حمله به نماد رسانهای کشور | ماجرای فرار زندانیان

در حملات اخیر دو خبرنگار در صداوسیما شهید شدند، صالح بایرامی، گرافیست مطبوعات جان باخت و علی پاکزاد خبرنگار شرق به طرز نگرانکنندهای ناپدید شد
هفت صبح| غروب روز دوشنبه 26 خرداد ماه در حالی که سه روز از شروع تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران میگذشت، در جنایت دیگری از سوی اسرائیل ساختمان شیشهای سازمان صدا و سیما هدف بمباران قرار گرفت و آتش سوزی مهیب و گستردهای در سازمان به راه افتاد.
بعد از وقوع این جنایت بلافاصله نیروهای امدادی هلال احمر راهی محل وقوع حادثه شدند و عملیات امداد و نجات را آغاز کردند که در این بین سه نفر از نیروهای امدادی نیز که وارد منطقه آسیب دیده شده بودند به شهادت رسیدند.در این حمله ناجوانمردانه نیما رجب پور سردبیر خبر و معصومه عظیمی کارمند دبیرخانه صداوسیما در پی حمله رژیم صهیونیستی به سازمان صداوسیمای جمهوی اسلامی ایران به شهادت رسیدند.
معصومه عظیمی کارمند دبیرخانه صداوسیما بهدلیل موج انفجار ناشی از حمله رژیم صهیونیستی به ساختمان شیشهای صداوسیما به شهادت رسید و نیما رجبپور نیز در پی شدت جراحت در این حمله به شهادت رسید. همچنین غروب روز دوشنبه موشکهای ایرانی در پاسخ به جنایات رژیم صهیونیستی روانه اراضی اشغالی شد و صدها موشک و پهپاد ایرانی به سمت سرزمینهای اشغالی شلیک شد.
اما چند ساعت بعد رژیم جنایتکار صهیونیست در تجاوز دیگری به میهن سه نقطه در شمال شرق تهران مورد اصابت پرتابههای اسراییلی قرار گرفت.پادگان حشمتیه،قسمتهایی در خیابان دبستان و همچنین قسمتی از خیابان سبلان نقاطی بودند که هدف حمله اسرائیل قرار گرفتند و در جریان این حمله دچار خسارتهایی شدند.
ماجرای فرار زندانیان
روز گذشته ویدئویی توسط رسانههای غربی منتشر شد که در آن دیده میشد افرادی با لباسهایی یک شکل و مشابه اقدام به فرار از محلی شبیه زندان میکنند.برخی از رسانهها با انتشار این ویدیوها مدعی شدند که صدها زندانی از یکی از زندانها فرار کردهاند. این در حالیست که بررسیها نشان میدهد افراد لباس آبی متعلق به یک کمپ ترک اعتیاد هستند و به دلایلی نامعلوم از کمپ خارج شدند.در ادامه مشخص شد این افراد معتادان کمپ جاجرود بودهاند.
حمله به کارخانه داروسازی
یکی از نقاطی که ظهر روز دوشنبه هدف حمله نیروهای صهیونیستی قرار گرفت کارخانه کیمیدارو بود توسط دشمن صهیونیستی که مدعی حمله به مراکز نظامی بود هدف حمله قرار گرفت.موج انفجار این حادثه به حدی زیاد بود که تا شعاع زیادی از محل انفجار لرزید و شیشههای زیادی فرو ریخت و خانهها و مراکز اداری و تجاری زیادی لرزش را حس کردند.
مردم به خیابان ریخته بودند و وحشت زده به هر سمتی که امنتر به نظر میرسید فرار میکردند.یکی از اهالی محله گریه کنان میگفت:«از لحظه شروع جنگ بارها مناطق نظامی و غیرنظامی زیادی در اطراف خانه ما مورد هدف حمله رژیم صهیونیستی قرار گرفتهاند و هر بار انگار ده سال از عمر ما کم شده است.»
یکی دیگر از افراد نزدیک به این انفجار درباره لحظه حمله جنایتکاران گفت:«مغازه محل کار من به این کارخانه نزدیک است و وقتی حمله صورت گرفت لرزش و صدا به حدی زیاد بود که یک لحظه احساس کردم چشمانم سیاهی رفت و صدای سوت ممتد در سرم تا چند ثانیه قطع نمیشد.وقتی به خودم آمدم دیدم که مغازه پر از خاک شده است چون گرد و خاکی خیلی وحشتناکی از کارخانه بلند شده بود.»
گم شدن یک خبرنگار
در حالی که در روزهای پرالتهاب جنگ رسالت خبررسانی از همیشه بیشتر بر عهده خبرنگاران است از غروب روز دوشنبه تا به حال یکی از خبرنگاران رسانه شرق که برای تهیه عکس و خبر به سطح شهر تهران رفته بود به طرز نگران کنندهای مفقود شده است.
این خبرنگار که علی پاکزاد نام دارد خبرنگار تصویری روزنامه شرق است که برای تهیه گزارش از مناطق مورد هجوم قرار گرفته توسط اسرائیل به سطح شهر رفته بود. از ساعت ۱۹ تلفن همراه او از دسترس خارج شده و امروز علیرغم روشن شدن تلفن، پاسخگوی تلفن نیست.خانواده و همکاران علی به شدت نگران هستند. پیگیریهای خانواده و مدیر مسئول روزنامه شرق تاکنون برای پیدا کردن ردی از علی بدون نتیجه باقی مانده است.
شهادت یک گرافیست مطبوعاتی
صالح بایرامی که از سالها قبل در مطبوعات به عنوان گرافیست کار میکرد و در رسانههای معتبری از جمله اندیشه پویا سابقه فعالیت داشت.صالح 42 ساله در طول فعالیت حرفهای خود مشاغلی همچون صفحهآرایی، کارهای گرافیکی و حوزه تبلیغات راتجربه کرده بود و در شغل خود به یک فرد حرفهای تبدیل شده بود و در مسیر پیشرفت قرار داشت.
صالح بایرامی که در ساخت تیزر نیز مهارت زیادی داشت روز حادثه یعنی ظهر روز یکشنبه 25 خرداد برای گفتوگو درباره یک پروژه کاری به فرمانیه رفته بود.بعد از انجام جلسه کاری صالح در راه برگشت به میدان تجریش رسیده بود که ناگهان انفجار مهیبی در این منطقه رخ داد و صالح به شدت آسیب دید.
صالح توسط نیروهای امدادی خیلی سریع به بیمارستان شهدای تجریش منتقل شد اما شدت این جراحات و آسیبها به حدی زیاد بود که جان صالح از دست رفت و نام او به جرگه شهدا پیوست.