کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۳۳۹۵
تاریخ خبر:

‌۱۰۰‌قصه دیگر از لابه‌لای تاریخ| نفس به نفس سلطان!

‌100‌قصه دیگر از لابه‌لای تاریخ| نفس به نفس سلطان!

درباره حسن امامی آخرین امام جمعه دوران پهلوی

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | نگاه به حسن امامی آخرین امام جمعه دوران پهلوی در دو کانال سیاه و سفید خلاصه می‌شود که 180‌درجه با هم اختلاف دارند. نگاه اول او را یک روحانی درباری می‌داند که در تمام دوران محمدرضا حامی او باقی ماند و حتی در مراسم تاجگذاری هم شرکت کرد و نگاه دوم او را یکی از سه یا چهار چهره بزرگ علم حقوق در تاریخ معاصر ایران قلمداد می‌کند که کتاب عظیم حقوق مدنی‌اش هنوز مرجع بسیاری از اساتید و حقوقدانان است.

 

مردی که به متشرع بودن مشهور بود و چهره‌ای مثل ناصر کاتوزیان خود را شاگرد و وامدار او قلمداد می‌کند. مشکل اینجاست که سید‌حسن امامی به شکل خانوادگی مفهوم مذهب را در پیوند با سلطنت درک کرده بود. اجدادش همه روحانیونی وارسته و مهذب بودند که نسل اندر‌نسل در نفس به نفس دربار صفوی و قاجار و پهلوی زندگی کرده بودند‌.

 

نسبش به آیت‌الله خاتون‌آبادی از روحانیون بزرگ دوران صفوی می‌رسد‌. وقتی فتحعلی‌شاه مسجد شاه را بنا نهاد، میرمهدی خاتون‌آبادی را از اصفهان به تهران آورد و او را امام جمعه تهران کرد. بعد از میرمهدی‌، ‌برادرزاده‌اش میرابوالقاسم امام جمعه تهران شد‌. میرزا ابوالقاسم همدوره امیرکبیر بود.‌..‌

 

«‌کلا  خاندان امام جمعه تهران  با خاندان‌های حکومتگر ایران یعنی خاندان‌های قاجار، امینی، معیری، فیروز، عضدی، مستوفی‌، آشتیانی، وثوق، بهبهانی، مجتهدی،دفتری، موقر، نفیسی، خواجه نوری، سنندجی، اسفندیاری، اتحادیه، عدل، مصباح زاده خویشاوندی دارند...» 

 

بعد از مرگ ابوالقاسم، امامت جمعه تهران به زین‌العابدین پسر او واگذار شد. وقتی همسر زین‌العابدین مرحوم می‌شود‌، ‌ناصرالدین‌شاه دختر خود را به عقد سید ‌زین‌العابدین در‌می‌آورد. امام جمعه تهران داماد شاه می‌شود. با مرگ زین‌العابدین نوبت به پسرش رسید که این یکی هم میرزا ابوالقاسم نام داشت و همنامی‌اش با پدربزرگ مایه سرگردانی مورخین. ابوالقاسم از زن اول پدرش متولد شده بود (‌که خاله علی امینی محسوب می‌شد‌!)

 

او هم داماد مظفرالدین‌شاه شد و در انقلاب مشروطیت همراه با محمدعلی‌شاه (برادر زنش‌!) از کشور تبعید شد. نفس به نفس سلطان. سید‌حسن امامی پسر این ابوالقاسم است. پدرش داماد شاه بوده‌،‌ پدربزرگش داماد یک شاه دیگر‌. پدربزرگ مادری‌اش هم مظفرالدین‌شاه‌، عمه‌اش هم همسر محمد مصدق! 

 

حسن امامی در مدرسه مخصوص روس‌ها در تهران درس خواند و در نوجوانی راهی نجف شد‌. در بازگشت به تهران و در دوره سلطنت رضاشاه جزو کسانی بود که در سال 1307 قانون مدنی ایران را تهیه کردند. او نماینده دیدگاه‌های فقهی در پیشنویس این قانون بود.

 

در همین سال به سوئیس رفت و در یک دوره شش‌ساله تا مقطع دکترای حقوق در دانشگاه لوزان سوئیس پیش رفت و در سال 1313 به تهران بازگشت‌ و به‌عنوان استاد دانشگاه مشغول به کار شد. در سال 1323 ریاست کل دادگاه‌های تهران را برعهده گرفت و در سال 1324 و در سن 43‌سالگی بعد از چند سال کش‌و‌قوس به امامت جمعه تهران می‌رسد و تا سال 1357 این منصب را حفظ می‌کند. 

 

برگردیم به دهه بیست. دوران پرآشوب سیاسی و دورانی که سیاستمداران به‌دنبال صعود ستاره اقبال خود بودند. حسن امامی برای فرار از سلطه جبهه ملی در تهران از مهاباد وارد مجلس می‌شود (یک روحانی شیعه اهل تهران نماینده مردم شهر سنی‌نشین و کرد‌نشین در آذربایجان غربی!) و از همان ابتدا و با تکیه بر سنت خانوادگی‌اش حامی سلطنت.

 

به‌‌عنوان یک روحانی جایگاه خود در مجلس را درست روبه‌روی آیت‌الله کاشانی معنا می‌کند‌. در تیرماه 1331 در یک رقابت فشرده بر دکتر معظمی کاندیدای جبهه ملی غلبه می‌کند و رئیس مجلس می‌شود. او بلافاصله جبهه‌بندی تند و تیزی را علیه شوهر‌عمه محترمش (دکتر مصدق‌) شکل می‌دهد و برای رای آوردن قوام، سنگ‌تمام می‌گذارد اما در 30 تیر و در تظاهرات مردم ماشینش مورد حمله معترضین قرار می‌گیرد و راننده‌اش به‌شدت مضروب می‌شود اما خودش به سختی جان سالم به‌در می‌برد.

 

او حیران از محبوبیت و نفوذ آیت‌الله کاشانی از ریاست مجلس استعفا می‌دهد و کاشانی جای او را تصرف می‌کند. در مرداد 1331 برای مدتی برمی‌گردد اروپا. از آن پس جاه‌طلبی‌های سیاسی را کلا کنار می‌گذارد. در سال 1336 و همزمان با تدریس دکترای حقوق در دانشگاه تهران‌،‌ منظومه شش‌جلدی حقوق مدنی را به یادگار گذاشت که احتمالا مهم‌ترین حاصل عمر طولانی‌اش بوده است‌. 

 

بیایید روایت‌های تیره‌تر از زندگی او را هم دنبال کنیم‌. مثلا یک نهاد مطالعاتی اصولگرا درباره او می‌نویسد: ‌وی همواره در اعیاد به‌طور جداگانه از گروه روحانیون به مراسم تبریک عید (سلام) نزد شاه می‌رفت- در سال 1343 به همراه جعفر شریف‌‌امامی یک لژ فراماسونری به‌نام لژ نور را تشکیل داد- و سپس به‌عنوان نماینده لژ فراماسونری اسکاتلند برای ریاست لژ فراماسونری تهران معرفی می‌شود، در رقابت با جعفر شریف امامی و لقمان ادهم که از سوی لژهای فرانسه و آلمان معرفی شده بودند‌.

 

اما دست‌آخر به‌خاطر معمم بودن امامی و کهولت سن ادهم‌، ‌این منصب به جعفر شریف امامی می‌رسد‌. حسن امامی دو روز بعد از خروج شاه در دی 1357 ایران را به مقصد سوئیس ترک کرد. در آخرین سفر شاه، او برای انجام مراسم دعا در فرودگاه حاضر نشد. گویا او نیز می‌دانست این سفر بازگشتی ندارد‌. او شش ماه بعد در مرداد‌ماه سال 1358 در سوئیس بر اثر سرطان و در حالی‌که ماه‌های آخر عمر قادر به تکلم نبود و در اغما به‌سر می‌برد، فوت کرد. در سن 77 سالگی. 

 

کدخبر: ۵۵۳۳۹۵
تاریخ خبر:
ارسال نظر