پیشنهاداتی برای علاقمندان به بازیهای آخرالزمانی؛ استراحت روی آوارهای جهانی

اگر از طرفداران دنیایهای ویرانشده و پر از اضطراب هستید، این بازیهای آخرالزمانی را از دست ندهید.
به گزارش هفت صبح، بازیهای پساآخرالزمانی همیشه جایگاهی ویژه و منحصربهفرد برای مخاطبان داشتهاند. ایده پرسهزنی در جهانی پرآشوب و زندگی در فضایی آکنده از ترس و اضطراب همگی سبب شدهاند که این سبک از بازیها مخاطبان پروپاقرصی برای خود پیدا کنند. این روزها بازی «دث استرندینگ ۲: در ساحل» نقل محافل سبک آخرالزمانی و پساآخرالزمانی است، با این حال در این زمینه میتوان اسامی دیگری را نیز نام برد که هرکدام بهنوبه خود تجربهای لذتبخش برای کاربران به ارمغان میآورند. در اینجا به بررسی و معرفی چند بازی در سبک آخرالزمانی میپردازیم. اگر دلتان میخواهد روی آوارهای جهان استراحت کنید و خودتان را کنار خاکستر یک تمدن در حال مرگ گرم کنید، توصیه میکنیم این بازیها را حداقل برای یکبار هم که شده امتحان کنید:
1. Outer Wilds (وحشیهای بیرونی)
بازی Outer Wilds فقط درباره پایان یک دنیا نیست، بلکه پایان دهها دنیای دیگر است، حتی اگر هر کدام از آنها فقط حدود یک مایل وسعت داشته باشند؛ یک بازی زیبا و هوشمندانه درباره کاوش در یک منظومه شمسی کوچک که با یک حلقه زمانی که هر ۲۲ دقیقه یکبار فعال میشود، جذابیت بیشتری پیدا میکند. در این حلقه زمانی خورشید به یک ابرنواختر تبدیل میشود و همه چیز را از بین میبرد و در نتیجه باید دوباره همهچیز را از اول شروع کنید.
علت واقعی وقوع این ابرنواختر و حلقه زمانی در ابتدای بازی توضیح داده نمیشود و بخشی از این راز را باید خودتان کشف کنید و چیزی که بازی را بسیار درخشان میکند، این است که شما بهعنوان بازیکن باید مسیر خودتان را در میان این سیر آشوبناک پیدا کنید.
بیگانههای در حال ظهور که در برخی از جهانها ساکن هستند، با هیچیک از سلاحهایی که در طول بازی پیدا کردهاید، شکست نمیخورد. فقط باید نقاط کور ویژهای را که این بیگانهها دارند و به شما امکان میدهند در اطرافشان حرکت کنید، فرابگیرید. در نهایت، این بازی یک ادیسه علمی-تخیلی درخشان است که میتواند همزمان زیبا، ترسناک، غمانگیز، خندهدار، هیجانانگیز و تأملبرانگیز باشد.
2. Fallout: New Vegas (فالآوت: نیو
وگاس)
برای بسیاری Fallout: New Vegas تا حد زیادی به عنوان بهترین بازی از مجموعه Fallout شناخته میشود و با اینکه 15 سال از عمر آن میگذرد، همچنان هواداران پروپاقرص خود را دارد. «نیو وگاس» از آن اخلاقیات دوگانه خوب/بد که پیشتر در سری «فالاوت ۳» وجود داشت، فاصله گرفته و لحنی خاکستریتر، ظریفتر و پیچیدهتر را در پیش گرفته است. این بازیای است که در آن همه طرفها، حتی هیولاترین آنها، فلسفههای منسجمی دارند و میتوانند رفتار خود را منطقی جلوه دهند.
همین مسئله سبب میشود که این بازی همچنان هواداران خاص خودش را داشته باشد، هرچند که گیمپلی روان و مکانیکهای قابلتامل این سری از مجموعه Fallout نیز در این محوبیت تاثیر بسزایی داشتهاند.
3. I Have No Mouth, and I Must Scream (دهانی ندارم و باید جیغ بکشم)
یک بازی ماجراجویی کلاسیک از استودیوی بازیسازی DotEmu که در اصل در سال 1995 برای کامپیوترهای خانگی منتشر شده بود و طی مدت اخیر شاهد عرضه شدن نسخه اندرویدی و همچنین اکسباکس و پلیاستیشین آن بودیم. «من دهانی ندارم و باید جیغ بکشم» داستان پنج نفر را روایت میکند: این پنج نفر آ
خرین بازماندگان انسان هستند و از نظر جسمی و روانی توسط یک ابررایانه سادیستی که بقیه بشریت را نابود کرده است، شکنجه میشوند.
در این بازی شما در نقش هر پنج انسان را به ترتیب بازی میکنید و باید با حیلهگری از پس این ماشین غولپیکر برآیید، به امید اینکه اشتباهی مرتکب شود و بتوانید از آن علیهاش بهره ببرید. ایده قرار دادن یک کامپیوتر بیچهره بهعنوان دشمن اصلی بهخودی خود بسیار ترسناک است و روند بازی میتواند تجربهای منحصربهفرد برای هر بازیکن باشد.