خشم ادیب نیشابور از سیاستمدار تاجیک
چرا شفیعیکدکنی از اهدایشاهنامه به مردم تاجیکستان انتقاد کرد؟
روزنامه هفت صبح، مصطفی آرانی |حدود یک هفته پیش خبری منتشر شد مبنی بر اینکه امامعلی رحمان، رئیسجمهور دولت تاجیکستان دستور داده که شاهنامه فردوسی به تعداد همه خانوارهای این کشور چاپ شود تا در هر خانهای یک شاهنامه باشد. فضای مجازی ایرانی به سرعت از این دستور استقبال کرد و حتی به مسئولان ایرانی توصیه کرد که از او یاد بگیرند.
با این حال دو روز پیش، حساب اینستاگرامی محمدرضا شفیعی کدکنی، استاد برجسته ادبیات فارسی دانشگاه تهران ویدئویی از او منتشر کرد و او نگاهی متفاوت به این تصمیم داشت و از آن انتقاد کرده بود. ماجرا چیست؟ امامعلی رحمان چه دستوری داده و چرا دکتر کدکنی با آن مخالف است؟
یک: دستور امامعلی رحمان: صبح سهشنبه پیش در «کاخ وحدت» دوشنبه، پایتخت تاجیکستان همایشی برگزار شد با عنوان «سپموزیوم بینالمللی باباجان غفورف، بزرگترین محقق و معرف تاریخ مردم تاجیک». «باباجان غفورف» نام یک مورخ تاجیک است که سال ۱۹۰۸ به دنیا آمده و سال ۱۹۷۷ از دنیا رفته است.
او بهخاطر نگارش یک کتاب به نام «تاجیکان» معروف است. کتابی که در آن تمامی منابع تاریخی در مورد مردم تاجیک مورد بررسی قرار گرفته و پس از آن متنی جامع در مورد تاریخ این مردم نوشته شده است. غفورف البته در عمر حدود ۷۰ ساله خود کارهای دیگری هم کرده است. مثلا ترجمه شاهنامه فردوسی در سال ۱۹۷۱ در دو جلد البته به خط سیریلیک (نام یک نوشتار الفبایی است که در بخش بزرگی از جهان منجمله روسیه مورد استفاده قرار میگیرد) و چاپ شاهنامه در تاجیکستان به زبان فارسی در ۹ جلد.
طبق اطلاعات سایت ریاست جمهوری تاجیکستان دستور امامعلی رحمان این بوده که «برای آگاهی هرچه بیشتر مردم از تاریخ، فرهنگ و تمدن اجدادشان، «شاهنامه» تألیف ابوالقاسم فردوسی را منتشر کنند و در دسترس عموم مردم کشور قرار دهند.»
ظاهرا ادبیات گفتاری آقای رئیسجمهور در بافت سیاسی کشور تاجیکستان به معنای این است که شاهنامه به تعداد خانوادهها چاپ و رایگان توزیع شود. خبرنگار شبکه بیبیسی در دوشنبه و برخی دیگر از رسانههای تاجیک نیز به اینکه قرار است این طرح رایگان باشد و به همه شاهنامه داده شود اشاره کردند.
از سوی دیگر پیش از این در سال ۲۰۲۰ هم کتاب «تاجیکان» که پیش از این ذکر کرده بودیم در یک میلیون و ۶۰۰ هزار نسخه چاپ و به تاجیکستانیها داده شده است. بنابراین اصل خبر درست اما...
دو: دکتر شفیعی چه میگوید؟ در ویدئویی که از دکتر شفیعی کدکنی در این زمینه منتشر شده فردی به او میگوید: «به اندازه هر کدوم از خانوادههای تاجیک بهشون یه جلد شاهنامه بدن» و دکتر کدکنی میگوید: «بله من این رو خوندم. با این همه این اشکال داره. اینها...» فرد پرسشگر خود در اینجا میگوید: «با خط سیریلیک است.» و دکتر کدکنی این را تایید میکند و میگوید: «خط سیریلیک» پرسشگر میگوید: «خط فارسی را گفتند» و دکتر کدکنی میگوید: «نه نه نه قطعا با خط سیریلیک است. این توسعه زبان و خط روسی است به بهانهای که ما میخواهیم فرهنگ ملی شما را تقویت کنیم.»
سخن دکتر کدکنی درست است و منظور از اهدای شاهنامه، ترجمه سیریلیک آن با ترجمهای است که بابا جان غفورف آن را در سال ۱۹۷۱ یا ۱۳۵۰ شمسی منتشر کرده است. این موضوع صراحتا در خبرهایی که در این زمینه منتشر شده من جمله گزارش سرویس جهانی بیبیسی از دوشنبه آمده است.
به این ترتیب دکتر کدکنی معتقد است با وجود اینکه در اینجا ظاهر کار توزیع شاهنامه برای ترویج میراث کهن تاجیکستان (به عنوان بخشی از ایران بزرگ) است ولی در واقع هدف نهایی ترویج خط و ادبیات روسی است.
سه: پاسدار زبان فارسی: این نخستینباری است که دکتر شفیعی کدکنی خلاف روند فضای مجازی در موضوعات مربوط به زبان و ادبیات موضع میگیرد. از سال ۱۹۹۹ یونسکو روز ۲۱ فوریه یا ۲ اسفند را به عنوان روز بینالمللی زبانهای مادری اعلام کرده است تا به گفته خود بتواند از زبانهای بومی محافظت کند. با توجه به اینکه در ایران قومیتهای مختلفی زندگی میکنند و البته با کمپینهای مختلف حقوق بشری چند سالی است که این روز در ایران بسیار پررنگ گرامی داشته میشود ولی دکتر شفیعی در یک سخنرانی که فایل صوتی آن در سال ۱۳۹۷ منتشر شد در این زمینه به تندی موضع گرفته و میگوید:
«آنهایی که روی زبانهای محلی ما فشار میآورند (و پیشنهاد میدهند) که من آقا به لهجه کدکنی بهتر است شعر بگویم، او میداند چکار میکند، او میداند که در لهجه کدکنی، شاهنامه وجود ندارد، مثنوی وجود ندارد، نظامی وجود ندارد، سعدی [وجود] ندارد. این لهجه وقتی که خیلی هم بزرگ بشود چهار تا داستان کوتاه و دو سه تا شعر بند تنبانی میراثش خواهد شد. آن بچه هم میگوید من فاتحه این را خوندم. من شکسپیر میخوانم یا پوشکین میخوانم.
الان شما فکر میکنید روسها چه کار میکنند در آسیای میانه، در سرزمین آسیای میانه روسها الان سیاستشان همین است. هر قومیت کوچکی را پروبال میدهند. میگویند خلق قزاق و … بگویید گور بابای ادبیات فارسی و سعدی و حافظ. شما بیایید لهجه خودتان را موسیقی خودتان را … و ما برایتان کف میزنیم، ما برایتان دپارتمان در مسکو تشکیل میدهیم. مطالعات قوم قزاق و چی و چی … آن بچه قزاق مدتی که خواند میگوید این زبان و فرهنگ قزاقی چیزی ندارد. من داستایوفسکی و چخوف و پوشکین میخوانم. لرمانتف میخوانم. فاتحه میخوانم بر زبان و فرهنگ ملی خودم. روس میشود.
ما نمیخواهیم هیچ زبان محلّیای را خداینکرده … چون این زبانهای محلّی پشتوانه فرهنگی ما هستند. ما اگر این زبانهای محلّی را حفظ نکنیم، بخش اعظمی از فرهنگ مشترکمان را عملاً نمیفهمیم. ولی این زبان بینالاقوامی که قرنها و قرنها و قرنها همه این اقوام درش مساهمت (همکاری و همیاری) دارند … هیچ قومی بر هیچ قوم دیگری تقدم ندارد در ساختن امواج این دریای بزرگ. ما به این باید خیلی بیشتر از اینها اهمیت بدهیم … همین کار الان در آسیانه میانه دارد میشود، سه نسل، چهار نسلِ دیگر بگذرد، بچههای قزاق و اُزبک و تاجیک، روس هستند (خواهند شد). الان منقطع هستند، با ما هیچ ارتباطی ندارند.
پوتین اجازه نمیدهد به اینها که خط نیاکانشان را یاد بگیرند. نمیخواهند گلستان سعدی و بوستان سعدی و نظامی بخوانند، سنگ قبر پدربزرگشان را نمیتوانند بخوانند اینها … [انگلستان] آن شبه قاره هند را هم همینطوری کرد. اول زبان فارسی را از بین برد، بعد گفت: شما اردو بخوانید. اردو چه دارد که با شکسپیر کُشتی بگیرد.»
چهار: حدود دو ماه پیش در یک کلاس دانشگاهی، این نظر را با فرناند دو وارنز، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور اقلیتها در میان گذاشتم. البته آقای فرناند از اول نوامبر دیگر در این سمت نیست و در آن زمان روزهای آخر سمت خود را در این سمت میگذارند. نقد من با استفاده از نظر دکتر کدکنی به او این بوده که غرب زبانهای خود به خصوص انگلیسی را جهانی کرده و حالا با ایده زبانهای مادری در حال تضعیف آخرین سنگرهایی است که در این زمینه در مقابل دارد. به او گفتم که تاکیدی که در زمینه زبانهای مادری در شرق جهان وجود دارد اساسا در غرب جهان نیست و اشاره کردم به آخرین گزارش او از وضعیت حقوق اقلیتها در آمریکا که در آن فقط یک بند مربوط به زبانهای اشاره سرخپوستی وجود داشته است.
او به شدت در برابر این موضوع موضع گرفت و گفت آن استاد بزرگ ادبیات فارسی در ایران (من نامی از دکتر کدکنی نبرده بودم و آن را با همین وصف توصیف کرده بودم) به شدت اشتباه میکند. او گفت که خودش و سازمان ملل بدون تبعیض به کشورهای مختلف در این زمینه توجه کرده و رویکردی حقوقی داشتند و نه سیاسی و مدعی شد که زبانهای محلی باید در کنار زبان ملی مورد توجه قرار بگیرد و گفت که در غرب نیز همین رویکرد دنبال شده است (و مثالهایی به نظرم از آلمان هم زد).
پنج: اما در کنار اینها جالب است که از پشت پرده تصمیم امامعلی رحمان نیز مطلع شوید. سایتی به نام آزدو که یکی از سایتهای مخالف دولت فعلی تاجیکستان در مطلبی نوشته وقتی در سال ۲۰۲۰ امامعلی رحمان دستور چاپ و توزیع کتاب «تاجیکان» را داد، یک انتشاراتی حاضر شد یک میلیون و ۶۰۰ هزار نسخه از آن را با قیمت ۲ سامانی و ۸۱ درهم یعنی حدود ۲۶ سنت (معادل حدود ۱۷ هزار تومان) چاپ کند
ولی در عوض چاپ و نشر این کتاب به شرکتی تعطیل شده سپرده شد که در آن مناقصه گفته بود هر کتاب را با ۸۳ سامانی و ۳۰ درهم یعنی حدود ۷ دلار و ۶۱ سنت معادل تقریبا ۴۰۰ هزار تومان منتشر خواهد کرد و این شرکت دوم که برنده مناقصه شد، متعلق به داماد امامعلی رحمان بود و او توانست فقط با آن پروژه حدود ۱۲ میلیون دلار به دست بیاورد. از این روست که شاید بهتر باشد قبل از افتادن در جو ستایشهای این چنینی، قدری از زوایای دیگر نیز به این خبرها نگاه کنیم. مخصوصا از سوی رئیسجمهوری که از سال ۱۹۹۴ تاکنون یک نفس رئیس جمهور انتخابی! یک مملکت است.