مطالبات دروازه‌بان ذخیره تیم قعر جدولی پرتغالی
درباره سخنرانان، گروه‌های زیرزمینی، دیابت و خصوصی‌سازی.
روزنامه هفت صبح| یک: این روزها در مراسمی که در بزرگداشت آیت‌الله مصباح‌یزدی برگزار می‌شود، سخنرانان که عموما از اعضای موسسه امام خمینی (موسسه‌ای که آیت‌الله مصباح تاسیس کرده بود) هستند، مدام شباهت‌هایی ذکر می‌کنند از شیوه آیت‌الله مصباح با سردار قاسم سلیمانی.
این‌که این دو نفر چگونه ایده‌های مشابه هم داشتند و حتی شیوه‌های مشابه یکدیگر.شخصا متوجه شباهت ها نمی‌شوم اما راستش اصلا راه مخالفت با چنین ایده‌هایی باز نیست. یعنی نه کسی جرات دارد مخالفت کند و نه می‌شود مخالفت کرد چون سخنرانان به‌هرحال ایده‌ها را به شکلی مطرح می‌کنند که باید بگوییم بله بله حق با شماست.
یعنی مهارت این دوستان در همین چیزهاست دیگر. اما به نظرم این‌گونه شبیه‌سازی‌ها خیلی به‌صلاح نیست. به دلایل مختلف که حتما می‌دانید و حتما موافقید که ردیف کردنشان نه سودی دارد و نه شرط عقل است و نه در چنبره استدلال‌ها و شعارها، راه به‌جایی می‌برد.
دو: مطلبی که دیروز در مورد گروه‌های رپ نوشته بودیم ما را با سر به مجموعه‌ای از زیرگروه‌های اجتماعی وارد کرد که هیچ‌وقت نمی‌توانستیم تصورشان کنیم. گروه‌های تلگرامی طرفداران رپرهای زیرزمینی تهران که گاه تا 900هزار نفر عضو داشتند و با نوعی ادبیات تخصصی(!) پست می‌گذارند و بحث می‌کنند که از فهم من و امثال من کاملا به دور است. اصلا یک دنیای دیگر دارند.
سه: دوستی می‌گفت مشکل دیابت در ایران و همین‌طور چاقی به شکل مستقیم به علت کمبود پروتئین است. استفاده از کربوهیدرات‌ها وقتی کم ضرر است که همراه با پروتئین باشد. مثلا خوردن برنج با مقادیر قابل‌توجهی گوشت قرمز و یا سفید. نان هم همین‌طور.
مصرف نان وقتی کم ضرر است که به همراه پروتئین‌ها باشد. از پنیر و کره تا گوشت و این‌طور چیزها. حتی مصرف شیرینی و بیسکویت هم بهتر است بعد از خوردن وعده‌هایی شامل پروتئین باشد تا مستقیما به افزایش قند خون و یا ایجاد چاقی منجر نشوند. اما کاهش مصرف پروتئین و افزایش مصرف برنج و نان و بیسکویت و سیب‌زمینی به‌عنوان کالاهای ارزان‌تر تغذیه‌ای، موجب بیماری و عوارض جسمانی متعددی می‌شوند.
چهار: خصوصی‌سازی پرسپولیس و استقلال دوباره قرار است کلید بخورد. از آن پروژه‌هایی که هیچ‌وقت به‌ثمر نخواهد رسید. نمی‌شود دیگر. این دو تیم هم آن‌قدر بزرگ شده‌اند و آن‌قدر همه باورشان شده است که هرکدام 40میلیون طرفدار دارند که واگذاری‌شان حساسیت‌زا شده. این‌طورها هم نیست.
بدهید به یک سرمایه‌گذار خوب ایرانی و یا خارجی. هیچ مسئله‌ای هم پیش نمی‌آید. دولت را خلاص کنید از این تیم‌داری فسادآور. از این‌که دروازه‌بان ذخیره فلان تیم ته‌جدولی پرتغال، حالا در کشور خودش سه میلیون دلار قرارداد ببندد و دو قورت و نیمش هم باقی باشد. ببندید در این‌طور کارها را. شجاع باشید.
