یک هیچِ آسوده زیبای عذابآور

بعد از یادگیری زبان چه میشود؟
روزنامه هفت صبح، آنالی اکبری| سالها بعد خیلی از ما این روزها را با تلاشهایمان برای یادگیری زبان سوم و چهارم با دولینگو به یاد میآوریم. جغد سبزی که با پیگیریهای وقت و بیوقتش وادارمان میکرد پیش از نیمه شب چند دقیقهای را با او بگذرانیم و درس بخوانیم و به ثروت فرضی و امتیازهایمان اضافه کنیم.
دولینگو از جایی به بعد از یک اپ زبانآموزی تغییر ماهیت میدهد و تبدیل به ابزاری برای ارضای حس رقابتجویی و اثبات برتری میشود. به خودت میآیی و میبینی در حال مبارزه با یک حریف هندی، روس یا اروپایی هستی که قصد دارد هر طور شده جایگاه خوبت در لیگ هفتگی را تصاحب کند. دیگر اپ را به قصد یادگیری گرامری تازه یا لغتی جدید باز نمیکنی بلکه هدفت گرفتن حال شانتی و عبدالرحمان و رایان است.
برایم سوال بود که بعد از پشت سر گذاشتن آخرین لیگ چه میشود. پرسش را گوگل کردم و جواب این بود: هیچ! بعد از لیگ دیاموند هیچ چیز دیگری در انتظارمان نخواهد بود.این که یک جایی تمام رقابتها به پایان میرسد و دیگر هدفی برای دستیابی وجود ندارد همزمان خوب است و دلهرهآور.
اما مگر این چیزی جز حقیقت زندگی است؟ از جایی به بعد واقعا دیگر خبری نیست. تنها رخوت است و بیخبری و یکجانشینی و چشمانداز دشتی فراخ و بی شیب و فراز. برخی از این آرامش و سکون لذت میبرند و به مرور روزهایی که گذشت و پیچهای پشت سر گذاشته مینشینند و عدهای در گودالِ خودخوری میافتند و از خود میپرسند پس دلیل این همه تلاش و دست و پا زدن چه بود؟ تلاش برای رسیدن به هیچ؟
این سوال را باید بیشتر از خودمان بپرسیم: تهش چیست؟ هیچ. یک هیچِ آسوده زیبای عذابآور.