بحران ملی در آتشسوزی جنگلهای الیت
طبیعت آتش زیرسطحی در این منطقه بسیار خطرناک است
هفت صبح| آتشسوزی جنگلهای منطقه «الیت» در ارتفاعات مرزنآباد چالوس، از ۲۴ آبان زبانه کشیده و شعلههای مرگ را بر شاخوبرگ درختان کهنسال جنگل هیرکانی افروخته است. این حادثه یک بار دیگر زنگ خطر را برای مدیریت منابع طبیعی به صدا درآورده است و مسئله آمادگی عملیاتی و آینده زیستمحیطی کشور را برجسته کرده است.
از همان ساعات اولیه مقامات محلی و کشوری به میدان آمدند. عملیات اطفای حریق از زمین و هوا آغاز شده و آن طور که رسانههای رسمی و دولتی گزارش دادهاند، بیش از ۳۵ تیم زمینی شامل یگان حفاظت منابع طبیعی، محیطزیست، کوهنوردان و مردم محلی مستقر شدهاند و دو تا سه بالگرد امدادی فعال در منطقه حضور دارند. استاندار مازندران نیز از ورود نیروهای کمکی از سایر استانها خبر داده است. همچنین یک فروند هواپیمای ایلیوشن از سوی وزارت دفاع برای آبپاشی به منطقه اعزام شده است.
با این حال، دامنه آتشسوزی کنترل نشد و با وزش باد دوباره شعلهور شده است. مدیرکل مدیریت بحران مازندران تاکید دارد که با وجود تلاشهای شبانهروزی نیروها، وضعیت دشوار منطقه (صخرهایبودن، شیب زیاد و صعبالعبور بودن) توانایی مهار آتش را به شدت کاهش داده است. برخی از فعالان و شهروندان نقد جدی بر تعلل در واکنش اولیه مطرح کردهاند. این نکات که بیشتر در فضای مجازی مطرح شده نکات انتقادی مهمی دارد که شامل سهلانگاری، ضعف تجهیزات و تصمیمات کند مسئولان در لحظات بوده است.
آتش مهلت نمیدهد
برای عبور از این بحران، باید فراتر از اقدامهای پراکنده و توصیههای کلی عمل کنیم. درواقع زمان بسیج کامل ساختار حکمرانی برای مقابله با این بحران فرارسیده است. مقابله با چنین آتشسوزی گستردهای فقط از یک دستگاه یا یک مقام مسئول بر نمیآید. لازم است همه ارکان اجرایی، نظامی، امدادی و تخصصی کشور در کنار هم وارد میدان شوند. یعنی به جز رئیس سازمان محیطزیست، سایر مقامات و شخص رئیسجمهور بر روند عملیات، لحظهبهلحظه نظارت کند.
چون این بحران با مدیریت دور از صحنه حل نمیشود. در چنین شرایطی نخستین اقدام حیاتی، ایجاد یک «قرارگاه مدیریت بحران واحد» در محل حادثه است. قرارگاهی که وزیر کشور یا رئیس ستاد بحران فرماندهی آن را برعهده بگیرد و همه نهادهای درگیر شامل منابع طبیعی، محیطزیست، وزارت دفاع، کشور، هلالاحمر، فراجا و استانداریها در آن زیر یک فرمان واحد عمل کنند. این هماهنگی، میتواند باعث جلوگیری از دوبارهکاری و اتلاف زمان شود.
مسئله دیگر کمک خواستن از جهان است. در چنین شرایطی، غرور دیپلماتیک یا تعلل اداری جایی ندارد. درخواست کمک بینالمللی، استفاده از ظرفیت کشورهای همسایه و سازمانهای جهانی و بهکارگیری تجهیزات پیشرفته اطفای حریق تصمیمی ضرورتی دوچندان دارد. واقعیت این است که در شرایطی که اکنون این آتش سوزی ایجاد کرده، درخواست و تقاضا از سایر کشورهای جهان، اختیاری نیست. با توجه بهشدت آتشسوزی و ادامهدار بودن آن یک اجبار است.
هر هلیکوپتر اضافی، هر تیم متخصص خارجی و هر ابزار مدرن میتواند ساعتی از سوزاندن جنگلها جلوگیری کند. لازم است توان هوایی بهطور اضطراری تقویت و پایگاههای موقت سوختگیری و استقرار بالگردها در نزدیکی منطقه ایجاد شود. تجربه استرالیا و سازوکارهای اروپایی ثابت کردهاند که «پیشقرار دادن» ناوگان هوایی، سرعت مهار را چند برابر میکند.
اما مهمتر از همه اجرای عملیات عمقی برای مهار آتشهای زیرسطحی است. کارشناسان توصیههایی در روزهای اخیر داشتهاند که برخی از آنها شامل حفر خطوط آتشبر، لکهگیری مکانیزه روی لاشبرگها و .... است. در کنار این اقدامات، فعالسازی پایش ماهوارهای و ارائه نقشههای لحظهای به قرارگاه، تصمیمگیری دقیق و علمی را تضمین میکند.
زمان سرعت و جدیت است. متاسفانه با تاخیر بخشی از سرمایه طبیعی کشور را برای همیشه از دست میدهیم. سرمایهای که ساختنش هزاران سال طول کشیده و نابودیاش تنها با یک جرقه ممکن شده است. انتظار و تعارف باید جای خودش را به اقدام فوری و فرماندهی واحد و تصمیمهای بزرگ بدهد. آتش که اهل مذاکره نیست. آتش سوزی با چنین شدتی را فقط با اراده قاطع و مدیریت میدانی میتوان مهار کرد.
چرا این آتشسوزی بیش از یک بحران محلی است؟
نخست، الیت بخشی از جنگل هیرکانی است. یکی از ذخایر طبیعی ارزشمند ایران که بخشی از میراث جهانی یونسکو به شمار میآید. از دست رفتن هر بخش از این جنگلها به طور قطع ضربهای جدی به تنوع زیستی، اکوسیستم منطقه و آینده طبیعی این عرصه وارد میکند. بنابر این صرفا در چارچوب یک آتشسوزی چندهکتاری نمیتوان آن را دید. چون خسارتهایش بسیار فراتر خواهد بود که حتی شاید قابل جبران هم نباشد.
دوم، طبیعت آتش زیرسطحی در این منطقه (آتشی که از لاشبرگها یا زیر خاک سر برمیآورد) بسیار خطرناک است و مهارش را بسیار پیچیده میکند. گزارشها نشان میدهد که شعله هنوز در «لاشبرگها» فعال است و امکان زبانهکشیدن مجدد وجود دارد. این نوع آتش، تلاشهای اطفایی را دشوارتر و زمانبرتر میکند. سوم، شرایط توپوگرافی منطقه یک چالش عملیاتی جدی است. شیب سنگی، مسیرهای صعبالعبور و دسترسی محدود، هم کار نیروهای زمینی را سخت کرده و هم ریسک پرواز بالگرد را افزایش داده است. این ویژگی ضرورت استقرار سریعتر و هوشمندانهتر تجهیزات اطفایی و تیمهای واکنش اضطراری را به وضوح نشان میدهد.
چهارم، حضور گسترده نهادهای دولتی مختلف (وزارت دفاع، سازمان محیط زیست، منابع طبیعی، هلالاحمر و استانداری) در کنار نیروهای مردمی نشان میدهد که مسئولیت این بحران فراتر از یک نهاد است. رئیس شورای اطلاعرسانی دولت نیز بر ضرورت اطلاعرسانی شفاف، دقیق و سریع از عملیات تأکید کرده است. اما هنوز انتقادها ادامه دارد. چون بسیاری از کارشناسان و شهروندان از نبود هماهنگی کامل، تاخیر در بسیج منابع و ضعف در ارتباط عمومی با عموم مردم گلایهمندند.
پیامدهای بلندمدت
اگر آتش در این منطقه کنترل نشود یا عملیات لکهگیری به درستی انجام نشود، خطرات متعددی منابع طبیعی ارزشمند کشورمان را تهدید میکند. تخریب پوشش گیاهی، فرسایش خاک، از دست رفتن زیستگاه گونههای بومی و در نهایت، کاهش توان اکوسیستم برای مقابله با خشکسالی و تغییرات اقلیمی تنها بخشی از آنها است. جنگلهای هیرکانی برای ما سرمایهای گرانبها هستند. اگر این آتش به دامنه وسیعتری برسد، پیامدهای آن علاوه بر زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی خواهد بود.
چرا باید هشدار داد؟
ضعف تجهیزات و کمبود هواگردهای اطفایی یکی از نقاط ضعف ساختاری مدیریت بحران ماست. اجرای مأموریت توسط هواپیمای ایلیوشن نشان میدهد ظرفیتهای هوایی محدود، اضطراری بهکار افتادهاند. تنبلی در هماهنگی میان نهادها میتواند فرصتهای حیاتی را برای مهار آتش از بین ببرد. در بحرانهایی از این دست، زمان سنج طلایی است.
مشارکت عمومی باید تقویت شود. مردم محلی، کوهنوردان، علاقهمندان به طبیعت باید آموزش دیده و سازماندهی شوند تا مواقع اضطرار به کمک نیروهای دولتی بیایند. پایش پس از مهار اولیه الزامی است. مواردی چون لکهگیری آتش زیرسطحی، حفر خطوط آتشبر، استفاده از تجهیزات خاکورزی و آبیاری دقیق مناطقی که هنوز گرما یا زغال دارند باید به صورت منظم انجام شود.
اطلاعرسانی شفاف و مستمر به مردم و رسانهها، فشار مردمی برای تامین امکانات بیشتر را افزایش میدهد.