بتهجقه سبز ایران در نبرد با تهدیدها

ساختوساز اطراف سرو ابرکوه نگرانی فعالان محیط زیست را در پی داشته است
هفت صبح|در دل کویر یزد، جایی که بادهای گرم و خاک خشک قصههای هزارانساله را زمزمه میکنند، سرو ابرکوه با قدمتی پنج هزارساله ایستاده است؛ درختی کهنسال که با شاخههایش تاریخ تمدن بشری را در آغوش دارد. این سرو تنومند، با عمری که برخی از دانشمندان ژاپنی آن را تا هشت هزار سال تخمین میزنند، نهفقط یک درخت، بلکه نمادی از آزادگی و ایستادگی ایرانیان است. حالا خبرگزاری مهر گزارش داده است که در اقدامی تازه، اتاق نگهبانی جدیدی در حریم این سرو ساخته شده تا از این میراث زنده حفاظت کند. اما این دیوارهای تازه برابر چالشهایی که حیات این جاندار باستانی را تهدید میکند، چه میتوانند بکنند؟
قنات تاریخی نبادان، که قرنها رگ حیات سرو بود، حال خوشی ندارد و چاههای بیرویه جان آن را گرفتهاند. گرمای بیسابقه، آسفالتریزی و حصارهای اطراف و حتی یادگارینویسیهای بیفکر برخی نامردمان، قلب این سرو را میفشارد. سرو ابرکوه، که روزگاری زرتشت را به روایت افسانهها میزبانی کرد و در سفرنامههای مارکوپولو درخشید، امروز بیش از همیشه به مراقبت ما نیاز دارد.
سرو کهنسال و «بتهجقه»، نماد ایستادگی ایران
در قلب ابرکوه، شهری که در کویر یزد آرمیده، سرو تنومندی ایستاده که گویی گذر زمان را به چالش کشیده است. این درخت با تنهای به محیط ۱۱.۵ متر و بلندی ۲۵ متر تا 28 متر از گونههای مدیترانهای، نهفقط یک درخت، بلکه آینهای تمام قد از تاریخ ایران است. دانشمندان ژاپنی عمر آن را بین ۶ تا ۸ هزار سال تخمین زدهاند که آن را در رتبه نهم کهنسالترین درختان زنده جهان قرار میدهد.
در فرهنگ ایرانی، سرو نماد آزادگی و ایستادگی است، درختی همیشهسبز که حتی در معماری ایرانی همان «بته جقه» یا سرو خمیده است و در هنرایرانی جلوهگر شده است. حمدالله مستوفی در «نزهت القلوب» از این سرو بهعنوان درختی بیهمتا در ایران یاد کرده و مارکوپولو در سفرنامهاش از شکوه آن گفته است.
افسانهها این سرو را به «یافث» پسر نوح، یا حتی زرتشت نسبت میدهند، که گویا بذر آن را در ابرکوه کاشته و نوید درختی جاویدان داده است. برخی نیز آن را به قوم اصحاب رس، که درختپرست بودند، پیوند میزنند. این سرو، که به «سرو زرتشت» هم شهرت دارد، نهفقط یک جاندار، بلکه بخشی از هویت فرهنگی ایران است.
قنات نبادان، رگ حیات گمشده
قرنها بود که قنات تاریخی نبادان، با قدمتی پیش از اسلام، رگ حیات سرو ابرکوه را سیراب میکرد. این قنات، که نامش از «نوآبان» گرفته شده و در گویش محلی «نبادان» خوانده میشود، از جنوب و جنوب غربی ابرکوه میگذرد و روزگاری آب چهار آسیاب، یک سرداب، یک یخچال و باغهای بسیار را تامین میکرد.
محلهای در ابرکوه نیز به نام این قنات شناخته میشود. اما این رگ حیات، با لولهگذاری و برداشت بیرویه از چاهها، حال خوشی ندارد و عدهای از خشک شدن آن خبر میدهند. حسین درجوش، کارشناس قنات و فعال محیطزیست یزدی میگوید که تغییر منبع آب سرو به چاه، تنش زیستی برای این درخت کهنسال ایجاد کرده است.
در یزد، که زمانی حدود ۳ هزار قنات کوچک و بزرگ داشت، بسیاری از این قناتها به دلیل حفر چاههای مجاز و غیرمجاز از مدار خارج شدهاند. آمار نشان میدهد که سالانه ۹۰۰ میلیون مترمکعب آب از منابع زیرزمینی یزد برداشت میشود که ۳۰۰ میلیون مترمکعب آن اضافهبرداشت است. این فشار بر منابع آب، نهتنها سرو ابرکوه، بلکه کل اکوسیستم منطقه را تهدید میکند.
حصارها و تهدیدهای مدرن
برای حفاظت از سرو ابرکوه، که در فهرست آثار طبیعی ملی ثبت شده، اقداماتی مانند حصارکشی، مبارزه بیولوژیک با آفات، ترمیم تنه و نصب صاعقهگیر انجام شده است. در سال ۸۹ محمدرضا رحیمی، معاون اول رئیسجمهور وقت، دستور حفاظت از این درخت را صادر کرد و یک نیروی نگهبانی تماموقت برای آن تعیین شد.
اما این تلاشها گاه به جای نجات به سرو آسیب زدهاند. آسفالتریزی و حصارکشی اطراف درخت که به بهانه حفاظت انجام شد، ریشههایش را در تنگنا و تحت فشار قرار داده است. ساخت اتاق نگهبانی جدیدی در حریم این سرو، که پیشتر نیز نگهبانی داشته، نگرانی دوستداران محیطزیست را برانگیخته است. این ساختوساز که در عرصه ثبتشده سرو انجام شده میتواند حیات آن را به خطر اندازد.
گرمای بیسابقه، یادگارینویسیهای غیرمسئولانه برخی نامردمان و حتی استفاده از جرثقیل برای سبک کردن شاخهها، به این درخت کهنسال آسیب میرساند. دوستداران میراث فرهنگی هشدار میدهند که این اقدامات، همراه با تخریب باغهای اطراف و احداث خیابان آسفالته نزدیک سرو آینده این نماد ملی را تهدید میکند.
آیندهای در هالهای از نگرانی
سرو ابرکوه، که چندهزاره شاهد پادشاهیها و تحولات تاریخ بوده، امروز بیش از همیشه به مراقبت نیاز دارد. طرح جامع حفاظت از این درخت که زیر نظر اداره محیطزیست یزد و با همکاری شهرداری و میراث فرهنگی تدوین شده میتوانست نویدبخش باشد اما عملیات عمرانی سنگین، مانند حصارکشی و آسفالت و ساختوسازهای بیمورد گاه به جای حفاظت، به سرو آسیب میرساند.
دوستداران محیطزیست بارها با بیانیه و پیگیری، از بیمهریها به این درخت گفتهاند. آنها از تخریب باغهای سرسبز اطراف، ساخت شهربازی و آلاچیق در اطراف این درخت باستانی و سپس تخریب دوباره این سازهها سخن میگویند و ابراز نگرانی میکنند.
چرخه تصمیمگیریهای ناسازگار، یادآور تلاشهای ناکام برای حفظ میراثهای طبیعی است. سرو ابرکوه، که کهنسالترین جانداران آسیا شناخته میشود، هنوز ایستاده است، اما حیاتش در گرو خردی است که منابع آب را حفظ کند، ساختوسازهای غیرضروری را متوقف کند و این میراث زنده را نهفقط بهعنوان یک درخت، بلکه بهعنوان بخشی از هویت ایران پاس بدارد.