داغ قیمت بر پیشانی میوههای تابستانی

هر خانواده ایرانی برای تامین میوه از میادین میوه و تره بار تا هفته ای یک میلیون و پانصدهزار تومان هزینه می کند
هفت صبح| تابستان با عطر و رنگ میوههایش از راه رسیده اما برای بسیاری از خانوادههای ایرانی، لذت چشیدن سیبهای آبدار، شلیلهای شیرین، هلوهای معطر و هندوانههای خنک به حسرتی تلخ بدل شده است. بازارهای میوه و ترهبار تهران که روزگاری مأمن دسترسی آسان به محصولات تازه بود، حالا زیر سایه گرانی و واسطهگری، رنگ و بوی دیگری گرفته است.
قیمتهای سرسامآور میوه، سفرههای ایرانی را کوچکتر کرده و سلامت خانوادهها را به خطر انداخته است. نگاهی به تفاوت قیمتهای اعلامشده در آییننامهها و واقعیت بازار نشان میدهد که آیا یک خانواده ایرانی با درآمد متوسط میتواند میوههای مورد نیاز خود را به سفره بیاورد.
تفاوت قیمت از میادین میوه و ترهبار تا مغازه
هر هفته، میدان بزرگ میوه و ترهبار تهران قیمتهای عمدهفروشی میوهها را اعلام میکند. بر اساس آییننامه هفته منتهی به پنجم مرداد ۱۴۰۴، هر کیلوگرم سیب گلاب قیمتی بین ۱۴۸ تا ۲۲۰ هزار تومان دارد، شلیل بین ۱۴۹ تا ۲۹۵ هزار تومان، هلو بین ۱۲۹ تا ۱۶۸ هزار تومان و هندوانه بین ۱۶ تا ۲۰ هزار تومان ارزشگذاری شده است اما این اعداد که با دقت روی کاغذ نوشته شدهاند، با آنچه در میدانهای میوه و ترهبار و مغازههای شهر میبینیم، فاصلهای عمیق دارد.
در میدان اصلی میوه و ترهبار تهران، قیمتها زیر سایه حضور دلالان و واسطهگران، از آییننامهها پیشی میگیرند. سیب گلاب که در آییننامه تا ۲۲۰ هزار تومان قیمت دارد و لابد قیمت 220 هزارتومان برای کیفیت عالی آن در نظر گرفته شده است، برای کیفیتهای معمولی در میدان گاهی تا ۲۰۰ هزار تومان به فروش میرسد.
شلیل، در میدان به طور متوسط ۲۵۰ هزار تومان قیمتگذاری میشود، در حالی که در مغازههای سطح شهر، این رقم به بیش از ۳۰۰ هزار تومان میرسد. هلو نیز که در آییننامه تا ۱۶۸ هزار تومان ارزش دارد، در میدان به حدود ۲۰۰ هزار تومان و در خردهفروشیها حتی بالاتر معامله میشود. هندوانه، در آییننامه قیمتی بین ۱۶ تا ۲۰ هزار تومان دارد اما در میدان به طور متوسط ۲۵ هزار تومان عرضه میشود و در مغازههای شهر، همین هندوانه گاهی با همین قیمت یا کمی بیشتر به دست مصرفکننده میرسد.
این تفاوت قیمت که گاهی تا ۵۰ درصد یا بیشتر است، ریشه در زنجیرهای معیوب دارد. دلالان، با خرید محصولات از باغداران به قیمتی ناچیز، آنها را در انبارها نگه میدارند و با عرضه تدریجی، قیمتها را به نفع خود بالا میبرند. این چرخه، نهتنها جیب مصرفکننده را خالی میکند، بلکه دسترنج کشاورزان را نیز به یغما میبرد.
دلالی، بلای جان بازار میوه
بازار میوه و ترهبار تهران که قلب تپنده توزیع محصولات کشاورزی کشور است، این روزها به صحنهای برای جولان واسطهگران تبدیل شده است. دلالان، با نفوذ در هر مرحله از زنجیره تأمین، از باغ تا مغازه، قیمتها را به شکلی غیرمنطقی افزایش دادهاند. سیبهای سبز و شلیلهای رسیده که روزگاری زینتبخش سفرههای ساده بودند، حالا به کالاهایی لوکس بدل شدهاند که برای بسیاری از خانوادهها دور از دسترساند.
هلوهای انجیری و هندوانههای خنک که باید در گرمای تابستان دلانگیز باشند، با قیمتهای نجومی، از سبد بسیاری از خانوارها حذف شدهاند. هزینههای حملونقل، بستهبندی و انبارداری نیز به این گرانی دامن زدهاند اما نمیتوان نقش دلالان را نادیده گرفت. آنها محصولات را از باغداران با قیمتی ناچیز میخرند، در انبارها ذخیره میکنند و با ایجاد کمبود مصنوعی، قیمتها را به اوج میرسانند.
نتیجه این چرخه، سودهای کلان برای واسطهگران و فشار مضاعف بر دوش خانوادههاست. در این میان، کشاورزان که ماهها برای پرورش میوهها زحمت کشیدهاند، تنها ۱۵ تا ۲۰ درصد از قیمت نهایی را به جیب میزنند، در حالی که دلالان، بیآنکه خاک باغ را لمس کنند، سودهای اصلی را درو میکنند.
نیازهای تغذیهای و فشار اقتصادی
سازمان بهداشت جهانی توصیه میکند که هر بزرگسال باید روزانه یکونیم تا دو پیمانه میوه مصرف کند، یعنی چیزی حدود ۱۰ تا ۱۴ پیمانه در هفته. یک سیب 200 گرمی یک پیمانه میوه در نظر گرفته میشود. اگر یک فرد در هفته دو روز و هر روز یک بار سیب بخورد باید برای یک خانواده چهار نفره هشت عدد سیب در نظر گرفت که تقریبا دوکیلو میشود.
برای یک خانواده که بخواهد در هفته دو کیلوگرم سیب، دو کیلوگرم شلیل، دو کیلوگرم هلو و پنج کیلوگرم هندوانه به سفره بیاورد، هزینهها کمرشکن میشود. اگر این خانواده به میادین میوه و ترهبار تهران مراجعه کند، برای دو کیلوگرم سیب گلاب که به طور متوسط ۱۸۴ هزار تومان قیمت دارد، باید مبلغ قابلتوجهی بپردازد. شلیل، با قیمت متوسط ۲۵۰ هزار تومان در میدان، هزینهای سنگینتر به همراه دارد.
هلو، با قیمت متوسط ۱۴۸ هزار تومان، کمی ارزانتر به نظر میرسد اما همچنان بخش بزرگی از بودجه را میبلعد. هندوانه نیز که در میدان به طور متوسط ۲۵ هزار تومان قیمت دارد، برای پنج کیلوگرم هزینهای چشمگیر ایجاد میکند. در مجموع، این خانواده برای خرید این مقدار میوه از میادین، باید بیش از یک میلیون و 200 هزار تومان کنار بگذارد.
حال اگر همین خانواده به بازار آزاد یا مغازههای سطح شهر برود، هزینهها سنگینتر میشود. سیب در بازار آزاد به طور متوسط ۲۰۰ هزار تومان، شلیل ۲۵۰ هزار تومان، هلو ۲۰۰ هزار تومان و هندوانه ۲۵ هزار تومان قیمت دارد. برای همان سبد میوه، خانواده باید نزدیک به یک میلیون و 500 هزار تومان هزینه کند. این اعداد، برای خانوادهای که تنها به میوههای ضروری بسنده کرده، نشاندهنده عمق بحران گرانی است.
آیا یک خانواده متوسط توان پرداخت دارد؟ تصور کنید سرپرست یک خانواده، با زحمت و تلاش، ماهانه ۲۵ میلیون تومان درآمد دارد. این درآمد که برای بسیاری از خانوارهای ایرانی یک میانگین خوشبینانه است، در هفته به حدود شش میلیون و 200 هزار تومان میرسد. اگر این خانواده بخواهد سبد میوه خود را از میادین میوه و ترهبار تأمین کند، بیش از یک میلیون و 200 هزار تومان، یعنی نزدیک به یکپنجم درآمد هفتگیاش، صرف میوه خواهد شد.
در بازار آزاد، این هزینه به نزدیک یک میلیون و 500 هزار تومان میرسد که بیش از یکچهارم درآمد هفتگی را میبلعد. برای خانوادههایی با درآمد کمتر، این اعداد نهتنها سنگین، بلکه عملاً غیرممکن است. نتیجه این گرانی، حذف تدریجی میوه از سفرههاست، محرومیتی که سلامت جسم و روح را تهدید میکند.
راهکارهایی برای بازگشت میوه به سفرهها
برای رهایی از این بحران، دولت باید دست به کار شود. نظارت سختگیرانهتر بربازار میوه و برخورد قاطع با دلالان و محتکران، اولین گام است. ایجاد زنجیرههای تأمین مستقیم از باغدار به مصرفکننده، میتواند واسطهها را حذف کند و قیمتها را به تعادل برساند.
حمایت از کشاورزان با ارائه تسهیلات، کاهش هزینههای تولید و مدیریت منابع آبی برای مقابله با خشکسالی، میتواند میوههای تازه را بار دیگر به دسترس همگان برساند. ترویج مصرف میوههای محلی و فصلی نیز نهتنها به اقتصاد منطقهای کمک میکند، بلکه فشار بر بودجه خانوارها را کاهش میدهد.
میوهها، با رنگها و طعمهایشان، نهتنها غذای جسم، بلکه غذای روحاند. سیبهای سرخ، شلیلهای طلایی، هلوهای مخملی و هندوانههای خنک، بخشی از هویت تابستانهای ایرانیاند. اما گرانی این نعمتهای طبیعی، آنها را از دسترس بسیاری از خانوادهها دور کرده است.
اگر سیاستهای مناسب برای تنظیم بازار و حذف واسطهها اجرایی نشود، میوهها برای بسیاری از ایرانیان به حسرتی دائمی بدل خواهند شد. بازگشت رنگ و عطر میوهها به سفرههای ایرانی و سلامت و شادی به خانوادهها به مدیریت هوشمند و نظارت کارآمدنیازمند است.