کیف و کفش و کاپشن! | در مورد مسئله غامض لباس
نارضایتی از لباس مهران مدیری و پارسا پیروزفر و شیوه تیزهوشانه طناز طباطبایی برای انتخاب لباس
هفت صبح| فکر میکنید در این گرمای تموز و کمبود برق و در وسط بحران خاورمیانه و در دلهره معرفی کابینه و مناظره کرسنت و همزمان با المپیک و آغاز هنرنمایی ورزشکاران سرتاسر عالم، مهمترین و تکرارشوندهترین سوژه در 48 ساعت گذشته فضای مجازی ما با چه بسامدی در حال تکرار شدن باشد؟ لباس! کاپشن رئیسجمهور آغازگر داستان بود.
کاپشن بهاره مدل کلاسیکی که در میانه قرن گذشته در آمریکا پا گرفت و بعد در آمریکای جنوبی و اسکاندیناوی و حتی فرانسه به نماد ضد تجمل و ضد ارزشهای دنیای سرمایهداری بدل شده بود و در اوایل انقلاب و در دهه شصت توسط مثلا حسن غفوری فرد و مرحوم سرحدیزاده هم به کار گرفته شده بود و در دهه هشتاد توسط محمود احمدینژاد به یک برند بدل شد.
برندی که دقیقا روی همان گفتمان چپ سوار بود. جالب آنکه احمدینژاد به تدریج کاپشن را کنار گذاشت و به همان یونیفرم مورد علاقه طبقه متوسط ایرانی بازگشت. یعنی کت و شلوار. پزشکیان هم به عنوان یک متخصص قلب تحصیلکرده حتی در تصاویر قدیمیاش به ندرت تن به پوشیدن کت و شلوار داده مگر در برخی مراسم خاص. از جمله مراسمی در سال 82 که در حضور رهبر انقلاب در حال سخنرانی است و همان عکس دیروز از سوی دفتر رهبری به او هدیه داده شده است.
به نظر میرسد پوشیدن کاپشن توسط او و دوری از کت و شلوار رسمی هرچقدر برای طبقه متوسط خو گرفته به آراستگی کلاسیک مدیران دهه چهل و پنجاه ایران دلنشین نیست برای طبقه جوانان و طبقه کارگر و مردمان طبقات فرودست خوشایند است و مهمتر این که برای ارسال یک پیام دیپلماتیک متفاوت به کشورهای منطقه و اهالی آن ظرفیتهای مناسبی را در خود نهان دارد.
اما دیروز رونمایی از مجموعه لباسهای کاروان ورزشی ایران در المپیک هم ماجراهای متعددی را برانگیخت. ساده بودن لباسها این بار دستمایه انتقادها شد. لباسهایی که در سکوت تهیه شده بودند و هیچ مراسم رونمایی خاصی برای آن انجام نشده بود که میشد آن را برای دوری از جنجالهایی دانست که در مورد بلندی یا کوتاهی لباسهای بانوان معمولا در رسانههای تندرو اصولگرا رخ میدهند.
به هرحال همزمانی لباسهای بسیار ساده ایرانیها با رونمایی از لباسهای شیک مغولها که با طرحهای فرهنگ سنتیشان آراسته شده فشار روی کمیته المپیک ایران را زیاد کرد که معتقد بودند هیچ نشانی از فرهنگ ایرانی در این لباسهای ساده و جمع و جور وجود ندارد. دیروز علی عالی نوشت که این لباسها توسط یک شرکت در منطقه آزاد ارس با نام پاشادوخت تهیه شده که تا سال 95 وارد کننده بوده و خب نمیدانیم چگونه و با چه مکانیسمی به عنوان طراح کاروان ورزشی ایران انتخاب شدهاند. به هرحال!
اما برگزاری دو فرش قرمز برای دو فیلم سینمایی و حضور هنرمندان در یکی دو نمایش، خوشقلمان مرفه حوزه لباس را به سر ذوق آورد تا در مورد لباس مهران مدیری و پارسا پیروزفر ابراز نارضایتی کنند و بگویند که باید در چنین مراسمی با لباسهای آراستهتری حاضر شوند، از شیوه ساده و اسپرت طناز طباطبایی بگویند و این که چگونه به رغم 17 سال بزرگتر بودن از ترلان پروانه به خاطر سبک تیزهوشانهاش در پوشیدن لباسهای اسپرت، ترلان جوان را تحتالشعاع خود قرار داده است.
از شیوه لباس پوشیدن خانم سیماتیرانداز گفتهاند که از قرار در سبک مورد علاقه خانم هلنا بونهام کارتر خود را محک زدهاند و از پوشش مونوکروم خانم فولادوند بگویند که اگزوتیک و متفاوت بوده است. و یا بحث بر سر کیف خانم طباطبایی که فندی اصل است با220 میلیون تومان و یا یک هایکپی ارزانتر.
سعدی هفتصد سال قبل گفته نه همین لباس زیباست نشان آدمیت. اما مثل اینکه داستان پیچیدهتر از این حرفهاست ...