کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۲۹۵۰
تاریخ خبر:

کسالت بارترین دی‌کاپریو و مخاطبان سرخورده

کسالت بارترین دی‌کاپریو و مخاطبان سرخورده

درباره فیلم «قاتلان ماه گل» مارتین اسکورسیزی .

روزنامه هفت صبح، صوفیا نصرالهی| بالاخره یک روز تعطیل نشستم و فیلم «قاتلان ماه گل» مارتین اسکورسیزی را دیدم. از قبل خودم را آماده کرده بودم که مغزم موقع تماشای فیلم خسته نباشد مبادا طولانی بودنش باعث شود که جزئیاتش را از دست بدهم.

 

فیلم قبلی استاد، «مرد ایرلندی» هم به همین اندازه طولانی بود و دوستش داشتم و منتظر بودم همان تجربه‌ تکرار شود. به هر حال نقاط اشتراکی وجود داشت مثل اینکه هر دو فیلم روایت‌گر بخشی از تاریخ آمریکا بودند. اما «قاتلان ماه گل» سرخوردگی بزرگی بود.

 

دو ساعت ابتدای فیلم عملا فقط روایت تاریخچه‌ سرخپوست‌های قبیله‌ اوسیج بود بی‌هیچ فراز و فرود دراماتیکی. بی‌هیچ نکته‌ خاصی در کارگردانی که مثلا میزانسن یا حرکت دوربین یا موسیقی شگفت‌زده‌تان کند. یک هیچ بزرگ که بی‌حوصله‌تان می‌کرد تا می‌رسیدید به آن یک‌ساعت و نیم آخر که لااقل تنشی وجود داشت. 

 

ماجرا این است که سفیدپوستان سراغ زمین‌های نفت‌خیز سرخپوست‌های قبیله‌ اوسیج می‌روند. سرخپوست‌ها پول دارند اما خودشان برای مدیریت پولشان فاقد صلاحیت تشخیص داده شده‌اند و هر کدام قیمی دارند. این وسط مردی به نام ویلیام هیل که کینگ (پادشاه) صدایش می‌کنند خودش را میان سرخپوست‌ها جا می‌کند.

 

خواهرزاده‌ کینگ، ارنست که در جنگ آشپز بوده پیش دایی‌اش می‌آید و این دو نفر با هم نقشه‌ یک قتل‌عام دسته جمعی سرخپوست‌ها را می‌کشند تا ثروت‌شان را تصاحب کنند. مشکل اینجاست که حس می‌کنم اسکورسیزی خیلی درگیر این ماجرای تنوع نژادی و این‌ها شده و درنتیجه سرخپوست‌ها از فرط معصومیت دیگر به بلاهت نزدیک می‌شوند و سفیدها هم بی‌هیچ واهمه‌ای هر کاری دلشان می‌خواهد می‌کنند.

 

بعد این وسط شخصیت ارنست با بازی لئوناردو دی‌کاپریو احتمالا قرار است وزنه‌ای باشد که کمی خباثت سفیدها را تعدیل کند اما آن‌قدر بازی دی‌کاپریو بد است و شخصیت ارنست به جای اینکه روی لبه تیغ قرار بگیرد، شخصیتی گرفتار میان حرص به پول و عشق به همسر سرخپوستش، ابلهی شده که آخر فیلم نمی‌دانید واقعا سردرآورده که چه می‌کند یا توسط دایی‌اش هیپنوتیزم شده!

 

پل شریدر، رفیق قدیمی اسکورسیزی که برایش فیلمنامه‌ شاهکارهایش «راننده تاکسی» و «گاو خشمگین» را نوشته بعد از تماشای «قاتلان ماه گل» در گفت‌وگو با لوموند هر چند «قاتلان ماه گل» را فیلمی خوب خطاب کرد .

 

اما معتقد بود که اگر دی‌کاپریو نقش پلیس اف.بی.آی را بازی می‌کرد به جای احمقی که فعلا در فیلم می‌بینیم، نتیجه بهتر می‌شد. من البته با شریدر موافق نیستم که «قاتلان ماه گل» فیلم خوبی است اما به شدت این جمله‌اش را قبول دارم که: «اینکه سه ساعت و نیم وقت‌تان را در جوار یک احمق صرف کنید واقعا طولانی است». 

 

برای من این یک اصل است: فیلم‌هایی که قهرمان باهوشی دارند، چه این هوش سیاه و خبیثانه باشد و چه توام با نیکی، دیدنی‌تر هستند. تماشای یک احمق نه در زندگی واقعی جذابیتی دارد و نه روی پرده‌ سینما. حتی اگر نقش‌اش را دی‌کاپریو بازی کند.

 

بگذریم که نمی‌فهمیم چرا آخر فیلم فک دی‌کاپریو جلو می‌آید و حس می‌کنید میمیک مارلون براندوی «پدرخوانده» را تقلید می‌کند. البته که شریدر باید در نظر می‌گرفت آن پلیس اف.بی.آی با بازی جسی پلیمونز هم هوشی از خودش نشان نمی‌دهد. درواقع فقط آدم پیگیری است. «قاتلان ماه گل» فیلمی است که همه‌ کاراکترهایش شاید به جز ویلیام هیل از ضریب هوشی پایینی برخوردارند. 

 

راستش اگر «قاتلان ماه گل» ساخته نمی‌شد هیچ اتفاقی نمی‌افتاد نه برای عواملش نه برای سینما نه برای جهان. فقط سه ساعت و نیم وقت ما هدر نمی‌رفت. 

 

کدخبر: ۵۵۲۹۵۰
تاریخ خبر:
ارسال نظر