نشست اخیر تهران با حضور کشورهای همسایه افغانستان، اگرچه در غیاب طالبان و برخی بازیگران تأثیرگذار مانند هند برگزار شد، اما از منظر نیت، فلسفه شکل‌گیری و کارکرد منطقه‌ای، واجد اهمیت قابل توجهی است. لذا محسن روحی‌صفت در گفت وگوی خود با هفت صبح ابتدا به ساکن تصریح می کند که، «ارزیابی چنین نشستی پیش از هر چیز نیازمند شفاف‌سازی درباره سطح، دامنه و انتظاراتی است که از آن تعریف شده بود. این نشست اساساً در قالب نشست همسایگان افغانستان برگزار شد؛ بدین معنا که صرفاً کشورهایی در آن حضور داشتند که مرز زمینی مستقیم با افغانستان دارند. از این منظر، عدم حضور هند، هرچند این کشور بازیگری تأثیرگذار در معادلات افغانستان محسوب می‌شود، با تعریف اولیه نشست همخوانی دارد.»
از دید معاون پیشین دفتر مطالعات سیاسی و مسئول پیشین ستاد پشتیبانی افغانستان، «نکته کلیدی آن است که تمامی کشورهای حاضر در این نشست، فارغ از تفاوت‌های سیاسی و اولویت‌های ملی، در یک نگرانی بنیادین اشتراک دارند و آن نگرانی امنیتی ناشی از تحولات افغانستان است. اگرچه چالش‌های مرتبط با افغانستان صرفاً به امنیت محدود نمی‌شود و موضوعاتی چون مهاجرت، مواد مخدر، اقتصاد، ترانزیت و مسائل اجتماعی نیز اهمیت دارد، اما در میان همه این موارد، امنیت جایگاهی حیاتی‌تر و فوری‌تر دارد. کشورهای همسایه نگران آن هستند که وضعیت بی‌ثباتی تحمیل‌شده پس از توافق دوحه، دامنه‌دار شود و گروه‌های افراطی و تروریستی فعال در افغانستان، از جمله داعش و ده‌ها گروه مسلح دیگر، تهدیدی مستقیم برای امنیت آن‌ها ایجاد کنند.»
با جنین برداشتی، معاون سفير پيشين ایران در پاکستان تاکید دارد که «توافق دوحه، نه با نیت ثبات‌آفرینی، بلکه با هدف انتقال هزینه بحران افغانستان از دوش آمریکا به کشورهای منطقه طراحی شد. در جریان مذاکرات این توافق، دولت مستقر در کابل عملاً نادیده گرفته شد و همین رویکرد، از نگاه بسیاری از نخبگان سیاسی افغانستان، نشانه‌ای روشن از تغییر جهت آمریکا و بی‌اعتنایی به تداوم حاکمیت دولت مرکزی بود. نتیجه این سیاست، فروپاشی سریع دولت کابل و بازگشت طالبان به قدرت بود؛ رخدادی که نه‌تنها افغانستان، بلکه کل منطقه را با تبعات امنیتی گسترده‌ای مواجه کرد.»
از این منظر، كارشناس ارشد شبه قاره مرکز بین المللی مطالعات صلح به هفت صبح می گوید: «گردهمایی کشورهای همسایه افغانستان در تهران تلاشی منطقی و قابل دفاع برای هم‌افزایی منطقه‌ای است. حتی اگر خود افغانستان یا طالبان در این نشست‌ها حضور نداشته باشند، این امر از ارزش ذاتی چنین ابتکاری نمی‌کاهد. اهمیت این نشست‌ها صرفاً در بیانیه‌های رسمی آن‌ها خلاصه نمی‌شود، بلکه بخش مهم‌تر آن در رایزنی‌های غیررسمی، گفت‌وگوهای دوجانبه و چندجانبه در حاشیه نشست‌ها شکل می‌گیرد؛ جایی که کشورها نگرانی‌های خود را بی‌پرده مطرح می‌کنند، سوءتفاهم‌ها کاهش می‌یابد و زمینه برای یافتن راه‌حل‌های مشترک فراهم می‌شود.»