جزئیات ردمرز یک زن افغانستانی؛ کبری غلامی کیست؟
کبری غلامی، پژوهشگر علوم اجتماعی معرفی شده که ۳۵ سال در ایران زندگی کرده اما دو روز پیش، به شکلی عجیب ناچار شد به افغانستان برگردد
هممیهن نوشت: تصمیم را ماموران پلیس در ایران گرفتند. بعد از چندبار فرستادن پیامک به گوشی همراهش برای رعایت نکردن «حجاب» در ماشین شخصیاش. ماشینی که بهدلیل داشتن مدارک اقامتی و پاسپورت دانشجویی در ایران، بهنام خودش بود اما ماموران گفته بودند در آن خلاف شرع، اقدام کرده و باید به اداره گذرنامه برود.
خبر را کبری ابتدا به دوست و همکارش، ستاره هاشمی داد؛ آنها سالها در پروژههای مشترک درباره زندگی مهاجران در ایران با هم فعالیت کرده بودند. ستاره، صبح پنجشنبه را با تماسهای ازدسترفته و پیامهای کبری شروع کرد. او برایش نوشته بود که پیامک حجاب برایش آمده و وقتی به اداره گذرنامه مراجعه کرده، او را گرفتهاند و به اردوگاهی در میدان استاندارد کرج بردهاند. آن هم بعد از آنکه پیشتر، گذرنامهاش را از او گرفته بودند. ستاره خیلی زود خودش را به اردوگاه رساند و آنجا پشت درها و میلههای آن، مردان و زنان متعجبی را دید که سوال میکردند چطور یک زن تنها را میخواهند سوار اتوبوس و ردمرز کنند. ستاره مردانی را دید که میآمدند و بچههایشان را از پشت میلهها میبوسیدند. بچههایی را که به در لگد میزدند و مادرانی را که برای پسران جوانشان، دستهای پول آورده بودند. ستاره همه اینها را دید، به اضافه کبری را. ستاره و کبری سال ۹۲ با هم آشنا شدند. پایاننامه ستاره درباره افغانستانیها بود. آن زمان کبری در انجمن کوشا با زنان افغان سوادآموزی کار میکرد. تجربه کارهای مشارکتی در محله سرچشمه را داشت؛ محل زندگی او، پدر، مادر و شش برادرش.
برادران کبری همه کار میکردند و تحصیل نه. او تکدختر و تنها کسی بود که تحصیلش را ادامه داده بود؛ تا مقطع کارشناسیارشد علوم اجتماعی از دانشگاه الزهرا. ستاره میگوید، کبری ذهن فوقالعاده خلاقی دارد و توانایی بالایی در تحلیل تئوریک؛ او میداند با زنان افغانستانی چطور صحبت کند. «بهشدت دغدغه بهبود وضعیت زنان افغان بهویژه زنان نسل اول را دارد که به همین دلیل، سوادآموزی مادران را پیش میبرد. او و دوستانش یک گروه جوانان داشتند که نسل دومیها در آن بودند، در فرهنگسرای خاوران مجموعه همایشهای سالانه داشتند با مجوز که بعدها جلویش گرفته شد. در ادامه در مقطع ارشد دانشگاه الزهرا قبول شد و مجبور بود حین تحصیلاش کارهای کارگری، خیاطی، تایپ و منشیگری انجام دهد چون دانشجویان افغان اگر در دانشگاه سراسری هم تحصیل کنند، باید شهریه بپردازند .»
موضوع پایاننامه کبری، هویتیابی زنان افغانستانی، تحتتاثیر عوامل مهاجرت، ملیت و جنسیت بود؛ همین هم بهانهای شد که در همایشی در انجمن جامعهشناسی، ارائهای مبتنی بر تجربه زیسته داشته باشد، درباره اینکه چطور ناامنی دائمی زندگی و هویتی همیشه در زندگیاش بوده است.
شیما وزوایی، پژوهشگر ارتباطات و فعال تشکلهای مردمنهاد، یکی دیگر از دوستان کبری است که در دو روز گذشته، وضعیت او را پیگیری کرده است: «پیگیری موضوع ردمرز کبری کمی پیچیده است؛ چون از طریق افرادی صورت میگیرد که در سازمانهای مرتبط کار میکنند. ما بهصورت غیرمستقیم با استانداری و سازمانهایی که کبری با آنها همکاری میکرد تماس گرفتیم و قرار شد نامهای بزنند. میدانیم که کبری هنوز داخل ایران و در اردوگاهی داخل استان خراسان است. آنچه میخواهیم این است که اداره اتباع مداخلهای انجام دهد؛ چون این رد مرز بسیار سریع انجام شده و هیچ فرصتی برای بازگشت یا اعتراض برای او وجود نداشت. کبری در ایران دانشجو بوده، در انجمنهای مدنی فعالیت میکرده و مدارک اقامتی هم داشته است، حتی فرصتی نداشت تا به خانواده خودش زنگ بزند یا وکیلی داشته باشد.»
وزوایی میگوید که کبری مشکل اقامتی نداشت: «پاسپورت و ویزای او وجود دارد. گاهی اوقات اتباع بهصورت مستقیم ردمرز میشوند، اما ما شنیدیم که احتمالاً شنبه صبح ردمرز میشود. تا امروز نتوانستیم با هیچ مسئولی ارتباط بگیریم و امیدواریم بتوانیم پاسخی از آنها دریافت کنیم. این روند مدام در حال اتفاق افتادن است و موارد زیادی از دستگیری اتباع داریم که مدارک شناسایی هم دارند. حتی کودک هم ردمرز کردهاند.»
در ماههای گذشته و با شدت گرفتن ردمرز مهاجران افغانستانی به این کشور، ویدئوهایی از چند اردوگاه منتشر شده که نشان میدهد دایره ردمرزها گستردهتر شده و دیگر داشتن مدارک اقامتی هم فایدهای ندارد؛ موضوعی که پژوهشگران حقوق مهاجران آن را به موج شدید افغانستیزی در یکسال گذشته بیارتباط نمیدانند.
آرش نصر اصفهانی، جامعهشناس و پژوهشگر حوزه مهاجران میگوید: «در مورد کبری، صرفنظر از اینکه یک نفر بهدلیل نوع حجابش باید از ایران اخراج شود یا نه، بر فرض هم اگر جرمی اتفاق افتاده، باید وضعیت فردی او بررسی شود. مثلاً الان در این شرایط اگر این فرد را به کشور خودش برگردانیم، آیا خطری متوجهش است یا نه؟ ما الان دختری را بهدلیل رعایت نکردن حجاب، داریم تحویل طالبان میدهیم. چون این فرآیند، فرآیندی است که مبتنی بر روند قضایی نیست و فرد امکان دفاع از خودش را ندارد، نمیتواند وکیل داشته باشد و... که این باعث میشود همهچیز سلیقهای باشد. ماموری تصمیم میگیرد این کار را بکند و خیلی هم راحت این کار را انجام میدهد و کسی هم او را بازخواست نمیکند. این فرآیند باید اصلاح شود؛ حالا چه در موردی مثل کبری، چه کسی که او را در خیابان میگیرند. این اتفاق روزانه برای صدها نفر در خیابانها میافتد.»
نصر اصفهانی معتقد است، کسی که این تصمیم را گرفته، دنبال ترساندن بقیه زنان افغانستانی در ایران بوده است چون معمولاً دختران و کودکان دیپورت نمیشوند و حالا احتمالاً فردی در جایی تصمیم گرفته که به بقیه دختران پیامی برساند: «منطقاً قانون در ایران بیش از همه باید از زنان دفاع کند و پلیس باید خودش را در این باره ملزم بداند؛ چون در موضوع پناهندگی معمولاً این موضوع وجود دارد که چقدر برگرداندن افراد به جامعهای که از آن آمدهاند خطرناک است. اما مسئله اعمال کنترل و قدرت بر جامعه افغانستانی در ایران است.»