کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۵۲۱۳۴
تاریخ خبر:

رفاقت کاظم و احمد

رفاقت کاظم و احمد

100 قصه دیگر از لابه‌لای تاریخ: این داستان کاظم رحیمی فوتبالیست و رفیق سید‌احمد خمینی.

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | در فوتبال ایران فوتبالیست‌های چپ و کمونیست داشته‌ایم مثل قلیچ‌خانی و لواسانی، ‌فوتبالیست‌های نزدیک به سازمان مجاهدین داشته‌ایم مثل حسن نایب‌آقا، حبیب خبیری، ‌نوین روزگار، اصغر ادیبی و یا بهرام مودت.

 

بازیکن‌هایی داشته‌ایم که به حاکمیت و دستگاه بروکراسی دولت پهلوی نزدیک بودند. مثل برومند، ‌خاتم، سروری، بهزادی،‌ کاشانی. اما در گروه بازیکنان مذهبی مطمئنا کاظم رحیمی سردمدار بوده و بعدها چهره‌هایی مثل محمد دادکان به او اضافه شدند.

 

پرویز قلیچ‌خانی خاطره‌ای نقل می‌کند که بعد از قهرمانی در مسابقات جام ملت‌های آسیا در تهران به سال 1347، ‌تیم ملی را می‌برند به ملاقات محمدرضا و رئیس تشریفات به همه بازیکن‌ها و مربی‌ها آداب این ملاقات را متذکر می‌شوند که بخشی از آن خم شدن و بوسیدن دست محمدرضا بوده.

 

قلیچ‌خانی می‌گوید بعد از ملاقات دو نفر از تیم‌ملی مورد بازخواست قرار گرفتند که از بوسیدن دست محمدرضا امتناع کرده‌ بودند. یکی از آنها قلیچ‌خانی بوده که خب گرایشات چپ داشته و بعدها سروکارش با ساواک هم می‌افتد و دیگری کاظم رحیمی. دفاع راست رزرو تیم ملی.

 

از کاظم رحیمی چه می‌دانیم؟ بچه امامزاده یحیی که در دهه سی به همراه خانواده به قم مهاجرت کرد. وقتی یک کودک دبستانی بود. در قم کاظم فکر و ذکرش فوتبال بازی کردن است و یک همبازی پیدا می‌کند به اسم سید‌علی هاشمی. پدر و مادر متدینش هم به بیت آیت‌الله خمینی رفت‌و‌آمدهای مداوم پیدا می‌کنند.

 

در همین دوران است که کاظم یک دوست جدید و یک رقیب تازه پیدا می‌کند. سید‌احمد خمینی که مثل کاظم مفتون فوتبال است و توپ را  لحظه‌ای از خود جدا نمی‌کند. این دو با هم بزرگ می‌شوند و در تیم منتخب آموزشگاه‌های قم عضو می‌شوند و بعد می‌روند در تاج قم. کاظم بغل راست و سید‌احمد دفاع چپ.

 

رحیمی سریع‌تر است و سید‌احمد پرنفس‌تر. یک‌بار هر دو در مسابقات دوومیدانی آموزشگاه‌های تهران شرکت می‌کنند که سید‌احمد در 1500متر دوم می‌شود و رحیمی در 400 متر سوم. در سال 1341 کاظم توسط دکتر اکرامی به شاهین جذب می‌شود و چند ماه بعد سید‌احمد هم برای تست عازم شاهین می‌شود.

 

شاهین آن زمان آکنده از ملی‌پوش بوده است (دهداری، بهزادی، برمکی، شیرزادگان، اصلی، گنجاپور و...). مجموعه‌ای از تهرانی‌های متمول و شهرستانی‌های مهاجر. امیر مسعود برومند ستاره دهه سی بازنشسته شده بود و سرپرستی تیم را برعهده داشت. دو‌قطبی اکرامی و دهداری کم‌کم در شاهین در حال شکل گرفتن بوده است.

 

هرچه هست سید‌احمد بعد از چند تمرین ترجیح می‌دهد به قم برگردد و تحصیلاتش را ادامه دهد اما کاظم در تهران می‌ماند. با این حال پس از تبعید آیت‌الله خمینی در سال 43، کاظم رحیمی باز هم به سید‌احمد بیش از پیش نزدیک شد. خودش می‌گوید: «‌وقتی امام را به تبعید فرستادند، سه منزل تودرتوی ایشان واقع در گذر یخچال قاضی قم خالی ماند، من بودم و احمدآقا و دو پیشخدمت امام.

 

در آن زمان چند روحانی مبارز معدود بودند که بین امام و مردم واسطه شده و پیام‌ها را از نجف به تهران و شهرستان‌ها منتقل می‌کردند. امثال آقایان هاشمی‌رفسنجانی، مطهری، محلاتی، کشفی، مولایی و... در رأس همه آیت‌الله منتظری».

 

در همین سال‌هاست که کاظم، پنهانی به عراق می‌رود و‌ در نجف با دوستش دوباره ملاقات می‌کند و دوسه ماهی همان‌جا می‌ماند. در نهایت با سید‌احمد به ایران باز می‌گردند اما خروج مخفیانه‌شان لو می‌رود و سروکار جفتشان به بازداشتگاه می‌افتد. از آن به‌بعد رحیمی ممنوع‌الخروج می‌شود و این سد راه دوره حرفه‌ای فوتبال او می‌شود.

 

با این حال رحیمی تجربه بازی در تیم ملی را هم پیدا می‌کند. خودش می‌گوید:‌ «چندین بار برای تیم ملی انتخاب شدم که مهمترین آن‌ها سال 47 بود که ایران قهرمان آسیا شد و موفق به پیروزی مقابل رژیم صهیونیستی شدیم و بعد از آن‌هم انتخاب شدم که یادم است یک روز الهی مدیر تدارکات تیم ملی به من گفت که چه کار کردی به تو گذرنامه نمی‌دهند.» 

 

رحیمی در چند اتفاق مهم فوتبال ایران هم نقش داشته است. اولی در تاسیس پرسپولیس. وقتی که شاهین در سال 1346 منحل می‌شود با رایزنی‌های پرویز دهداری آرام‌آرام زمینه کوچ مخفیانه شاهینی‌ها به پرسپولیس فراهم می‌شود و این در حالی است که ستاره‌هایی مثل بهزادی و کلانی آماده بازی در پاس تهران شده بودند.

 

پرسپولیس آن سال‌ها در دسته سوم تهران بازی می‌کرد و چهار بازیکن از شاهین اولین ورودی‌های این پرسپولیس بودند. از جمله کاظم رحیمی و ناظم گنجاپور. آن‌ها در یک بازی دوستانه بین پرسپولیس و جم آبادان بازی کردند و رحیمی اولین کاپیتان پرسپولیس شد.

 

رحیمی بعدها یار پرویز دهداری شد و به همراه او به گارد و هما رفت و دست آخر در سی سالگی دوباره به پرسپولیس برگشت و بعد هم بازنشسته شد. دومین تاثیر مهم کاظم رحیمی در سال 59 بود که تصمیم داشت بازیکن‌های شاهین را به همراه خود و به‌واسطه رفاقت قدیمی‌اش با سید‌احمد به ملاقات آیت‌الله خمینی ببرد.

 

اما سید‌احمد به آنها می‌گوید تیم شاهین کاری نکرده که سزاوار این ملاقات باشد. هروقت قهرمان شدید بیایید. چند ماه بعد شاهین تحت هدایت کاظم رحیمی قهرمان جام‌حذفی تهران می‌شود و قرار ملاقات گذاشته می‌شود. اما این ملاقات ابعاد وسیعی پیدا می‌کند و مهمترین ستاره‌های فوتبال ایران در آن شرکت می‌کنند

 

و آن جمله معروف ورزشکار نیستم اما ورزشکاران را دوست دارم به کلید رونق دوباره مسابقات قهرمانی در کشور بدل می‌شود. تقریبا همرده جمله «ما با سینما مخالف نیستیم با فحشا مخالفیم» و «گاو فیلم خوبی است» که اسم رمز احیای سینمای ایران در سال‌های پس از انقلاب بود.

 

کدخبر: ۵۵۲۱۳۴
تاریخ خبر:
ارسال نظر