اپلیکیشنها ما را تنهاتر کردند | اپلیکیشنهای همسریابی؛ سراب یا فرصت؟

اپلیکیشنهای همسریابی در ایران با هدف تسهیل ازدواج راهاندازی شدند، اما به بستری برای روابط نامتعارف و ناامیدی بدل شدهاند
هفت صبح، حدیث ملاحسینی| هر از چندگاهی آمارهایی درباره تجرد قطعی زنان و مردان به رخ شهروندان کشیده میشود. از سوی دیگر هم گفتههایی همچون از هر سه ازدواج، دو مورد آن به طلاق میرسد ته دلمان را خالی میکند. در این میان هم هر روز برنامه جدیدی در رسانهها به منظور ترویج «ازدواج آسان» رونمایی میشود که از قضا یکی از آنها اپلیکیشنهای همسریابی است.
اپلیکیشنهایی که با نیمنگاهی به نسخههای غربی ساخته شده؛ اما طبق گفتهها براساس مولفههای فرهنگ ایرانی بازبینی و تنظیم شده است و قرار است طلسم ازدواج جوانان ایرانی را بشکند و آنها را راهی خانه بخت کند. در این اپلیکیشنها کافی است که سن، جنسیت، محل سکونت، تحصیلات و... را وارد کنید و دل به دریا بزنید و جستوجوهای عاشقانه خود را شروع کنید. و اما این اپلیکیشنها چه موانع و امکانهایی را برای کاربران ایجاد کرده است؟ این پرسش ما را به گفتوگو با چند نفر از کاربران کشاند.
اپلیکیشنهای همسریابی؛ سراب یا فرصت؟
«من به شخصه حماقت کردم که وارد این اپلیکیشنها شدم»؛ این حرفی است که «داریوش» در حین گفتوگویمان بارها به زبان آورد. او بیخبر از همه جا به نیت ازدواج در اپلیکیشنهای همسریابی ثبت نام کرد، اما پس از گشتوگذار در آنها متوجه شد که ای دل غافل! این اپلیکیشنها اسمش همسریابی است و رسمش چیز دیگریست و کاربران نه تنها به دنبال ازدواج نیستند، بلکه فقط در پی پول و خوشگذرانی و روابط آزاد هستند.
در این میان برخی کاربران، افرادی هستند که پول برایشان ارزش و اهمیت بالایی دارد و داریوش روزانه تعداد زیادی از این نوع درخواستها را در اپلیکیشن دریافت میکرد:«آدم عاقل شریک زندگیاش را از اپلیکیشنها انتخاب نمیکند. افرادی که در دنیای واقعی همدیگر را میشناسند و شناخت کامل دارند نمیتوانند ازدواج کنند، وای به حال روابط مجازی که نه از خانوادهاش چیزی میدانی و نه از خودش.
روابط مجازی فقط برای سوءاستفاده کردن است. چه از طرف زن و چه از طرف مرد. هیچ فرقی ندارد.» داریوش وقتی رفتار کاسب مآبانه و لذتطلبانه کاربران را به چشم خود دید عطای استفاده از این اپلیکیشنها را به لقایش بخشید. او پس از پشت سر گذاشتن این تجربیات نگاه چندان مثبتی نسبت به ازدواج ندارد و حسابی چشمانش ترسیده است: « ترجیح میدهم مجرد بمانم چون واقعا مجردی برایم امنتر است.»
داریوش در بین تعداد زیادی از کاربران تنها با دو نفر برخورد داشت که به دنبال ازدواج و تشکیل خانواده بودند، اما پس از گفتوگوهای اولیه با آنها به تفاهم نرسید. او به این نتیجه رسیده که یافتن همسر و شریک زندگی در این محیطها حکم سراب در بیابان را دارد.
جستوجوهای بینتیجه؛ شناخت در یک نگاه!
«حسین» که امسال سیوشش ساله میشود، یک سالی را برای یافتن یار و همراه همیشگیاش در یکی از اپلیکیشنهای همسریابی گذراند. اما این جستوجوها بینتیجه ماند و به گفته خودش این یک سال را سرکار بوده است. بخت با حسین چندان یار نبود، چرا که او دل به کسانی میسپارد که آنها او را نمیپسندیدند و بالعکس.
اما مشکل اصلی گویا همان رویای معروف شاهزاده و اسب سفید است که از سر دختران بیرون نمیرود: «بعضی از خانمها خیلی پرتوقع بودند. آنها به دنبال کسی بودند که هم درآمد و خانه خوب داشته باشد و هم چهره مناسب. این مسائل را در ده دقیقه اول مکالمه تلفنی مطرح میکردند و همه سختگیریها را در همان جلسه اول انجام میدادند. البته خانمهای منطقی و اهل زندگی هم در اپلیکیشن بودند، اما اعتقادات مذهبی ما با هم تناسب نداشتند.»
او محیط اپلیکیشن را بستری برای جستوجوهای بیوقفه و بیپایان برای پیدا کردن بهترین و دلنشینترین فرد قلمداد میکند؛ چرا که همه میدانند اگر موردی دلخواهشان نباشد همچنان شانسهای زیادی در اپلیکیشن دارند. این سبک آشنایی مانند آشنایی حضوری نیست که تا مدتها در انتظار فرد مورد نظر بنشینند. آنها میتوانند بدون فوت وقت، با حرکت یک انگشت و لمس صفحه گوشی به سراغ نفر بعدی بروند: «چندتا خانم خیلی واضح به من گفتند که اگر نمیخواهی ما میرویم سراغ نفر بعدی. از نظر من برای استفاده از اپلیکیشن فرهنگسازی نشده، چه برای خانمها و چه برای آقایان.»
حسین، آشنایی حضوری و رو در رو را راه مطمئنتر و معقولتری برای پیدا کردن همسر میداند. از نظر او دوستان، همکاران و اقوام توقعات کمتر و رفتار معقولتری نسبت به آدمهای داخل اپلیکیشن داشتند: «شما با یک بار صحبت در فضای مجازی نمیتوانید متوجه شوید که طرف مقابل به چه شکل است، ولی در قرار حضوری میتوانید بفهمید. در داخل اپلیکیشن خداروشکر همه حرفهای شدهاند و در نگاه اول تشخیص میدهند که مناسب هستید یا نیستید. من متوجه نشدم افراد چطور با یک نگاه متوجه میشوند!»
از امید تا ناامیدی؛ زنان در دنیای مجازی ازدواج
«مهسا» دختریست که در کنار شغل اصلیاش دستی هم در دنیای رنگ و هنر دارد. نگاهش هم برخلاف دو فرد قبلی تیره و خاکستری نیست و اندکی رنگینتر است. از نظر او اپلیکیشنهای همسریابی فضای مناسبی برای آشنایی افراد با یکدیگر و به خصوص افراد درونگرایی همچون خودش است: «این فضا برای کسانی که درونگرا هستند و چندان اهل بیرون رفتن نیستند یک فرصت خوب است تا با دیگران آشنا شوند و براساس معیارهایشان فرد مناسب را انتخاب کنند.
اما در عین حال باید با دقت و احتیاط پیش رفت، به این دلیل که همه جور آدم در این اپلیکیشنها حضور دارند و ممکن است برخی افراد قصد سوءاستفاده داشته باشند.» با همه این احوال مهسای چهل ساله قصه ما که ساکن یک شهر کوچک است موفق به یافتن همدم زندگیاش از طریق اپلیکیشن همسریابی نشد و دیگر در این فضا حضور ندارد. از نظر او این برنامهها در شهرهای کوچک چندان فایدهای ندارد، به این دلیل که کاربران محدودی دارند: «شهرهای کوچک کاربر زیادی ندارد. برحسب جمعیتش افراد کمتری ثبت نام میکنند. شاید هم بحث خجالت باشد. بالاخره شهرهای کوچک محدودتر هستند، این که یکی از آشنایان و اقوام ببیند و آبرویشان برود برایشان سخت است.»
«ماه بانو» متولد آخرین روزهای سال ۱۳۵۹ است. او چند سالی است که در یکی از اپلیکیشنهای همسریابی عضو است و همچنان در کوشش و تکاپوست تا به همسر ایدهآل خود برسد. ماه بانو همچون مهسا، آن نگاه کمی تا حدی مثبت و رنگین را ادامه میدهد.
او در اپلیکیشنی ثبت نام کرده که احراز هویت در آن صورت میگیرد؛ به شکلی که مدارک شناسایی و تحصیلی افراد دریافت میشود. ماه بانو این راستیآزمایی را نقطه قوت اپلیکیشن میداند و آن را معیاری برای اعتماد به افراد داخل اپلیکیشن میداند. اما این بستر مثل هر چیز دیگری نقصها و نقاط تاریک خود را نیز دارد و آن این است که نتوانسته گره از کار متولدین دهه ۶۰ و ۵۰ باز کند و افراد همسان در این بازه سنی را به هم معرفی کند.
«در اپلیکیشن عضو شدم به دلیل این که دوست داشتم ازدواج کنم و پیش نیامده بود. دوست و آشنا هم میگفتند که باید خدا بخواهد.» اینها جملاتی هستند که «مینا» در شروع صحبتهایمان عنوان میکند. جملاتی که از همان ابتدا نشان میدهد که نباید انتظار یک مکالمه امیدوارانه و خوشبینانه را داشته باشیم و فضا دوباره خاکستری و غبارآلود میشود. مینای چهل و دو ساله از طریق اپلیکیشن همسریابی با سه نفر صحبت کرد که به طور جدی قصد ازدواج داشتند، اما چندان تجربه دلچسب و خوبی برایش رقم نخورد.
چرا که بیشتر مسائل جنسی برایشان مهم بود و معیارهای شخصیتی و انسانی نداشتند: «مثلا سوالاتی درباره گرم مزاجی و سرد مزاجی میپرسند. این مشخص میکند که برخی از پسرهایی که در این اپلیکیشنها عضوند معیارهای اخلاقی خیلی برایشان محلی از اعراب ندارد. حتی کسانی که پیگیر ازدواج هستند خیلی برایشان مهم نیست که با چه شخصیتی دارند ازدواج میکنند.»
آخرین باری که مینا با روانشناس اپلیکیشن که مسئول همسانگزینی است صحبت کرد به او پیشنهاد شد برای مدتی فکر ازدواج را از سرش بیرون کند و روی صورتش عمل زیبایی انجام دهد تا اعتماد به نفسش بالا برود. پیشنهادی که به هیچ عنوان برای مینا قابل هضم نبود. از طرف دیگر، کارشناسان و پشتیبانان اپلیکیشن مدام آیه یأس میخوانند و به او میگویند که دیگر سنش بالا رفته و شانسی برای انتخاب کردن و انتخاب شدن ندارد: «من شرایطم شرایط خوبی است، فقط متولد ۱۳۶۲ هستم. حالا اینها مدام سن را بر سر ما میکوبند... از نظر من در این اپلیکیشنها نمیتوان به جایی رسید.»
اپلیکیشنهای همسریابی موفق می شوند اگر...
«عاطفه کامرانی» روانشناس تربیتی، معتقد است که اگر اپلیکیشنهای همسریابی براساس پروتکلهای اخلاقی و علمی تعریف شده شکل بگیرند و به فرهنگ حاکم بر جامعه توجه کنند، میتوانند بسیار خوب و درست عمل کنند. علاوه بر این، بسیار مهم است که به شکل اصولی به دخترها و پسرها آموزش داده شود که چگونه به درستی همسر انتخاب کنند.
درحال حاضر به دلیل شرایط اقتصادی و مشغلههای کاری روابط اجتماعی به خصوص در شهرهای بزرگ بسیار کمرنگ شده است. این درحالی است که در گذشته مهمانی، دورهمی و رفت و آمد با دوستان و آشنایان و همسایهها خیلی مرسوم بود. در همین حین معرفها خانوادهها را میدیدند و به راحتی دختر و پسر را به یکدیگر معرفی میکردند و آنها با رفت و آمد صحیح با یکدیگر ازدواج میکردند.
اما الان خانوادهها روابطشان محدود شده و به تبع آن آشنایی و معاشرتی شکل نمیگیرد. از طرف دیگر به دلیل دردسرها و مشکلات جامعه معرفها خیلی کم شدهاند و کمتر کسی جرئت میکند که دختر یا پسری را معرفی کند. بنابراین، این اپلیکیشنها با وجود یک سرپرست و نظارت و آموزش صحیح میتوانند این خلأ را پر کنند و زمینهساز آشنایی افراد با یکدیگر باشند.