کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۶۲۱۲۱۷
تاریخ خبر:
سه چهارم درآمد‌های نفتی در خسارت‌های محیط زیستی دود می‌شود

طبیعت را می‌سوزانیم؛ سالی ۳۴‌میلیارد دلار

طبیعت را می‌سوزانیم؛ سالی 34‌میلیارد دلار

سکوت سیاستگذاران و خشکسالی ۸۵ درصدی کشور ‌تا سوختن سالانه‌ ۴۷ هزار هکتار جنگل

هفت صبح|  ایران با تنوع اقلیمی و اکولوژیکی چشمگیر، یکی از کشورهای دارای منابع طبیعی ارزشمند در منطقه خاورمیانه به شمار می‌رود. با این حال، در دهه‌های اخیر، فشارهای انسانی و اقلیمی متعددی ازجمله خشکسالی‌های پی‌درپی، کاهش سطح آب‌های زیرزمینی، فرسایش خاک، تخریب جنگل‌ها، آلودگی رودخانه‌ها و نابودی تالاب‌ها موجب کاهش چشمگیر ظرفیت‌های زیست‌محیطی کشور شده‌اند و در دل این شکوه طبیعی، صدای فروریختن پایه‌های محیط‌زیست هر روز بلندتر می‌شود.

 

براساس گزارش مرکز ملی پایش خشکسالی در سال 1402، بیش از 85درصد از مساحت ایران با درجاتی از خشکسالی مواجه است. همچنین سازمان حفاظت محیط‌زیست در سال 1400 اعلام کرد که بیش از نیمی از تالاب‌های کشور در وضعیت بحرانی قرار دارند.

 

این فشارهای بی‌سابقه، اهمیت حفاظت و بهره‌برداری پایدار از خدمات اکوسیستم را به طور جدی نمایان کرده است. سالانه ۴۷ هزار هکتار جنگل طعمه آتش می‌شود، بیش از ۸۵ درصد خاک کشور زیر سایه خشکسالی قرار دارد و بهای تخریب طبیعت به ۳۴ میلیارد دلار در سال رسیده است؛ عددی تکان‌دهنده که سه‌چهارم درآمد نفتی ایران را می‌بلعد. این بحران خاموش، نه‌تنها زیستگاه‌ها که آینده معیشت و سلامت میلیون‌ها ایرانی را تهدید می‌کند.

   

داستان ما و محیط زیستی که به آتش می‌کشیم

طبق آماری که سایت امرداد از تعداد حریق‌ها و آتش‌سوزی‌های بزرگ و کوچک محیط زیستی در کشور اعلام می‌کند، امسال و تنها در چهار ماه ابتدایی سال، اوضاع اصلا خوب نبوده است. مطابق آمار تفکیکی این سایت خبری، کشور ایران در فروردین ماه شاهد 15 مورد حریق و آتش‌سوزی در منابع طبیعی، اردیبهشت ماه 19 مورد، خرداد ماه بالای 50 نمونه و تیر ماه هم نظاره‌گر 32 مورد از این حوادث بود.

 

البته فراموش نکنید که امسال، شاهد یک اتفاق عجیب و غیرمنتظره نبودیم و این ماجرا، سر دراز دارد. برای مثال «هفدهم خرداد ماه» معاون محیط طبیعی اداره کل محیط‌زیست خوزستان خبر داد که سال گذشته فقط ۱۵۱۰ هکتار عرصه محیط‌زیست در خوزستان طعمه آتش شده بود.

 

«دوازدهم خرداد» مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری لرستان هم خبر داد که زادآوری درختان زاگرس به صفر نزدیک شده و سالانه ۴۷هزار هکتار جنگل می‌سوزد. «هفتم خرداد» معاون سازمان مدیریت بحران اعلام کرد که سال گذشته (1403) نزدیک به ۴۷هزار هکتار از جنگل‌ها و چراگاه‌های کشور طعمه آتش شد. ششم خرداد، معاون حفاظت‌ و امور اراضی سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور گفت که سالانه 47 هزار هکتار از سطح کشور دچار آتش‌سوزی می‌شود که دوسوم آن در جنگل‌های زاگرس است.

 

مردمی که قدر طبیعت را نمی‌دانند

با توجه به مجموع این موارد، دفتر مطالعات زیربنایی مرکز پژوهش‌های مجلس، در گزارشی که روز 28 مرداد ماه منتشر شد، از سکوت سیاست‌گذار در برابر ابعاد این حوادث و بلاهای طبیعی و انسانی، انتقاد کرد و خواستار قانون‌گذاری در این عرصه با نگاهی به تجربه موفق سایر کشورهای جهان شد.

 

در این گزارش آمده است: در دهه‌های اخیر، افزایش فشارهای انسانی بر منابع طبیعی و اکوسیستم‌ها، موجب کاهش توان زیستی سرزمین، کاهش تاب‌آوری اجتماعی و اقتصادی و تهدید امنیت غذایی و سلامت انسانی شده است. در این میان، مفهوم «خدمات اکوسیستم» به عنوان ابزاری علمی و سیاست‌محور برای سنجش ارزش‌های ملموس و ناملموس طبیعت، مورد توجه گسترده قرار گرفته است.

 

خدمات اکوسیستم، شامل منافع متنوعی است که انسان‌ها به طور مستقیم یا غیرمستقیم از عملکردهای اکولوژیکی دریافت می‌کنند؛ ازجمله خدمات تأمین‌کننده (مانند غذا و آب)، خدمات تنظیم‌کننده (نظیر تصفیه هوا و تنظیم اقلیم)، خدمات حمایتی (مانند چرخه مواد غذایی) و خدمات فرهنگی همچون (زیبایی‌شناسی، گردشگری و معنویت).

 

به‌رغم اهمیت حیاتی این خدمات برای بقای بشر و ثبات اقتصادی، نظام‌های تصمیم‌گیری غالبا ارزش واقعی آنها را نادیده می‌گیرند و این غفلت سیستماتیک به تخریب فزاینده اکوسیستم‌ها، کاهش تنوع زیستی و افزایش هزینه‌های پنهان توسعه منجر شده است. در ایران و با وجود برخورداری از تنوع زیستی چشمگیر و اکوسیستم‌های منحصربه‌فرد، فقدان چارچوب سیاستی یکپارچه برای ارزشگذاری خدمات اکوسیستمی، شتاب فزایندهای به روند تخریب منابع طبیعی بخشیده است.

 

ایران؛ سرزمین انجام کارهای پراکنده و نیمه‌کاره

در بخشی از این گزارش، به انتقاد از اقدامات پراکنده و نیمه‌کاره‌ای پرداخته شده و آمده است: در ایران، اگرچه پروژه‌های پراکنده‌ای مانند ارزشگذاری تالاب‌های هامون و انزلی، جنگل‌های زاگرس و خدمات منابع آبی در قالب همکاری‌های بین‌سازمانی انجام شده، اما این اقدامات به دلیل عدم پیوستگی نهادی و ضمانت اجرایی ناکافی، نتوانسته‌اند تأثیر ملموسی بر روند برنامه‌ریزی کلان کشور بگذارند. نمونه‌های بارز این ناکامی را می‌توان در بحران «دریاچه ارومیه» و تخریب «جنگل‌های حرای خلیج فارس» مشاهده کرد.

 

 ارزش طبیعت؛ دو برابر تولید ناخالص جهان

در دو دهه اخیر، ارزش‌گذاری خدمات اکوسیستم به عنوان رویکردی نوین و موثر در مدیریت پایدار منابع طبیعی مطرح شده است. این مفهوم چارچوبی نظاممند فراهم می‌کند تا بتوان ارزش‌های اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی خدمات ارائه شده توسط اکوسیستم‌ها را کمی‌سازی کرد و بدین ترتیب نگرش سنتی به سرمایه‌های طبیعی را متحول کرد.

 

در سطح بین‌المللی، برنامه ارزیابی اکوسیستم هزاره در سال 2005 با همکاری بیش از 1300 کارشناس، اولین ارزیابی جامع جهانی از وضعیت خدمات اکوسیستم‌ها را ارائه و روند تغییرات 24 خدمت عمده اکوسیستم را تحلیل کرد. این گزارش هشدارهایی جدی درباره پیامدهای تخریب محیط‌زیست و تهدیدهای پیشرو برای خدمات حیاتی ارائه داد. پس از آن، ابتکار اقتصاد اکوسیستم‌ها و تنوع زیستی در سال 2007 توسط برنامه محیط‌زیست سازمان ملل متحد (UNEP) راه‌اندازی شد.

 

این برنامه با هدف برجسته‌سازی ارزش اقتصادی تنوع زیستی و خدمات اکوسیستم، چارچوبی عملیاتی برای ادغام این ارزش‌ها در سیاست‌گذاری‌های اقتصادی و محیط‌زیستی فراهم کرده است. گزارش‌ها نشان دادند که نادیده گرفتن این ارزش‌ها سالیانه منجر به زیان‌های اقتصادی عظیمی می‌شود و گزارشی جهانی در سال 2019 هشدار داد که حدود یک میلیون گونه گیاهی و جانوری در معرض انقراض قرار دارند که این مسئله می‌تواند تأثیرات مخربی بر خدمات اکوسیستم داشته باشد.برای ارزش‌گذاری عملی، ابزارهای متعددی توسعه یافته که در یکی از آنها، ارزش اقتصادی 17 خدمت اکوسیستم در سطح جهانی برآورد شده و نشان داده که این ارزش‌ها تقریبا دو برابر تولید ناخالص داخلی جهان است.

 

 طبیعت را به حساب نمی‌آوریم

طبق گزارش بازوی پژوهشی مجلس شورای اسلامی: یک مطالعه انجام شده جهانی توسط سازمان حسابداری اقتصادی-محیطی (SEEA) نشان می‌دهد کشورهایی مثل بریتانیا و آلمان که حسابداری سرمایه طبیعی را در قوانین مالی خود گنجانده‌اند، ظرف مدت پنج سال موفق به کاهش 15-10درصدی هزینه‌های ناشی از تخریب شده‌اند درحالی‌که ایران هنوز فاقد چنین سازوکاری است.

 

یکی از مشکلات اصلی این است که بخش‌هایی از صنعت و حتی برخی نهادهای بودجه‌ریز، ارزشگذاری اکوسیستم را «هزینه» و نه «سرمایه‌گذاری» تلقی می‌کنند. ولی براساس برآورد بانک جهانی، هزینه سالیانه تخریب محیط زیست در ایران معادل 2درصد تولید ناخالص داخلی است و نبود سازوکار جبران خسارت سبب شده بخشی از اقتصاد حاضر به تحمل هزینه واقعی فعالیت‌های خود نباشد. این مقاومت، فرایند تصویب مالیات‌های سبز و پرداخت برای خدمات اکوسیستمی را به کندی پیش می‌برد.

 

   سالی 34 میلیارد دلار تخریب محیط زیستی

مطابق آنچه گفته شد، براساس برآورد بانک جهانی، هزینه سالیانه تخریب محیط زیست در ایران معادل 2درصد تولید ناخالص داخلی است. بهمن ماه سال گذشته صندوق بین‌المللی پول در گزارشی از میزان تولید ناخالص داخلی ۱۹۱ کشور جهان در سال ۲۰۲۴، میزان تولید ناخالص داخلی ایران براساس شاخص قدرت خرید در این سال را یک هزار و ۷۰۰ میلیارد دلار برآورد کرد.

 

با این حساب، ما سالانه به دلیل تخریب محیط زیست خود، زیانی معادل 34 میلیارد دلار را متحمل می‌شویم. این عدد وقتی بزرگی خود را نشان می‌دهد که بدانیم سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) کل صادرات نفت و درآمد نفتی ایران در سال 2024 را معادل 46 میلیارد دلار اعلام کرد یعنی سه‌چهارم از درآمدهای نفتی هر ساله ایران، فقط با تخریب محیط زیست، دود می‌شود.

 

 چشم‌انداز تیره پیش طبیعت ایران

اکوسیستم ایران در نتیجه فشارهای فزاینده انسانی ازجمله بهره‌برداری ناپایدار، تغییر کاربری اراضی، بحران آب، تغییر اقلیم و آلودگی درحال تخریب جدی است. این تخریب عملکردهای حیاتی طبیعت را کاهش داده و امنیت غذایی و تاب‌آوری زیست‌محیطی کشور را به مخاطره انداخته است. 

 

«مهدی زارع» استاد زمین‌شناسی در این باره نوشته است: ایران در حال حاضر دچار تنش شدید آب بوده و 70 درصد از کشور با خشکسالی مزمن روبه‌رو است. سالانه حدود ۱۰۰هزار هکتار زمین ایران به بیابان تبدیل می‌شود و زیستگاه‌ها را در فلات مرکزی و دشت کویر از بین می‌برد.

 

در شمال، جنگل‌های هیرکانی که یک میراث جهانی در ایران هستند با قطع درختان و آتش‌سوزی مواجه اند و دریای کاسپین (خزر) ۲.۵ برابر سریع‌تر از اقیانوس‌های جهان در حال گرم شدن است. پیش‌بینی می‌شود که با ادامه روند موجود تا 25 سال آینده دریاچه ارومیه کاملا خشک ‌شود و باعث طوفان‌های گرد و غبار و از بین رفتن گونه‌های انبوه در شمال غرب ایران ‌شود.

 

در 40 سال آینده نیز بیش از نیمی از جنگل‌های زاگرس با تداوم وضع موجود از بین می‌روند و بیابان‌زایی را تسریع می‌کنند. همچنین کمبود آب جوامع روستایی را بیش از پیش آواره کرده،  فشار بر مناطق شهری را افزایش می‌دهد و تا پایان سده بیست و یکم پیش‌بینی می‌شود که دستکم نیمی از جنگل‌های هیرکانی تخریب ‌شوند و گونه‌های بومی از بین برود.

 

 آخرالزمان محیط زیستی

بحران محیط‌زیست ایران دیگر یک هشدار دوردست نیست، واقعیتی عریان است که هم در حساب‌های اقتصادی و هم در زندگی روزمره خود را نشان می‌دهد. نابودی جنگل‌ها و تالاب‌ها، تشدید گردوغبار، کاهش امنیت غذایی و افزایش آوارگی روستاییان تنها بخشی از تبعات این بی‌توجهی است.

 

جهان امروز به سوی حسابداری سبز و ارزش‌گذاری طبیعت پیش می‌رود، اما ایران همچنان در چرخه‌ای از طرح‌های نیمه‌کاره گرفتار مانده است. اگر تصمیم‌گیران این کشور نخواهند یا نتوانند طبیعت را به‌عنوان سرمایه‌ای ملی به رسمیت بشناسند، فردای ایران نه به خشکسالی که به بی‌سرزمینی خواهد رسید.

 

 

آخرین تحولاتاجتماعیرا اینجا بخوانید.
کدخبر: ۶۲۱۲۱۷
تاریخ خبر:
ارسال نظر