تهران - چالوس در ۲۴ ساعت! | درباره عجیبترین آخر هفته شمال ایران
چیزی که شهروندان این شهرها میدیدند ترافیک سنگین نبود بلکه چیزی شبیه قفل شدن خیابانها بود
هفت صبح| برای اینکه بفهمیم رکورد ورود مسافر به شهرهای شمالی شکسته شده نیازی به ارائه آمارهای رسمی نبود و همه چیز را میشد از میزان تعجب شمالیها از آنچه میدیدند فهمید حتی اگر شما خودتان هم مسافر بودید میفهمیدید که این شمال با شمالهای قبل از این تفاوتهای زیادی دارد. قبلا هم در تعطیلات خاص شهرهای شمالی تغییر آرایش میدادند و مثلا اینکه از ساعت 5 عصر به بعد خیابان دریای ساری ترافیک سنگین داشته باشد چیز عجیبی نبود یا ازدحام ماشینهایی با پلاک شهرهای دیگر در خیابانهای اصلی رامسر در روزهای تعطیلی کاملا معمول به حساب میآمد اما آنچه در این آخر هفته دیده شد با همه آنها فرق داشت.
چیزی که شهروندان این شهرها میدیدند ترافیک سنگین نبود بلکه چیزی شبیه قفل شدن خیابانها بود آن هم در همان لحظه که از خانه خارج میشدند نه وقتی به مرکز شهر یا پاتوقهای تفریحی میرفتند. عجیب اینکه این ازدحام و شلوغی بعد از نیمه شب هم ادامه داشت چرا که خیلی از مسافران اصلا بنایی برای رفتن به اقامتگاهها نداشتند چون اقامتگاهی وجود نداشت و قرار بود آنها در حالی که ماشینهایشان را دوبل پارک کرده بودند در میدانها و بلوارها بخوابند، بعضیها در چادر و خیلیهای دیگر بدون چادر.
ماجرایی که در تمام شهرهای توریستی از رامسر و بابلسر و نور و آمل گرفته تا شهرهای کمتر گردشگر پذیر مانند قائمشهر و بابل کم و بیش تکرار میشد. وضعیت در مناطق معروف گردشگری مازندران بیشتر شبیه موقعیت جنگی بود تا مسافرت آخر هفته مثلا در برنجستانک تا جمعه صبح چنان ازدحام جمعیت سنگین بوده که کارمندان و کارگرانی که معمولا منطقه را مدیریت میکنند تقریبا کار را تعطیل کرده بودند چون توانایی کنترل جمعیت و ماشینهای زیادی که وارد منطقه میشد را نداشتند.
یکی از اهالی که به این منطقه سر زده بود میگوید کوچکترین تلاشی برای مدیریت نحوه اسکان جمعیت باعث میشد که ترافیک سنگین تا چندین کیلومتر به جادههای اطراف کشیده شود. آمارهای رسمی هم میگویند آنچه در مازندران دیده شد بیسابقه بوده است. استاندار مازندران گفته که این آخر هفته استان میزبان 21 میلیون گردشگر بوده است و فقط 500 هزار خودرو وارد شهرهای آن شدهاند و این یعنی رکورد مسافرت به مازندران شکسته شده است.
اگر فکر میکنید نزدیکی بیشتر شهرهای مازندران به پایتخت آنها را شلوغتر از شهرهای استان همجوارشان یعنی گیلان کرده بود درست حدس زدهاید اما این اختلاف آنقدرها هم زیاد نبوده است. آمارهای مربوط به استان گیلان میگویند که شهرهای این استان هم روزهای عجیبی را گذراندهاند و به طور میانگین در چهار روز آخر هفته گذشته هر شب نزدیک به 6 میلیون مسافر در شهرهای مختلف گیلان اقامت داشتهاند و در مجموع 402 هزار خودرو وارد گیلان شدهاند.
دعوای مهمان و میزبان
تقریبا از همان روزهای اول هفته تصاویری از شهرهای شمالی در شبکههای اجتماعی دست به دست میشد که محتوای یکسانی داشتند و همگی ظرفیت راه انداختن دعوای مجازی را داشتند. این تصاویر و فیلمها مسافرانی را نشان میداد که معلوم بود قرار است دست کم یک شب از سفرشان را در خیابان، پارک یا بلوار بخوابند. بعضی از تصاویر لباسهای شسته و پهن شده روی نردههای خیابان را نشان میداد و بعضی دیگر تلنبار شدن زباله در معابر. همه اینها هم با یک هدف منتشر میشد: اعتراض به نحوه مسافرت عدهای که برای سفر به شهرهای شمالی انتخاب کرده بودند.
همه این تصاویر با توضیحات اعتراضی از سوی اهالی شهرهای شمالی همراه بود که از ترافیک و گرانی و ازدحام مسافران بدون برنامه در سطح شهرها کلافه شده بودند. همانطور که انتظار میرفت عده زیادی هم به خود این اعتراضها اعتراض کرده بودند. کسانی که از مسافران دفاع میکردند چند گروه مختلف بودند، یک دسته کسانی که میگفتند اغلب این مسافران وضعیت مالی خوبی ندارند و میخواهند از آخرین فرصتی که تابستان برای سفر به آنها میدهد استفاده کنند و بچههایشان را به تغییر آب و هوا مهمان کنند.
آنها میگفتند که همه توانایی اجاره ویلا و سوئیت ندارند. آنها از قیمتهای فضایی که در چند روز گذشته برای اقامتگاهها در نظر گرفته شده بود گواهی میآوردند مثلا یک سوئیت 30 متری با ظرفیت پذیرش حداکثر دو نفر در فضایی شبیه هتل آپارتمان با سرویس بهداشتی مشترک شبی 700 هزار تومان! تازه نباید فکر کنید که این امکان برای مسافرانی که از چند هفته قبل برنامهریزی نکرده بودند وجود داشت.
واقعیت این بود که از چند هفته قبل اقامتگاهها با همین قیمتهای عجیب پر شده بودند و از روز یکشنبه رسما اعلام شد که در شهرهای شمالی و مشهد اقامتگاه خالی وجود ندارد. این یعنی اگر کسی بدون برنامهریزی قبلی هوس سفر میکرد یا در گرفتن جا کوتاهی کرده و با خودش گفته بود در مقصد فکری به حال جای خواب خواهد کرد احتمالا چارهای غیر از ماندن در خیابان و چادر برایش باقی نمانده بود.
گروه دیگری که در فضای مجازی از مسافران خیابان خواب دفاع میکردند، ماجرا را کمی کلانتر میدیدند و میگفتند وقتی ناوگان حمل و نقل عمومی کالایی است که به راحتی گیر هر کسی نمیآید طبیعتا ساکنان شهرهای بزرگ مانند تهران و اطرافش ترجیح میدهند راهی مقاصدی بشوند که میتوان برایشان ماشین گیر آورد یا با ماشین شخصی سفر رفت بنابراین باز هم این تنها شمال است که به عنوان گزینه باقی میماند و مقاصد دورتر که نیاز به هواپیما و قطار دارند احتمالا خط میخورند.
گروه دیگری از دفاع کنندهها هم تکراریترین حرف ممکن را میزدند و میگفتند که همین مسافران شمال را آباد کردهاند و نمیشود که فقط پولشان عزیز باشد و خودشان نه! اهالی معترض هم در جواب میگفتند که نه پول چنین مسافرانی را میخواهند و نه این وضعیتی که در شهرهای شمالی حاکم است. مثلا یکی از اهالی که قرار بود روز پنجشنبه در ساری مراسم عروسی بگیرد میگفت که مهمانها و حتی عروس و داماد بسیار دیرتر از معمول به محل مراسم رسیدند و اتفاقا به دلیل حضور همین مسافران همه چیز مخصوصا میوه و غذا بسیار گرانتر آب خورده است.