع ناعادلانه شبکه جهانی ارتباطات در ایران معادلههای اقتصادی را به هم میریزد. ضمن اینکه در این مدت کسب و کارهای کوچک و متوسط بیشتر از سایر بنگاههای دیجیتال متحمل ضرر شدند. سرویس اینترنت کسب و کارهای کوچک و متوسط به دلیل ارزان بودن، روی هاستینگ خارجی قرار دارد.
این در حالی است که کسب و کارهای اینترنتی بزرگتر، دسترسی بهتری دارند و از ارتباطات رادیویی برخوردارند اما وقتی سوی کسب و کارهای خرد میرویم آنها از دسترسی بینالمللی استفاده میکنند. هماکنون سرویس این کسب و کارها صفر شده و صدایشان را هم کسی نمیشنود. در حالیکه بسیاری از روستاها حتی مردم با اینترنت کسب و کارهایی را راهاندازی کردند که در این مدت دچار مشکل شدند.
مقاومت برابر پیشرفت؛ چرا برخی هنوز نمیفهمند؟
شاید عجیبترین بخش این داستان، مقاومت برخی برابر توسعه اینترنت است. طرحهایی مثل «اینترنت ملی» که در ظاهر برای حفاظت از دادههای ملی است، در عمل به ابزاری برای کنترل و محدودسازی تبدیل شده است. واقعیت آن است برخی هنوز اینترنت را یک تفریح میدانند، نه یک نیاز. آنها نمیفهمند که در روزگار امروز اینترنت مثل برق است. نمیتوان برق را قطع کرد و انتظار داشت کارخانهها کار کنند هرچند متاسفانه این اتفاق در حوزه برق هم گاهی رخ میدهد و همه انتظار معجزه دارند.
آینده پیش رو؛ دیجیتال یا عقبمانده؟
در دنیایی که هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و تجارت الکترونیک، رکنهای اصلی اقتصاد شدهاند، ایران برسر دوراهی ایستاده است. نظام تصمیمگیری در کشور چارهای ندارد جز آنکه یا دروازههای دیجیتال را باز کند و اجازه دهد نسیم پیشرفت به کالبد اقتصاد و اجتماع بوزد یا همچنان بر طبل محدودیت بکوبد و شاهد مهاجرت نخبگان و عقبماندگی اقتصادی باشد.
شاید زمان آن رسیده که بپذیریم اینترنت در قرن 21 همانند آب در عصر کشاورزی و برق در عصر انقلاب صنعتی است، این سرویس لطف دولتها به جوامع نیست بلکه یک حق اساسی است. همانطور که دسترسی به آب آشامیدنی سالم حق هر شهروند است، دسترسی به اینترنت باکیفیت و بدون محدودیت هم باید حق هر ایرانی باشد. وقتی مردم حاضرند بین آب و اینترنت، دومی را انتخاب کنند، این زنگ خطری است که نباید نادیده گرفته شود. این انتخاب نشان میدهد که تعریف ما از نیازهای اساسی تغییر کرده است. حالا نوبت سیاستگذاران است که با این واقعیت جدید همراه شوند یا در گذشته باقی بمانند و آینده را از دست بدهند.