هفت صبح، مهدی خاکی‌فیروز | بحث تغییر مدل سهمیه‌بندی و قیمت‌گذاری بنزین، طی روزهای اخیر به مهم‌ترین عامل تغییر رفتار اقتصادی شهروندان بدل شده است. تغییری که یک جابه‌جایی عددی در قیمت انرژی است و در عمل نیز شبکه‌ای از واکنش‌های اجتماعی، حمل‌ونقلی، اقتصادی و حتی روانی به وجود آورده است. تجربه سال‌های گذشته در ایران نشان داده که کوچک‌ترین تغییری در قیمت سوخت، تقریباً در تمام لایه‌های زندگی شهری اثر می‌گذارد

 

و بازار مسکن و خوراک و خدمات، خودرو، حمل‌ونقل، هزینه‌های روزمره و حتی الگوی سفر را کمابیش تغییر می‌دهد.  در این گزارش، تلاش شده تصویری جزئی و چندبعدی از پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم تغییر جدید ارائه شود. پیامدهایی که بسیاری از آنها هنوز در حال شکل‌گیری‌اند و ممکن است تا ماه‌ها بر رفتار مصرفی مردم اثر بگذارند. این گزارش بر پایه مشاهدات میدانی، داده‌های منتشرشده از پلتفرم‌ها، گفت‌وگو با فعالان بازار و رصد رفتار کاربران تهیه شده است.

 

گرانی در تاکسی‌های اینترنتی


نخستین و ملموس‌ترین اثر در حوزه حمل‌ونقل شهری و به‌خصوص تاکسی‌های اینترنتی ظاهر شده است. با وجود اینکه دولت اعلام کرده «سهمیه ریالی مابه‌التفاوت» برای جبران افزایش قیمت بنزین رانندگان را حمایت می‌کند، اما واقعیت میدانی چیز دیگری است. قیمت سفرها در پلتفرم‌های اصلی پیش از آن که قیمت بنزین در عمل تغییر کند، در ابتدا ۲۰ تا ۳۰ درصد افزایش یافت و سپس به تدریج به حدود ۴۰ تا ۵۰ درصد رشد رسید. افزایش قیمت البته یک اتفاق جدید نیست و در همه دوره‌های افزایش نرخ سوخت رخ داده، اما این‌بار اختلاف میان منطق سیاست‌گذار و رفتار بازار بسیار بیشتر از گذشته است.


رانندگان ادعا می‌کنند سهمیه ریالی در ادوار قبلی  بسیار کمتر از مقدار مورد استفاده آنهاست. آنان می‌گویند که سهمیه به حساب راننده واریز می‌شد، اما میزان و زمان واریز و همچنین نحوه مصرف آن با الگوی واقعی مسافت‌پیمایی هم‌خوان نبود و بیم آن می‌رود که در دور جدید نیز تجربه مشابهی تکرار شود. برخی رانندگان پلتفرم‌های مختلف توضیح می‌دهند که سهمیه ریالی کفایت خرید بنزین در طول یک روز شلوغ را نمی‌کند و باید بخش بزرگی از هزینه مصرف روزانه را از جیب خود بپردازند.

 

همین امر موجب کاهش انگیزه کار شده است. برخی رانندگان حتی ترجیح داده‌اند تنها در ساعات اوج کار کنند؛ ساعت‌هایی که با افزایش قیمت، درآمد هر سفر داخل شهری تا 700 هزار تومان هم می‌رسد و هزینه سوخت یا زمان‌های کم‌سفارش را جبران می‌کند. نتیجه سراسری این رفتار، کاهش تعداد رانندگان «آماده به کار» و افزایش زمان انتظار مسافران است. مسافران اکنون با پیام «در حال جستجوی راننده» مواجه می‌شوند.

 

پیامی که پیش از این شاید در ساعات شلوغ رایج بود اما حالا در مناطق معمولی شهر و ساعات کم ترافیک نیز به یک وضعیت روزمره تبدیل شده است. سفرهایی که پیش‌تر ظرف دو تا سه دقیقه تایید می‌شدند، اکنون گاه 10 تا 30 دقیقه در انتظار می‌مانند و کاربر مجبور می‌شود هر 10 دقیقه یکبار تقاضای خود را با قیمتی بالاتر تکرار کند. از سوی دیگر، نوسان قیمت‌ها نیز افزایش یافته و اختلاف نرخ در یک مسیر ثابت ممکن است در طول روز تا 3 برابر تغییر کند.

 

استقبال از سفرهای اشتراکی


اثر دیگر این وضعیت، افزایش استقبال از سفرهای اشتراکی است. گزینه‌ای که پلتفرم‌ها آن را برای کاهش هزینه کاربران طراحی کرده بودند اما تا پیش از بحث افزایش نرخ بنزین، تنها در ساعات خاص یا مسیرهای پرتردد مورد استفاده قرار می‌گرفت. اکنون اما سفر اشتراکی به انتخابی روزمره و گسترده بدل شده است.

 

بسیاری از مسافران که پیش‌تر شاید از کنار فرد غریبه نشستن پرهیز می‌کردند، اکنون برای کاهش هزینه ناچار شده‌اند این گزینه را انتخاب کنند. افزایش حجم سفرهای اشتراکی، تقاضا در این بخش را افزایش داده و برخی رانندگان حتی ترجیح می‌دهند بیشتر سفرهای اشتراکی انجام دهند، زیرا مجموع درآمد از جمع سرنشینان، بیشتر می‌شود.

 

 دشواری برای خودروهای پرمصرف


در کنار این تغییرات، تغییر قیمت سوخت فشار سنگینی بر رانندگان با خودروهای پرمصرف وارد کرده است. رانندگان خودروهایی مانند پژو ۲۰۶ صندوق‌دار، سمند، برخی مدل‌های قدیمی‌تر پراید و حتی خودروهای مونتاژی پرمصرف می‌گویند که هزینه بنزین‌شان در هفته 2 تا 3 برابر می‌شود و اگر سهمیه ریالی در زمان مناسب و با مبلغ کافی واریز نشود، کارکرد روزانه، صرفه اقتصادی ندارد. همین موضوع برخی رانندگان را وادار به تغییر شغل موقت یا کاهش ساعات کار کرده است.

 

هجوم مردم به مراکز تعویض پلاک


در سوی دیگر، اثرات تغییر سهمیه‌بندی به شکل پررنگ‌تری در مراکز تعویض پلاک ظاهر شده است. سیاست جدید سهمیه‌بندی بنزین که تنها به یک خودرو به نام هر فرد سهمیه اختصاص می‌دهد، باعث هجوم مالکان چندخودرو به مراکز تعویض پلاک شده است. هدف اصلی این افراد، جلوگیری از قطع سهمیه خودروهای دوم و سوم است. سهمیه‌ای که اگرچه مقدار آن محدود است اما در بلندمدت از نظر اقتصادی قابل‌چشم‌پوشی نیست. تجربه تاریخی نشان داده حتی سهمیه‌های کوچک نیز در اقتصاد خانوارها نقش روانی مهمی دارند و احتمال حذف آنها، باعث تلاش برای دور زدن سیستم می‌شود.

 

این روزها صف‌های طولانی در مراکز تعویض پلاک به چشم می‌خورد. از ساعت‌های ابتدایی صبح، جمعیت زیادی مقابل درهای مراکز منتظر نوبت هستند. بسیاری از این افراد قصد خرید یا فروش واقعی خودرو ندارند، بلکه می‌خواهند سند خودروهای اضافه خود را به نام فرزند، همسر یا دیگر بستگان تغییر دهند. بازار قولنامه و وکالت‌نامه نیز داغ شده است. این افراد حتی حاضرند هزینه‌های جانبی انتقال سند مانند مالیات نقل و انتقال و هزینه تعویض پلاک را فقط برای حفظ سهمیه سوخت بپردازند.


چنین رفتاری نشان می‌دهد که سهمیه سوخت در ایران فقط یک سیاست انرژی نیست بلکه یک «دارایی قابل انتقال» محسوب می‌شود. دارایی‌ای که نبود آن، هزینه سالانه خانوار را افزایش می‌دهد. نتیجه این وضعیت، افزایش حجم مراجعات به دفاتر اسناد رسمی، دفاتر پلیس‌+۱۰ و مراکز فنی خودرو شده و بسیاری از افراد مجبورند ساعت‌ها در صف بمانند.

 

تغییر الگوی خرید خودرو


در بازار خودرو نیز تبعات جدید در حال آشکار شدن است. مشتریان اکنون هنگام خرید خودرو بیش از هر چیز به مصرف ترکیبی توجه می‌کنند. تفاوت یک لیتر مصرف سوخت در هر صد کیلومتر، در گذشته شاید چندان مهم به نظر نمی‌رسید اما اکنون این اختلاف تفاوت سالانه چندمیلیون تومانی در هزینه بنزین ایجاد می‌کند. این تغییر توجه باعث شده خودروهای کم‌مصرف یا دوگانه‌سوز، مورد استقبال تازه‌ای قرار گیرند. در ایران جایی که قیمت خودرو همواره در حال افزایش است، تغییر الگوی مصرف سوخت، دامنه تغییر قیمت بازار را نیز دگرگون می‌کند.


در میان خودروسازان داخلی، سایپا در این تغییر وضعیت سود بیشتری برده است. محصولات سایپا مانند تیبا، ساینا، کوییک و شاهین، به‌طور متوسط مصرف سوخت پایین‌تری در مقایسه با برخی محصولات ایران‌خودرو دارند. از طرف دیگر، سایپا در سال‌های اخیر نسخه‌های دوگانه‌سوز برخی از محصولات خود را نیز عرضه کرده است. خودروهای CNGسوز با جهش قیمت بنزین دوباره محبوب شده‌اند.

 

این محبوبیت باعث شده قیمت برخی مدل‌های کارکرده دوگانه‌سوز افزایش یابد و فروشندگان بتوانند با سود بیشتری آنها را عرضه کنند. در مقابل، برخی خودروهای ایران‌خودرو مانند سمند معمولی، دنا، پژوهای قدیمی‌تر و مدل‌هایی که مصرف بالاتری دارند با کاهش تقاضا مواجه شده‌اند.

 

نمایشگاه‌داران می‌گویند مشتریان هنگام بازدید، نخست از مصرف ترکیبی سوال می‌پرسند و سپس از قیمت. این رفتار نشان می‌دهد که تغییر سهمیه‌بندی، حساسیت مصرف‌کنندگان را اصلاح کرده و آنان را به سمت انتخاب‌های کم‌مصرف‌تر سوق داده است. این تغییر شاید در بلندمدت خودروسازان داخلی را مجبور کند طراحی موتورهای کم‌مصرف را در برنامه توسعه محصولات خود جدی‌تر بگیرند.

 

 بازار خوراکی و پوشاک در برزخ قیمتی


پیامدهای این تغییرات قیمتی، به سفر و خودرو خلاصه نمی‌شود. تغییر قیمت سوخت در هر کشوری اثراتی بر هزینه زندگی، قیمت کالاها و الگوی مصرف دارد. در ایران، به دلیل نقش ویژه خودرو در حمل‌ونقل بار شهری، افزایش قیمت بنزین ممکن است در ماه‌های آینده شاخص قیمت برخی کالاها را نیز تحت‌تاثیر قرار دهد. هرچند فعلا سیاست‌گذار تلاش کرده با بخشنامه‌های کنترلی و نظارت، افزایش قیمت در حوزه‌های حمل بار، پیک موتوری، توزیع کالا و خدمات عمومی را مهار کند اما ممکن است این کنترل‌ها دوام چندانی نداشته باشد.

 

از منظر جامعه‌شناختی نیز تغییر قیمت سوخت باعث تغییر رفتار افراد در انتخاب روش‌های رفت‌وآمد شده است. برخی افراد ترجیح داده‌اند استفاده از خودرو شخصی را محدود کنند. این رفتار به‌خصوص در میان جوانانی که پیش‌تر برای مسیرهای کوتاه نیز از خودرو استفاده می‌کردند، دیده می‌شود. برخی از آنان به استفاده از موتورسیکلت روی آورده‌اند. بحث خودروهای برقی نیز مطرح است، هرچند محدودیت زیرساخت شارژ و قیمت بالای این محصولات مانع فراگیری آن است. با این حال، بحث خودروهای هیبریدی و کم‌مصرف در شبکه‌های اجتماعی دوباره داغ شده است.

 

در حوزه حمل‌ونقل عمومی نیز اثرات قابل توجه است. برخی شهروندان که توان پرداخت کرایه‌های افزایش‌یافته تاکسی‌های اینترنتی را ندارند، به‌طور موقت یا دائم به مترو و اتوبوس بازگشته‌اند. این اتفاق به‌خصوص در تهران، مشهد، اصفهان و تبریز دیده می‌شود. در تهران، افزایش تراکم در ساعات اوج قابل مشاهده است. سکوهای مترو شلوغ‌تر شده‌اند و برخی خطوط اتوبوس تندرو، ازدحام بیشتری را تجربه می‌کنند. این رفتار البته برای سیستم حمل‌ونقل عمومی یک فرصت محسوب می‌شود، اما اگر ظرفیت توسعه نیابد، به افزایش نارضایتی منجر خواهد شد.
 

تاثیر بر بازار یدکی


بازار لوازم یدکی نیز از تغییر قیمت بنزین بی‌نصیب نمانده است. افزایش مراجعه به خودروهای کوچک و کم‌مصرف باعث رشد تقاضا برای قطعات مربوط به این مدل‌ها شده است. فروشندگان لوازم یدکی می‌گویند طی روز‌های اخیر تعداد مراجعه‌کنندگان برای خرید فیلتر هوا، شمع، لنت ترمز و سایر قطعات مصرفی خودروهای کم‌مصرف افزایش یافته. از سوی دیگر، بازار تبدیل خودروهای بنزینی به دوگانه‌سوز در برخی شهرها دوباره فعال شده است. با اینکه ظرفیت مراکز تبدیل محدود است و هزینه آن نسبت به گذشته افزایش یافته، اما برخی رانندگان تاکسی یا مسافرکش‌های شخصی به دنبال انجام این تبدیل هستند.


در کنار این تحولات، اثر روانی تغییر سهمیه‌بندی بر جامعه نیز قابل توجه است. بسیاری از خانوارها احساس می‌کنند که افزایش قیمت سوخت غیرقابل اجتناب بوده، اما ناچارند الگوی زندگی خود را تغییر دهند. این احساس باعث شده برنامه‌ریزی‌های مالی خانوارها تغییر کند. برخی خانواده‌ها تصمیم گرفته‌اند خرید خودرو دوم را به تعویق بیندازند. برخی فرزندان از والدین می‌خواهند خودروهای کم‌مصرف‌تر برای آنها خریداری کنند. حتی در برخی محافل خانوادگی، خرید خودروهای کم‌مصرف به جای خودروهای پرمصرف گران‌قیمت مطرح شده است.


تمام این تغییرات نشان می‌دهد که سیاست سهمیه‌بندی، علاوه بر یک موضوع اقتصادی، مسئله‌ای مرتبط با رفتار اجتماعی هم هست. مردم در واکنش به تغییر سهمیه دست به راه‌حل‌هایی می‌زنند که گاه غیرمستقیم و پیچیده است. کارهایی مانند انتقال سند به نام بستگان، افزایش استفاده از سفر اشتراکی، کاهش مسافت‌های غیرضروری، انتخاب خودروهای کم‌مصرف، یا بازگشت به حمل‌ونقل عمومی.

 

مسئولیت دولت در این تغییرات


شاید آنچه امروز تجربه می‌شود، آغاز یک دوره جدید در اقتصاد سوخت ایران است. ممکن است در ماه‌های آینده اثرات عمیق‌تری ظاهر شود. تغییر در قیمت برخی کالاها گرفته و تحول در استراتژی شرکت‌های خودروساز، احتمال بالایی دارد. حتی سبک زندگی شهری نیز ممکن است تغییر کند. سبکی که در آن خودرو دیگر صرفا «وسیله راحتی» نیست بلکه «هزینه‌ای نیازمند مدیریت» به شمار می‌رود.

 

در چنین شرایطی، اگر سیاست‌گذار به صورت هم‌زمان برنامه‌ای برای بهبود حمل‌ونقل عمومی، تسهیل استفاده از خودروهای کم‌مصرف، اصلاح نظام سهمیه‌بندی و حمایت واقع‌بینانه از رانندگان حمل و نقل عمومی ارائه نکند، این تغییرات در بلندمدت فشار مضاعفی بر بودجه خانوارها وارد می‌کند. با این حال، تجربه کشورهای مختلف نشان می‌دهد که اصلاح قیمت انرژی، اگر با سیاست‌های مکمل همراه باشد، به کاهش مصرف، بهبود کیفیت ناوگان حمل‌ونقل و افزایش بهره‌وری منجر می‌شود. در ایران نیز ممکن است این تغییر سهمیه‌بندی آغازگر چنین تحولی باشد.

 

تحولی که البته بدون شفافیت و برنامه‌ریزی دقیق، مردم آن را یک فشار اقتصادی تلقی خواهند کرد. امروز اثرات تازه‌ای از تغییر مدل سهمیه‌بندی دیده می‌شود. هزینه سفرهای اینترنتی افزایش یافته، زمان رسیدن خودرو به مسافر طولانی‌تر شده، سفرهای اشتراکی رونق گرفته، مرکزهای تعویض پلاک شلوغ شده، بازار خودرو به نفع مدل‌های کم‌مصرف تغییر کرده، محبوبیت خودروهای دوگانه‌سوز بیشتر شده و حتی استقبال مردم از حمل‌ونقل عمومی شهری و بین شهری افزایش یافته است. اینها تنها بخشی از پیامدهایی است که اکنون قابل مشاهده‌اند. احتمالا طی ماه‌های آینده، ابعاد جدیدتری از این تغییرات آشکار خواهد شد. ابعادی که ممکن است چهره حمل‌ونقل شهری، بازار خودرو و حتی اقتصاد خانوار را برای مدتی طولانی تحت‌تاثیر قرار دهد.