کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۳۸۹۲
تاریخ خبر:

برگ‌های افتاده و آرماگدون

برگ‌های افتاده و آرماگدون

از فیلم‌ کوچک جمع‌وجور عاشقانه تا کمدین‌ آتش‌زبان همه فن‌حریف

روزنامه هفت صبح| یک:  فیلم «برگ‌های افتاده» آکی کوریسماکی را دیر دیدم. کلا یک ساعت‌ونیم هم بود اما تماشایش کمی بیشتر طول کشید چون اول کار فیلم زیادی سرد است و روزمره‌ آدم‌هایی از قشر کارگر در فنلاند که چطور کار می‌کنند، شب‌شان را می‌گذرانند و از کار بیکار می‌شوند.

 

با این حال در همین نیم ساعت اول نمایش این شخصیت‌ها، که با نکات کوچکی صاحب ویژگی می‌شوند مثل اینکه مرد کتاب می‌خواند و زن یک‌سری اصول اخلاقی مشخص دارد و نسبت به اخبار جنگ که از رادیو پخش می‌شود حساس است، کارگردانی با موسیقی و فیلمبرداری و رنگ و میزانسن مخاطبش را نگه می‌دارد تا اولین برخورد میان زن و مرد رخ دهد.

 

در «برگ‌‌های افتاده» بعد از این ملاقات هم چندان فراز و نشیب دراماتیکی نداریم. حتی لحظاتی که می‌توانسته این فیلم عاشقانه را احساساتی کند خیلی مینیمال و خوددار برگزار شده اما فیلم پر از ریزه‌کاری‌های باسلیقه است.

 

مثل وقتی زن و مرد بعد از اولین دیدار از سینما بیرون می‌آیند و می‌خواهند خداحافظی کنند و پشتشان پوستر فیلم «برخورد کوتاه» دیوید لین است که اگر آن فیلم را دیده باشید یکی از عاشقانه‌های محشر درباره‌ برخورد زن و مردی است که رابطه‌ بین‌شان ممکن نیست.

 

یا جایی که دو مرد در کافه نشسته‌اند و یکی اوضاع کاری‌اش خراب است و پشت سرشان «روکو و برادرانش» ویسکونتی نصب شده. بعد جاذبه‌ موسیقی است به زبانی که نمی‌فهمیم اما حس و حال صحنه‌ها را با آن رنگ‌آمیزی تشدید می‌کند تا به موسیقی تیتراژ برسیم که نسخه‌ای از قطعه‌ مشهور «برگ‌های پاییزی» است که ژاک پره‌ور، شاعر معروف فرانسوی سروده

 

و بعد نسخه‌ انگلیسی آن را خوانندگان بزرگی مثل نات کینگ‌کول و فرانک سیناترا خوانده‌اند و در فیلم کوریسماکی می‌توانید نسخه‌ فنلاندی‌اش را بشنوید و راستی قصه‌ فیلم تشابه‌هایی هم با فیلم «برگ‌های پاییزی» دارد.

 

که با الهام از این قطعه سال 1956 توسط رابرت آلدریچ ساخته شده و از ترانه‌ نسخه‌ نات کینگ‌کول هم در آن استفاده شده است. «برگ‌های افتاده» فیلم بزرگی نیست. تکان‌دهنده نیست اما لحظات زیبایی است از نمایش عشق به شکل کلاسیک و در یک نگاه. عشقی که منجی آدم‌ها می‌تواند باشد و چه خوب که پایان قصه مثل همان فیلم‌های کلاسیک شیرین و خوش است. 

 

دو: من اهل تماشای استندآپ کمدی نیستم. سریال‌های کمدی هم دوست ندارم. اما وقتی پای ریکی جرویس وسط بیاید همه چیز فرق می‌کند. راستش ریکی جرویس را از سریال‌ها و استندآپ‌هایش نشناختم به‌خاطر اجراهای چند دوره از گلدن‌گلوب بود که فهمیدم کمدینی است که از کارهایش خوشم خواهد آمد.

 

به‌خصوص آن اجرای آخر وقتی خطاب به همه‌ بزرگان حاضر گفت که شماها هیچ صلاحیتی برای اظهارنظر سیاسی ندارید و همین الان اگر داعش اعلام کند می‌خواهد سریال بسازد به مدیر برنامه‌هایتان زنگ می‌زنید که نقشی برایتان گیر بیاورد.

 

من از همان برنامه این جمله‌ جرویس را سرلوحه‌ام قرار دادم: «من صلاحیتی برای اظهارنظر درباره‌ چیزهایی که استاندارد دوگانه نسبت به آن‌ها نشان می‌دهم، ندارم.»  این آقای جرویس یک هنر بزرگ دیگر هم دارد.

 

خودش را اسیر این مفاهیم روزمره‌ غالب شده بر جهان مدرن نمی‌کند. با همه چیز و همه کس شوخی می‌کند و در جهان عبوس امروز وجود کمدینی که خودش را اسیر قضاوت‌های عام نکند، نعمتی است. همه‌اش را گفتم که بگویم این استندآپ «آرماگدون» از او را ببینید. جزو خنده‌دارترین چیزهایی است که سال 2023 تولید شده است. 


 

کدخبر: ۵۵۳۸۹۲
تاریخ خبر:
ارسال نظر