رویای ییلاق در بحران خشکسالی

کوچ بهاره عشایر،آیینیکه میانتشنگی و بیعلوفگیگرفتار شده
هفت صبح| کوچ بهاره عشایر، آیینی کهن و نمادی از همزیستی انسان با طبیعت است. هر ساله از اواخر فروردین تا اردیبهشتماه در مسیر قشلاق به ییلاق، چهره زاگرس را رنگین میکند. این کوچ در نگاه نخست پر از زیبایی است، دامهایی در حرکت، زنان با لباسهای رنگارنگ، صدای زنگولهها در دل سکوت کوهها و نسیمی که شکوفههای اردیبهشت را در آغوش میکشد.
اما این تصویر زیبا، چهرهای تلخ هم دارد، چالشهای اقلیمی، تشنگی دامها، علفهای پژمرده، جادههایی ناهموار و ایلی که در مسیر سنت، گرفتار دیوارهای قانونی و بیتوجهی شده است. چهارمحال و بختیاری، میزبان حدود ۱۲۴ هزار جمعیت عشایری از ایلهای بختیاری، قشقایی و گلهداران دهکردی است که در قالب بیش از ۲۵ هزار خانوار از مناطق گرمسیری خوزستان و فارس به سوی ییلاقهای کوهستانی این استان کوچ میکنند. با وجود تعیین رسمی آغاز کوچ در ۲۰ اردیبهشت امسال بهدلیل گرمای زودرس در جنوب، کوچ زودتر آغاز شده و بیش از ۸۰ درصد عشایر وارد چهارمحال و بختیاری شدهاند. بدون آنکه مراتع آماده پذیرایی باشند.
میانبندها، قفل درهای بسته بر مسیر ایل
مراد حسینی، از عشایر باسابقه منطقه و از ایل بختیاری، از چالشهای همیشگی کوچ به ایرنا میگوید: «تاریخ کوچ، یکی از بزرگترین گرفتاریهای ماست. خوزستان با گرمای شدید، کوچ را از ۲۵ فروردین آزاد اعلام میکند. اما چهارمحال و بختیاری هنوز مراتع آماده پذیرش دام ندارد.
میانبندها که روزگاری جای توقف و استراحت بودند، حالا یا تصرف شدهاند یا اجازه توقف نمیدهند. در گذشته با پای پیاده حرکت میکردیم و در مسیر نفس میگرفتیم، حالا با ماشین کوچ میکنیم و ناچاریم یکراست برویم تا رسیدن به مقصد.» او از تصرف میانبندها توسط روستاییان، نبود هماهنگی میان استانها و نبود حمایت قانونی موثر گلایه دارد:«قانون هست اما ضمانت اجرا ندارد. برای رسیدن به ییلاق، باید هفتخان رستم را پشت سر بگذاریم. هر قدممان با مانع، پرونده، یا دعوا روبهرو میشود.»
گیاه مرگبار در قشلاق
همزمان با گرم شدن هوا در قشلاق، رشد گیاه «بهمن» که برای دامها سمی و خطرناک است، عشایر را ناچار به ترک زودهنگام مناطق گرمسیری میکند. اما امید آنها به مراتع سرسبز کوهستان هم به دلیل خشکسالی و کمبارشی کمرنگ شده است.
ابراهیم عبداللهی، دیگر عضو جامعه عشایری، وضعیت را چنین توصیف میکند:«امسال چهارمحال و بختیاری دومین استان کمبارش کشور است. ما به امید علف سبز آمدهایم اما تَلوارها خالی و مشکها تشنهاند. آبرسانی سیار با تانکر برای این جمعیت کم است و به مناطق سختگذر هم نمیرسد.»
او تاکید میکند که زندگی عشایری، وابسته به طبیعت است و هر ضربهای به محیطزیست، مستقیماً معیشت عشایر را نشانه میگیرد:«خشکسالی باغها را میسوزاند، ولی ما را از ریشه میخشکاند. دام ما بدون علوفه، بدون آب، یعنی زندگی ما ته کشیده.»
سقفهایی بیبرق شبهایی با فانوس
یکی از معضلات مهم دیگر، نبود برق در سیاهچادرهای عشایری است. گرچه مدیرکل امور عشایر چهارمحال و بختیاری، محمد محمودی از توزیع ۱۶۰۰ پنل خورشیدی خبر میدهد، اما نوید غریبشاهی، پژوهشگر حوزه عشایری و از بزرگان ایل بختیاری هفتلنگ، از ادامه خاموشی در بسیاری از مناطق عشایری میگوید:«هنوز شبهای خیلیها با فانوس روشن میشود. برق، دیگر یک تجمل نیست، نیاز است. پنلهای خورشیدی میتوانند حداقل روشنایی، شارژ گوشی و امنیت ما را تامین کنند.»
نهادههایی که دیر میرسند
یکی دیگر از بحرانهای جدی، تاخیر در توزیع نهادههای دامی است. غریبشاهی هشدار میدهد: «سال گذشته نهادهها در بهمن و اسفند رسید، خیلی دیر. در حالی که چک ما برای خرید آنها سررسید ۲۸ اردیبهشت دارد. این یعنی باید دام را با قیمت پایین بفروشیم تا پول چک را جور کنیم. اگر نهادهها را در مرداد و شهریور تحویل بدهند، هم دام چاقتر میشود، هم فروش بهتر.»
تامین آب با تانکر و تراکتور
مدیرکل امور عشایر استان، محمد محمودی به ایرنا میگوید:«در حال حاضر هفت تانکر آبرسان سیار در اختیار ماست و سه تانکر دیگر هم از خوزستان به کمک میآیند. برای مناطق صعبالعبور، تامین آب از طریق تراکتور و پیمانکاران محلی در دستور کار قرار گرفته. همچنین مناقصه خرید ۴۰۰ تانکر پلیاتیلن ۵۰۰ لیتری در حال برگزاری است.» ایلراهها و مسیرهای سنتی کوچ، که بهعنوان شاهرگ حیاتی زندگی عشایر شناخته میشوند، در بسیاری از نقاط تخریب یا تصرف شدهاند.
این مسیرها نیازمند بازسازی، نشانهگذاری و حفاظت هستند. غریبشاهی با اشاره به این موضوع میگوید: «اگر راهها مناسب باشد، بسیاری از خطرات، از تصادف گرفته تا بروز تنشهای محلی، کاهش مییابد. اما فعلاً خیلی از مسیرها نه تاب عبور ماشین دارند، نه امنیت دارند.»
کوچ بهاره عشایر فقط جابهجایی دام و انسان نیست؛ روایتی از تلاش، امید و پایداری در دل طبیعت است. پشت لبخند کودکی در دامنه زاگرس، غبار خستگی زنانی است که همزمان مادر، دامدار و نگهبان سنت هستند. در زنگولههای گوسفندان، صدای هشدار است: اگر عشایر فراموش شوند، بخشی از حافظه تاریخی ایران خاموش خواهد شد. این کوچ، فقط یک رسم نیست؛ استمرار ریشههای زندگی بر خاک سخت است.