دبیر ورزش یا دبیر سیاست

به بهانه قهرمانی تیم ملی کشتی ایران در زاگرب و نقشآفرینی رئیس فدراسیون
هفت صبح، پوریا محسنزاده| تیم ملی ایران دوازده سال پس از بوداپست مجارستان سرانجام در ایستگاه زاگرب کرواسی به مقام قهرمانی جهان رسید و به دوازده سال انتظار پایان داد. کشتی آزاد ایران با دو طلای عموزاد و زارع، نقرههای محمدنژاد و آذرپیرا و برنزهای نخودی، قاسمپور و فیروزپور دوباره بر قله جهان ایستاد. صحنهای که اشک شوق را در چشم هواداران نشاند و یادآور روزهای طلایی کشتی ایران شد.
در این رقابتها، کشتی نه فقط یک ورزش، بلکه به نمادی از هویت و غرور ملی تبدیل شد؛ عرصهای که قهرمانان جوان بار دیگر نشان دادند میتوانند تاریخساز باشند. اما این قهرمانی فقط محصول تلاش فردی کشتیگیران نبود و نیست و بیتردید در این قهرمانی جز آنها که روی تشک رفتند و دیده شدند، تیمی از نادیدهها و چهرهها و دستاندرکارانی بودند که پشت صحنه زحمت کشیدند و زحمات آنها روی تشک کشتی نتیجه داد.
همچنین مدیریت و هدایت فدراسیون کشتی در این سالها، نقشی تعیینکننده ایفا کرد. علیرضا دبیر، قهرمان المپیک و رئیس فدراسیون کشتی امروز در جایگاهی ایستاده که میتواند آینده این ورزش را بسازد یا با یک چرخش نابهجا، همه دستاوردهایش را بر باد دهد. چرخشی از ورزش سوی سیاست که آیا او میخواهد دبیر زنگ ورزش بماند یا دبیر کلاس سیاست خواهد شد؟
دبیر ورزش؛ دبیر سیاست
کشتی ایران در سالهای پرنوسان اخیر فراز و فرودهای فراوانی داشت. اختلافات داخلی، کمبود بودجه و بیبرنامگی مدیریتی، رشتهای را که همواره نماد افتخار ملی بود گاهی به حاشیه میراند و نمیتوانست انتظار جامعه را برآورده کند. اما با حضور دبیر، آرامآرام نشانههای بازسازی نمایان شد.
او با شناخت عمیق از بدنه کشتی، به جوانان فرصت داد، اعتماد به مربیان داخلی را بازگرداند، امکانات خوب و فراوانی برای تیمملی فراهم آورد و فدراسیون کشتی را به یکی از بهترین اماکن ورزشی برای حمایت از تیم ملی تبدیل کرد و در نتیجه تیمی به میدان فرستاد که امروز جام قهرمانی جهان را در دست دارد.
بااینحال، همانقدر که دبیر در میدان ورزش موفق بود، ورودش به میدان سیاست پرسشبرانگیز و نگرانکننده است. عرصه سیاست، قواعدی متفاوت دارد، عرصهای است که بدهبستانهای قدرت، جناحبندیهای حزبی و تسویهحسابهای سیاسی در آن هیچ شباهتی به تشک کشتی ندارد. اگر دبیر بیگدار به آب بزند و پا به این میدان بگذارد، نه فقط سرمایه مدیریتیاش در ورزش فرسوده میشود بلکه کشتی ایران نیز ممکن است قربانی جدالهای سیاسی گردد.
این نقطه همان جایی است که باید به سخن مسیح اندیشید: «کار قیصر را به قیصر واگذارید و کار خدا را به خدا.» سیاست و ورزش هر یک قلمرو و قواعد خود را دارند و درهمآمیختن آنها قطع به فرسایش هر دو منجر میشود. علیرضا دبیر، اگر کار کشتی را به کشتی بسپارد و خود را در حیطهای که بر آن مسلط است متمرکز کند بیتردید دستاوردهای بیشتری برای ایران خواهد آفرید و میتواند با پرهیز از سیاستورزی و جهان سیاست که از بنیادیترین اصول حاکم بر ورزش جهان است راه خود را به مجامع بینالمللی و تصمیمگیری در اتحادیه جهانی کشتی باز کند و صاحب کرسی جهانی شود.
سیاستمدار کم نداریم
در کشوری که از سیاستمدار و چهره سیاسی هیچ کم ندارد، قهرمان ورزشیای که توانسته در قامت مدیر نیز موفق عمل کند، سرمایهای ارزشمند است. جامعه ایران نیازمند چنین سرمایههایی است؛ سرمایههایی که نه بر صندلیهای مجلس یا پشت تریبونهای سیاسی بلکه در میادین ورزشی و مدیریتی بدرخشند.
ورزشکارانی چون دبیر میتوانند الگویی برای نسل جوان باشند؛ الگویی که نشان دهد میتوان از تشک تا مدیریت، راهی متفاوت و سازنده پیمود حتی راه خود را به مراکز جهانی گشود. اما اگر دبیر این سرمایه را خرج نزاعهای سیاسی کند، همانها که امروز او را میستایند فردا او را بهانهای برای حمله و تخریب خواهند کرد. بدتر از همه آنکه قهرمانان جوان کشتی، که امید آیندهاند، ناخواسته قربانی تسویهحسابهای جناحی خواهند شد و تحتالشعاع این تسویهحسابها قرار میگیرند.
افزون بر این، انتشار ویدئوهای جنجالی از دبیر که در فضای عمومی دست به دست میشود، میتواند او را به ریاکاری متهم کند. چه بهتر که او خود پیش از هر کسی مراقب این موضوع باشد، اجازه ندهد چنین ویدئوهایی منتشر شود یا دستکم در قبال آنها مواضع شفاف و صریحی بگیرد. مردم علیرضا دبیرِ روی تشک را بهاندازه کافی در خاطر دارند و همین برای محبوبیت او کافی است. نیازی نیست دستاوردهای کشتی را خرج نمایشهای سیاسی یا رفتاری کند که تنها خوراک مخالفان خود اوست.
آفت سرمایهسوزی
کشتی ایران آنقدر سابقه و قدمت و پیروزی و مدال طلا و پیشینه دارد که میتواند کرسیهای مهم اتحادیه جهانی کشتی را به دست آورد. دبیر با اعتبار ورزشی و مدیریتی خود، میتواند نمایندهای شایسته برای ایران در مجامع بینالمللی باشد؛ فرصتی که اگر از دست برود، بازسازی آن دشوار خواهد بود.
اگر بهترین بازیکن فوتبال را روی تشک کشتی بفرستیم نه فقط نتیجه را به ضعیفترین رقبا واگذار میکند بلکه اعتبار خود را خدشه دار کرده، حتی فرصت نقشآفرینی در زمین فوتبال را هم از دست میدهد. علیرضا دبیر ورزشکاری است که لازم نیست روی تشک سیاست زورآزمایی کند، چه بهتر که با تمرکز بر ورزش و مدیریت کشتی راه خود را برای نقشآفرینی در مجامع جهانی بگشاید زیرا در آن صورت بیتردید برای کشور مفید فایدهتر خواهد بود
اما ورود وی به عرصه سیاست داخلی این فرصت را میسوزاند و سرمایهای ملی را بر باد میدهد. آنچه امروز بیش از هر چیز ضرورت دارد، تداوم موفقیتهای ورزشی است. جوانانی که در زاگرب افتخار آفریدند، نیازمند مدیریتی آرام، حرفهای و دور از حاشیهاند. اگر سیاست بر ورزش سایه بیفکند، آنچه در زاگرب به دست آمد، میتواند به خاطره تبدیل شود.
زاگرب، آغاز فصلی نو
زاگرب نقطه اوج بود؛ لحظهای که ایران پس از دوازده سال دوباره قهرمان جهان شد. اما این قهرمانی، اگر بر دوش سیاست گذاشته شود، فرو خواهد افتاد. دبیر، هم در دوران قهرمانیاش و هم در مدیریت کشتی نشان داده میتواند تاریخساز باشد و اکنون در لحظهای سرنوشتساز قرار دارد که آیا در جایگاهی بماند که اثربخشتر است یا وارد عرصهای شود که سرمایههایش را میسوزاند. به زبان ساده و مشابه با آنچه از زبان مسیح نقل شد کار کشتی را باید به کشتی سپرد و کار سیاست را به سیاست.
کشتی ایران بیش از هر چیز به ثبات و تمرکز نیاز دارد و اگر ساحت کشتی از وسوسه سیاست فاصله بگیرد و تمام توان رئیس فدراسیون ورزش ملی شود بیتردید میوههای شیرینتری به عمل میآید. سیاستمدار فراوان داریم، اما قهرمان المپیک که بتواند فدراسیونی را به قله جهان برساند، اندک است.
آینده کشتی، آینده جوانان این سرزمین است؛ آیندهای که در میدان سیاست ساخته نمیشود. اگر دبیر این انتخاب دشوار را به درستی انجام دهد، نه فقط در زاگرب، که در سالهای پیش رو نیز قهرمانی برای کشتی ایران تکرار خواهد شد.