در عجایب غول

همه عالم را آب گرفته ... قصری بر سر راهش سبز میشود و زنی از توی قصر میآید. متنی از کتاب عجایبنامه ...
روزنامه هفت صبح، آنالی اکبری| در مقدمه کتاب عجایب نامه آمده: محمد ابن محمود هم مثل ناصرخسرو و شمسالدین محمد تبریزی داستان خودش را با نقل یک خواب آغاز میکند. خوابی که در جوانی دیده. خواب دیده است که همه عالم را آب گرفته و او از کنار آب میگذرد، قصری بر سر راهش سبز میشود و زنی از توی قصر میآید بیرون که سوار چهارپایی است و آینهای به دست دارد، آینه را میدهد به او و میگوید: «این دنیا به اژدرهایی ماند بسیارخوار، خلق را میخورد چندین هزار سال است و هنوز گرسنه است.»
او در عجایب غول مینویسد: از غولها حکایت کنند که جنسی است از دیو و اضلال کند و اغوا و آدمی را خورد، طبع سبعی دارد. و گویند غول از یک زخم بمیرد. اگر زخمی دیگر بر وی زنند، نمیرد و زنده گردد. و اگر هزار زخم بر وی زنند نمیرد. و غول نه پریِ تمام است نه بهیمه تمام. چندان که بوزینه نه آدمی تمام است نه سبعی تمام. و اغلب در بیابانها باشند.
و گویند در خاور، هر سال غولی از صحرا برآمدی و مردی را بربودی. و شهری نیکو بود و آبی روان. اتفاق کردند که این شهر به جا رها کنند. ارتحال کردند و شهری دیگر بکردند. سالی چند برآمد. غول بر سرِ سور شهر آمد و گفت: «شهری چنان، آبی خوش، هوایی پاک رها کردید، بیابانی و آبِ شور اختیار کردید؟»
گفتند: «از بیمِ غول که هر سال یکی را میربود.»
گفت: «امسال مرگ چند کس را ربود؟»
گفتند: «هزار کس.»
گفت: «چرا از غول که یکی را رباید در سال، بگریختی و از مرگ که هزار میرباید نگریزی؟»
از متن کتاب عجایب نامه/محمد ابن محمود همدانی/ ویرایش متن جعفر مدرس صادقی/ نشر مرکز