۴۵ درصد کمتر از پیشبینی!
امسال بیشتر نفت فروختهایم اما درآمدهای نفتی خیلی کمتر از پیشبینیهاست. چرا؟
روزنامه هفت صبح، فاطمه رجبی| به شنیدن ناترازی و کسری در بودجه دولتها عادت کردهایم اما ماجرای کسری که در روزهای اخیر درباره آن صحبت میشود کمی متفاوت به نظر میآید و این سوالها را به وجود میآورد که اگر دولت بیشتر نفت میفروشد پس پول نفتها کجا میرود که گزارش تازه مرکز پژوهشهای مجلس میگوید تا اینجای سال دستکم ۴۵درصد از درآمدهای نفتی محقق نشده است؟
در واقع طبق قانون بودجه ۱۴۰۲ طی هفت ماهه ابتدای امسال یعنی تا آخر مهرماه دولت باید ۳۵۱هزار میلیارد تومان از محل صادرات نفت، گاز و میعانات گازی درآمد کسب میکرد اما فقط ۱۹۵هزار میلیارد تومان از این درآمد محقق شده یعنی تحقق ۵۵ درصدی درآمد نفت.
اینطور که مرکز پژوهشهای مجلس پیشبینی کرده گویا در ادامه هم قرار نیست اوضاع بهتر شود و احتمالا از مجموع درآمد ۶۰۳هزار میلیارد تومانی صادرات نفت در بودجه امسال، پیشبینی میشود که تا پایان سال ۴۳۷هزار میلیارد تومان محقق شود. همه اینها در حالی است که دولت در تمام ماههای گذشته اعلام کرده که در فروش نفت پیشرفتهای زیادی نسبت به گذشته حاصل شده است، پس چطور میتوان به این تناقض پاسخ داد؟
توقع بیش از حد
یکی از اصلیترین دلایلی که برای کسری بودجه بسیار بالای ناشی از نرسیدن پولهای نفتی اعلام میشود و دولت هم دوست دارد بر همین دلیل پافشاری کند، بیش برآوردی است. بیش برآوردی همانطور که به نظر میرسد، زمانی اتفاق میافتد که برآورد شما از چیزی بیشتر از واقعیت آن باشد.
اما در علم اقتصاد و به صورت ویژه در امور مربوط به بودجهریزی این عبارت وقتی به کار میرود که سیاستگذار یا تدوینکنندههای بودجه در مورد درآمد یا هزینه بیشتر از آنچه به دست میآید برآورد کنند. همانطور که احتمالا میدانید بخشی از بودجه بر اساس احتمالات تدوین میشود، البته احتمالاتی که قاعدتا باید پایه علمی داشته باشند.
به این صورت که تدوینکنندههای بودجه باید عوامل مختلف را کنار هم بگذارند، پیشبینیها را مدنظر قرار دهند، اتفاقا فورس ماژور را در نظر بگیرند و در نهایت مثلا پیشبینی کنند که نرخ دلار در سال پیشرو چقدر خواهد بود یا میانگین قیمت جهانی نفت به چقدر خواهد رسید یا چقدر ظرفیتهای مالیاتگیری وجود دارد بعد بر اساس همه اینها دخل و خرج دولت را بنویسد.
موضوعی که حالا در مورد دلایل کسری بودجه و به صورت ویژه تامین نشدن پیشبینیها از درآمدهای نفتی از سوی دولت مطرح میشود این است که وقتی لایحه بودجه امسال در پاییز 1401 به مجلس رفت، نمایندهها حساب و کتابهای دولت را در مورد پیشبینی قیمت جهانی نفت قبول نکردند و گفتند که نرخ بالاتر خواهد بود.
داوود منظور، رئیس سازمان برنامه و بودجه ماجرا را اینطور توضیح میدهد: « در بودجه پیشبینی شده بود که ایران روزانه یک و نیم میلیون بشکه نفت خام صادر کند و هر بشکه را ۸۰ دلار بفروشد، ولی در بیشتر ماههای سال قیمت فروش کمتر از ٨٠ دلار بوده و همچنین باتوجه به نیاز بازار داخلی که به ویژه در تابستان که شاهد رشد مصرف فرآوردههای نفتی بودیم، صادرات کمتر از 5/1میلیون بشکه بود.»
حالا چرا مجلس معمولا میل به بیش برآوردی در میزان فروش نفت و به طور کلی درآمدهای دولت دارد؟ به این دلیل که مجلس میخواهد یکسری وظایف و مسئولیتهایی که بار مالی دارد به دولت اضافه کند مانند میزان افزایش حقوقها یا بودجه عمرانی فلان منطقه محروم یا ساماندهی وضعیت درمانی و برای اینکه دولت نگوید برای این کارها پول نیست، اعلام میکند که اصلا شما در مورد درآمدتان کم برآوردی کردهاید و درآمد بیشتر از این صحبتها خواهد بود.
خبر بد اینکه معمولا این اتفاق در سالهایی که بودجه نزدیک به انتخابات مجلس بسته میشود با شدت بیشتری رخ میدهد چون نمایندهها بیشتر از سالهای قبل به یاد اهمیت رسیدگی به اقشار مختلف و کارهای عمرانی و... میافتند یعنی احتمال اینکه این بیش برآوردی تحمیلی به دولت برای سال ۱۴۰۳ هم تکرار شود بیشتر است.
میفروشیم، پولش نمیرسد
آنچه در مورد بیش برآوردی گفتیم در واقع ادعای دولت است اما ادعاهای دیگری هم در مورد اینکه چرا درآمدهای نفتی محقق نمیشوند دیده میشود. این ادعاها میگویند نفت فروخته میشود اما پولش نمیرسد. وقتی به گزارشهایی مانند آنچه بلومبرگ حدود سه ماه پیش منتشر کرده نگاه کنیم این ادعاها بیشتر قابل تامل به نظر میرسند.
این شبکه خبری در گزارشی به بررسی روند صادرات نفت ایران از ابتدای سال جاری میلادی پرداخته و از رشد ۵۰درصدی صادرات نفت و میعانات گازی ایران طی این مدت خبر داده بود: «در حالی که صادرات نفت و میعانات گازی ایران در نخستین ماه سال جاری میلادی 1/2میلیون بشکه در روز بوده. این رقم در ماه اوت به رقم قابل توجه 1/85میلیون بشکه در روز افزایش یافته که حاکی از رشد ۵۴درصدی نسبت به ماه ژانویه (دی- بهمن) است. سارا وخشوری مشاور یک شرکت مشاوره راهبردی انرژی جهانی مستقر در واشنگتن گفت: «ایران در مسیر احیای تولید نفت قبل از تحریمها قرار دارد.»
جالب اینکه خود دولت هم بارها چیزهایی شبیه این ادعا را مطرح کرده است. مثلا سخنگوی دولت مدعی شده بود که میزان فروش نفت در این دولت نسبت به سال آخر دولت گذشته دو و نیم برابر شده است. این ادعا را سال گذشته از نمایندههای مجلس هم شنیده بودیم. مثلا شریعتینیاسر، عضو کمیسیون انرژی مجلس که گفته بود: «دولت سیزدهم بدون اینکه توافقی شود، سطح درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت را افزایش داد. بیشک تنش بودجهای سالانه و کسری بودجه در سال ۱۴۰۲ نداشته و نخواهیم داشت و بخش قابل توجهی از کسری بودجه با درآمدهای نفتی جبران شده است.»
اما در ادامه دیدیم کسری بودجه بزرگی دقیقا از همین بخش به وجود آمد. حالا اگر این سناریو را بپذیریم که دولت آنقدر که باید و شاید نفت میفروشد، باید به این سوال جواب بدهیم که پولهای آن چه میشود؟ در این مورد هم سناریوهای مختلفی وجود دارد؛ عدهای پای وصول نشدن مطالبات را وسط میکشند و میگویند چیزی شبیه آنچه در دوران احمدینژاد رخ داد در حال رخ دادن است.
اینکه عدهای به عنوان واسطه در داخل و خارج کشور در حال فروش نفت ایران هستند تا تحریمها دور زده شود اما پولهای حاصل از فروش به موقع به دست دولت ایران نمیرسد. عده دیگری میگویند خود دولت مجبور میشود نفت را با شرایطی بفروشد که درآمد حاصل از آن بهراحتی و سرعت به دستش نمیرسد.
گروه دیگری هم پای تخفیفها را وسط میکشند و میگویند وقتی از فروش نفت ایران حرف میزنیم نباید به قیمتهای جهانی اتکا کنیم چون ایران مجبور است برای دور زدن تحریمها نفت را با تخفیفهای قابل توجه بفروشد.
در این مورد گزارشهایی هم وجود دارد که میگویند پالایشگاهها و نیروگاههایی در چین خریدار نفت تخفیفی ایران هستند و به ایران کمک میکنند که نفتش روی نفتکشها روی دریا سرگردان نباشد اما به قیمتی پایینتر از قیمت جهانی نفت. همین ماه پیش رویترز در گزارشی ادعا کرد که ایران طی 9 ماه ابتدای سال جاری میلادی معادل 4/2 میلیارد دلار تخفیف نفتی به چین ارائه داده است.
چه اتفاقی میافتد؟
گذشته از دلایل تامین نشدن درآمدهای نفتی، باید در مورد تبعات آن هم حرف بزنیم. اینکه وقتی به هر دلیلی از بیش برآوردی مجلس گرفته تا وصول نشدن درآمدها و تخفیفهایی که پیشبینی نشدهاند، درآمدهای مالیاتی محقق نمیشود چه اتفاقی میافتد. پاسخ کوتاه این است که کسری بودجه رخ میدهد. نتیجه ناترازی یا همان کسری بودجه چیست؟ تورم.
در واقع دولت مجبور است برای جبران کسری بودجه اعتبارآفرینی کند یعنی همان چیزی که در ادبیات اقتصادی به آن چاپ پول گفته می شود، نتیجه ناگزیر چاپ پول هم بالا رفتن نقدینگی و پایه پولی و در نتیجه تورم است. یکی دیگر از اتفاقاتی که میتواند رخ بدهد فشار بیشتر دولت برای کسب درآمد از محلهای دیگر مانند فروش املاک دولتی و همینطور مالیات ستانی است.
البته خبر بد اینکه در مورد بودجه سال آینده نظراتی وجود دارد که نه تنها در مورد میزان فروش نفت بیش برآوردی در حال صورت گرفتن است بلکه در مورد میزان ظرفیتهای مالیاتی هم این اتفاق در حال رخ دادن است یعنی احتمالا برای سال آینده دولت نه تنها برای جبران کسری بودجه ناشی از محقق نشدن درآمدهای نفتی احتمالا به فشار مالیاتی بیشتر رو خواهد آورد بلکه دلیل دیگری هم برای این کار خواهد داشت: رسیدن به درآمد مالیاتی بالا در بودجه.