برق نیست، آجرها روی هم نمینشینند

تعطیلی کارخانهها، افزایش قیمت مصالح و تهدید اشتغال هزاران کارگر، تنها بخشی از پیامدهای زنجیرهای قطعی برق در این صنعت پروژهمحوراست
هفت صبح، سولماز ایمانی| بار دیگر خاموشیها به خانهها و کارخانهها رسید. جدولهای قطع برق، سهمیهبندی برق صنایع، هشدارها درباره افزایش مصرف و دعوت به صرفهجویی، همه تکرار سناریوهاییاند که هر سال با فرارسیدن تابستان، از نو اجرا میشوند اما پرسش اساسی اینجاست: چرا مسئله برق در ایران از یک بحران مقطعی به یک بنبست مزمن تبدیل شده است؟
پاسخ این پرسش را نمیتوان تنها در دمای هوا یا استفاده از کولرها و تعطیلی بنگاههای تولیدی جستوجو کرد. این بنبست حاصل چند دهه حکمرانی ناکارآمد بر صنعت برق، اقتصاد انرژی معیوب و غفلت از آیندهنگری در سیاستگذاریهاست.
درحالیکه قطعی برق به یکی از چالشهای مداوم صنایع کشور تبدیل شده است؛ تولیدکنندگان پاییندستی، فعالان صنعت ساختمان و مصالح ساختمانی به دلیل ماهیت غالبا پروژه محورشان، بیش از سایر بخشها از این بحران آسیب میبینند و در صورت ادامه این وضعیت باید منتظر لشکری از کارگران و فعالان ساختمانی بیکار شده باشیم.
فرصتسوزی در عصر خورشید
ایران یکی از ۱۰ کشور برتر دنیا در ظرفیت انرژی خورشیدی و بادی است اما در سبد انرژی کشور، سهم تجدیدپذیرها کمتر از ۲ درصد است. سالها وعده توسعه انرژیهای نو داده شد اما در عمل با نبود بودجه، بروکراسی پیچیده و نپرداختن مطالبات شرکتهای خصوصی، این بخش حیاتی تقریباً به محاق رفته است. در دورانی که دنیا به سمت حذف سوختهای فسیلی و انرژی پاک میرود، ایران با وجود مشکلات فراوان دربحث انرژی و البته راهکارهای اصناف هنوز به نیروگاه گازی و مازوتسوز دل بسته است.
مهدی بستانچی؛ رئیس انجمن تهویه مطبوع و صنعتگر نام آشنای ایرانی در دفاع از تولید میپرسد «چه کسی گفته ما باید برق را از گاز تولید کنیم؟»، و ادامه میدهد: «در موضوع توسعه نیروهای خورشیدی، تبلیغات وسیعی شده اما تاکنون عملکرد مناسبی دیده نشده است. مجموعه مشکلات ما حاصل سیاستهای غلطی است که در طول دهههای گذشته اتفاق افتاده و روی صنعت سایه انداخته است.
بدانیم که 86 درصد برق تولیدی کشور از طریق گاز تولید میشود و این در حالی است که میانگین تولید برق جهانی از منبع زغال سنگ است و چیزی در حدود 33 درصد برق جهانی از زغال سنگ تولید میشود اما این رقم در ایران 2 دهم درصد است و این همان سیاستگذاری غلطی است که در کشورمان انجام میشود. کی گفته ما باید برق را از گاز تولید کنیم، آن هم گازی که در زمستان با مشکل مواجه هستیم.»
وی میگوید: « 40 درصد کل برق کشور در روزهای تابستانی و پیک مصرف برق توسط تجهیزات تهویه مطبوع مصرف میشود. چرا با وجود راهکارها از سوی صنعتگران، هیج تدبیری برای مصرف بهینه و عدم قطع برق در بخشهای خانگی و صنعتی اندیشیده نمیشود؟ چرا دولت با ما گفتوگو نمیکند تا این مصرف 40 درصدی، 20 درصد کاهش یابد؟ ما راهکار داریم چرا توجه نمیکنند؟»
در جایی که صنایع انرژیبر مانند فولاد و سیمان که بخش زیادی از برق کشور را در اوج گرما یا سرما میبلعند در دوران تعطیلی به سر میبرند؛ اسماعیل کاظمی قهی؛ رئیس اتحادیه مصالح ساختمانی میگوید: «قطعی برق باعث تعطیلی دو هفتهای کارخانجات سیمان شده است و فولاد و بقیه مصالح نیز بعد از سیمان در خطر تعطیلی قرار دارند. این تعطیلیها مستقیما بر قیمت مصالح ساختمانی و ساخت و ساز تاثیر دارد.»
ایرج رهبر؛ رئیس انجمن انبوهسازان مسکن و ساختمان تهران تصریح میکند: «ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که کارخانجات با راندمان 15-10 درصدی فعالیت و هزینه کنند و سود هم داشته باشند. مصالح ساختمانی مانند فولاد، سیمان، سیم و کابل، شیرآلات، شیشه، در و پنجره همگی از قطعیهای برق و تعطیلیهای کارخانجات تولیدی متضرر شدهاند. تولید مصالح فوق بهخاطر قطعی برق به عنوان یک عامل بیرونی تحت تاثیر قرار گرفته است و تولیدکنندگان مجبور هستند این ضررها را با افزایش قیمتها جبران کنند. این افزایش قیمتها به بخش ساخت و ساز شوک شدیدی وارد کرده است.»
وی میافزاید: «مسکنهای حمایتی در حال ساخت که با افت ثابت قیمتی ساخته میشوند، حدود چهار هفته است که با شوک غیرقابل پیشبینی مواجه شدهاند و ساخت و ساز را تحت تاثیر قرار دادهاند. وقتی بتن با وجود نرخ دو برابری به دلیل قطعی برق و تعطیلی کارخانه سیمان به کارگاه عمرانی تحویل نمیشود، یعنی ما باید بعد از سیمان منتظر نابسامانی آهن و میلگرد نیز باشیم و این یعنی تاخیر در اجرای پروژه که تاثیر مستقیم بر مصرفکننده نهایی دارد. این قطعیهای برق مستقیما روی سرعت عمل، کاهش راندمان کاری و قیمت تمام شده مسکن تاثیرگذار است.»
بدین ترتیب از مهمترین تاثیرات گسترده و منفی قطعی برق بر روند ساخت و ساز و تولید مصالح ساختمانی میتوان به کاهش تولید و تعطیلی کارخانهها، افزایش قیمت مصالح ساختمانی، ایجاد انحصار در بورس اوراق بهادار، اختلال در زنجیره تامین و پروژههای عمرانی(تاخیر در پیشرفت کار)، افزایش هزینههای تولید، تاثیرات بلندمدت بر اقتصاد و اشتغال اشاره کرد.
راهی هست اگر بخواهیم
برق خاموش میشود اما مسئله روشنتر از همیشه است. بحران برق، نه فقط یک مسئله زیرساختی که نماد بحران تصمیمگیری، اولویتبندی و شفافیت در حکمرانی انرژی در ایران است. بدون بازنگری در سیاستهای کلان، اصلاح ساختار اقتصادی صنعت برق و ارادهای جدی برای توسعه انرژیهای پاک، خاموشیها تنها آغاز یک زنجیره بحران گستردهتر خواهند بود: رکود تولید، مهاجرت صنایع، بیکاری و نارضایتی اجتماعی.
کشورمان هنوز ظرفیت نجات برق را دارد. از خورشید داغ کویر گرفته تا بادهای دامنه زاگرس و حتی با اصلاح ساختار تعرفهها و تشویق سرمایهگذاری، میتوان از این بنبست عبور کرد. خاموشی را اگر نخواهیم، باید در سیاست برق، روشنی تازهای بجوییم.