معصومیت از دست رفته
یادداشت نادر نامدار در باشگاه مشتزنی با موضوع: کلاهبرداری
روزنامه هفت صبح| کوچکتر که بودیم، فوتبال را یک بازی ساده میدیدیم که همه چیزش در همان 90 یا 120 دقیقه خلاصه میشود. فکر میکردیم یک بازی در سطح جام جهانی، به همان سادگی یک بازی در محله خودمان است و هیچ پشت پردهای ندارد.
اما این هم یکی از زیباییهایی بود که فقط به خاطر بچگی و سادگی باورش داشتیم. بزرگتر که شدیم، دیدیم فوتبال هم مثل هر چیز دیگری در این دنیا، زوایای پنهانی دارد و گاهی آنچه در زمین میبینیم، یک نمایش دروغ و کثیف بیش نیست و خیلی جاها بوده که داشتند در فوتبال کلاهمان را برمیداشتند و ما خبر نداشتیم.
یکی از این کلاهبرداریها در جام جهانی 1982 در حق تیم ملی الجزایر و مردم این کشور انجام شد که شاید بزرگترین لکه ننگ تاریخ فوتبال باشد. الجزایریها در گروهشان آلمان را برده بودند و بعد از باخت به اتریش، کافی بود شیلی را ببرند و از گروهشان صعود کنند. اما آلمان و اتریش هم که در روز آخر با هم بازی داشتند، میتوانستند صعود کنند اگر آلمان با یک یا دو گل بر اتریش غلبه میکرد.
در همان دقیقه 10 بازی، آلمان یک گل زد و در ادامه دو تیم 80 دقیقه در زمین راه رفتند و پاسکاریهای همدیگر را تماشا کردند ودر نهایت بازی با همان یک گل تمام شد و هر دو تیم صعود کردند. الجزایر هم یک روز بعد و در حالی که قربانی این تبانی نانوشته شده بود، شیلی را برد اما صعود نکرد.
این ماجرا آنقدر سر و صدا کرد که بعدها به «رسوایی خیخون» معروف شد. خیخون شهری بود که این بازی در آن برگزار شد. این بازی یک تفاوت مهم با تبانیهای دیگر دنیای فوتبال داشت و آن این بود که پای هیچ مبلغی در میان نبود و دو طرف فقط از نتیجه به دست آمده سود بردند.
کلاهبرداریهای مهم دنیای فوتبال را خورههای فوتبال حتما به یاد دارند. «کالچوپولی» که منجر به سقوط یوونتوس به سری بی و کسر امتیاز از چند تیم دیگر لیگ ایتالیا شد، مهمترین و بزرگترین کلاهبرداری و رسوایی تاریخ فوتبال است که پای چند مالک و مدیر و داور را هم به زندان باز کرد!
کلاهبرداریهای دیگری هم در دهههای گذشته واقعیت کثیف دنیای فوتبال را نمایان کرده است. مثل دادن میزبانی مسابقاتی مثل جام جهانی و المپیک و ... با خریدن رای و دریافت پول و ... که سرآمد آنها سپ بلاتر سوئیسی بود که مخالفانش برای اعتراض به او، حتی از پاشیدن اسکناس روی سرش در یک نشست خبری هم دریغ نکردند. همچنین صعود کره جنوبی به نیمه نهایی جام جهانی 2002 با داوریهای جانبدارانه به سود این تیم هم یکی دیگر ازگشادترین کلاههایی بود که بر سر فوتبال و فوتبالدوستان رفت.
در فوتبال ایران هم کلاهبرداری به سبکهای مختلفی وجود داشته که خب خیلی از آنها اگرچه اثبات نشدند اما تردیدی هم در رخ دادن آنها وجود نداشت. اما کلاهبرداریهای اثبات شده هم کم نداشتیم. حدود ده سال پیش بود که فراز کمالوند سرمربی شهرداری تبریز و دستیارانش به دلیل تبانی با بازیکنان چند تیم لیگ یکی، دو سال از حضور در فوتبال محروم شدند.
تیمشان هم که با همین تبانیها به لیگ برتر صعود کرده بود، در همان لیگ یک ماندنی شد! یکی دو تیم دیگر هم که تخلفات کوچکتری داشتند، محکوم و جریمه شدند. این احتمالا مهمترین پرونده تبانی در فوتبال ایران است که افشا شده و به سرانجام هم رسیده است.
اما کلاهبرداری در داخل زمین همیشه به شکل تبانی و توافق پشت پرده نبود و نیست. کم نیستند بازیکنانی که در زمین با حرکات ناجوانمردانه، متقلبانه و فریبنده، سرنوشت یک بازی را تغییر دادهاند. مهمترین آنها شاید دزدی لوئیس سوارز از تیم ملی غنا در جام جهانی 2010 باشد. بازی دو تیم تا دقایق پایانی یک بر یک مساوی بود و در لحظه آخر غنا میرفت به گل برتری دست پیدا کند.
اما لوئیز سوارز توپ را که در حال ورود به دروازه اروگوئه بود از روی خط با دست برگرداند و توسط داور اخراج شد. اما پنالتی حاصل از این خطای هند گل نشد و بازی به وقتهای اضافه و ضربات پنالتی کشیده شد و در نهایت ناباوری این اروگوئه بود که پیروز شد و به مرحله بعد راه پیدا کرد.
حالا که همه این اتفاقات ریز و درشت را مرور میکنم، به این نتیجه میرسم که فوتبال نه فقط برای من، احتمالا برای همه، فقط در دوران بچگی یک ورزش ساده و بدون پشت پرده بوده و از یک جایی به بعد، معصومیتش را برای همیشه از دست داده است. اما حتی با تمام این پلیدیها، فوتبال هنوز هم فوتبال است. زیبا و دوست داشتنی. مثل محبوب یا محبوبهای که میدانیم توی چشممان زل میزند و دروغ میگوید اما نمیتوانیم دوستش نداشته باشیم.