کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۵۱۷۶۸۳
تاریخ خبر:

ملاقات با قاتل سریالی خانه‌دار!

روزنامه هفت صبح، مریم ضیغمی‌محمدی| برخی فیلم‌ها تا مدت‌ها مخاطب را رها نمی‌کنند؛ سوژه‌شان آن‌قدر تکان‌دهنده است که به‌راحتی از خاطر نمی‌رود. نمونه تازه این دست فیلم‌ها «طلاخون» ساخته ابراهیم شیبانی است که روایتی سینمایی از زندگی نخستین زن قاتل زنجیره‌ای دارد. این‌که یک مادر به‌‌عنوان سنبل مهر و محبت چرا دست به قتل‌های سریالی می‌زند، نکته مهمی است که فیلم به آن می‌پردازد.

«طلاخون» به‌رغم برخی ایرادها و ضعف‌ها، حق مطلب درباره سوژه‌ای خاص را ادا کرده و به همین خاطر توانسته نظرات مثبت مخاطبان را به‌خود ببیند. کارگردان «طلا‌خون» دقیقا روی همین نکته دست گذاشته است. فیلم مدتی است در پلتفرم فیلیمو و نماوا اکران آنلاین شده است و به همین خاطر گفت‌وگویی با کارگردانش انجام داده‌ایم.

ابراهیم شیبانی فعالیت هنری‌اش را با دستیاری کارگردان فیلم «درخت گلابی»، داریوش مهرجویی در سال 1386 آغاز کرد. او که دانش‌آموخته رشته کارگردانی از دانشکده سینما تئاتر است، نخستین فیلم سینمایی خود را با نام «زهر عسل» در سال ۱۳۸۱ ساخت و بعد از آن دو فیلم «صحنه جرم ورود ممنوع» و «هیچ‌کجا هیچ‌کس» را کارگردانی کرد و در ادامه سراغ «طلاخون» رفت. کارگردانی دو سریال «پازل» و «نجوا» هم در کارنامه‌ شیبانی دیده می‌شود.

نکته مهمی که در ذهن من به‌عنوان یک مخاطب با توجه به داستان فیلم‌تان به‌وجود آمده پرداختن به زندگی اولین قاتل سریالی زن ایران است. جرقه اصلی نگارش فیلمنامه از کجا زده شد؟ تصور اغلب مردم از قاتل در جامعه مرد است اما در این اثر قاتل زن است، حال به‌هر دلیل موجه و غیرموجهی…

مهم‌ترین علت آن همین بود که همیشه فکر می‌کنیم قاتل‌‌ها مرد هستند؛ در صورتی‌که این‌بار یک مادر قاتل است و اینکه چه اتفاقی می‌افتد که یک زن، مادر و یک همسر تبدیل به قاتل می‌شود از موارد و چراهایی بودند که من را به سمت اینکه به زندگی این شخصیت بپردازم سوق داد.
مستند «مهین» ساخته محمد‌حسین حیدری چقدر در نگارش کمکتان کرد؟ اصلا آن را دیده بودید؟
اواخر نگارش فیلمنامه «طلاخون» بودیم که مستند «مهین» ساخته و در جشنواره سینما‌حقیقت هم رونمایی شد. یعنی فیلمنامه «طلاخون» که ابتدا نامش «خورشید همچنان می‌درخشد» بود را نوشته بودیم و کار در مرحله دریافت پروانه ساخت بود، پس خیلی مستند «مهین» به کمک ما نیامد و اصلاً رویکرد ما نسبت به این موضوع و این خانم خیلی متفاوت از مستندی بود که دوستان ساخته بودند. به همین دلیل آن اثر در مرحله نگارش کمکمان نکرد و با تیمی که مشغول تحقیق و نگارش بودیم ترجیح دادیم که فیلم را بعد از گرفتن پروانه ببینیم.

برای شناخت ویژگی، زوایا و نحوه انجام قتل‌ها چه تحقیقاتی انجام دادید و چه محدودیت‌هایی در نگارش و پرداخت داشتید؟
من خیلی از پرونده‌های ایشان را خواندم و خیلی از خاطراتشان به‌دستم رسید. با خیلی از افرادی که مستقیم و یا غیرمستقیم با پرونده ایشان در ارتباط بودند صحبت کردم و اطلاعاتی در اختیارم گذاشتند. بعد از اینها بود که مجوز ساخت فیلم را دریافت کردیم. با قوه قضائیه مدام در ارتباط بودیم و نکاتی را به ما گوشزد کردند تا رعایت کنیم. بعد از همه تحقیقات، نگارش و دریافت پروانه ساخت و رسیدن به مرحله تولید، باز در مقطعی یک اتفاق ویژه‌ افتاد که ما را به‌شدت به واقعیت و اتفاقاتی که در زندگی این خانم افتاده بود، نزدیک کرد.

با توجه به سوژه خاص فیلم با چه چالش‌ها و سخت‌گیری‌هایی در تولید روبه‌رو بودید؟
پرداختن به این موضوعات مشکلات و معضلات خودش را دارد. بخشی از آن بحث دریافت پروانه ساخت و مجوزهای لازم است؛ بخش دیگر بحث رضایت افرادی است که در رابطه با این پرونده هنوز هستند و ما همچنان کم‌و‌بیش داریم با این معضلات دست و پنجه نرم می‌کنیم.

آیا «طلاخون» موقع دریافت پروانه ساخت با ممیزی روبه‌رو شد؟
درباره ممیزی‌ها نمی‌خواهم صحبت کنم اما فکر نمی‌کنم فیلمی باشد که با ممیزی روبه‌رو نشود.

پس بگذریم. درباره انتخاب بازیگران چطور به این ترکیب رسیدید؟ بهار قاسمی در کنار شهاب حسینی و حسام منظور…
دلم می‌خواست که نقش ناهید را بازیگری ناشناس که به لحاظ فیزیکی و صورت شباهت‌هایی به شخصیتی که خلق کرده بودیم، داشته باشد بازي كند و در تحقیقات به بهار قاسمی رسیدیم که پیش‌تر او را سر سریالی که ساخته نشد، دیده و با او آشنا شده بودم. بعد از چندین جلسه گفت‌وگو و تمرین و تست‌های مختلف به این نتیجه رسیدم، خانم قاسمی برای نقش ناهید انتخاب درست و خوبی است.

خوشبختانه شهاب حسینی بعد از مطالعه فیلمنامه و ارتباط برقرار کردن با موضوع انسانی آن، نقش را پذیرفت. برای نقش محمود، همسر ناهید با چند نفر مذاکره کردیم که حسام منظور بهترین گزینه برای این نقش بود و به توافق رسیدیم. یکی از شانس‌های من در ساخت فیلم «طلاخون» همکاری با تیم بازیگری درجه یک بود؛ یعنی آقایان شهاب حسینی، حسام منظور و خانم‌ها بهار قاسمی، زری خوشکام و ترنم کرمانیان، دختر‌بچه با‌استعداد و آینده‌دار سینمای ایران و البته دیگر بازیگرانی که برای فیلم زحمت کشیدند.

در سال‌های اخیر قتل‌های زنجیره‌ای زیادی در کشور اتفاق افتاده که قصه هر کدام‌شان فاجعه‌ای برای جامعه بود البته نمونه‌هایی هم مثل«عنکبوت» و یا فیلم شما ساخته شده است. به نظرتان تولید این‌گونه آثار چه تاثیری در افکار عمومی می‌گذارد؟
جای تأسف دارد که ما باید با این‌همه خشونت روبه‌رو باشیم و نمی‌دانم چرا هیچ‌وقت به شکل جدی به این مسائل پرداخته نشده؛ نه به لحاظ فیلمسازی و نه به لحاظ کتاب یا بخش هنری؛ بلکه منظورم به لحاظ اجتماعی و بحث شناخت و پیشگیری معضلات اجتماعی است.

رویکردی که من داشتم و سعی کردم به نتیجه برسم و فکر می‌کنم تا حدودی فیلمم موفق شده؛ این است که «طلا‌خون» را از زاویه خانواده قاتل دیدم؛ بعد از آن شرايطي به‌وجود آمد که من به تأثیرات جرم بر خانواده مجرم بپردازم. فکر کنید با همه معضلات، مشکلات و سختی‌هایی که همه به‌اندازه خودشان در زندگی دارند، چطور می‌توانیم از پس آن‌ها بربیاییم؟ و چه اتفاقات بیرونی می‌افتد که ما را به سمت این مشکلات و معضلات سوق می‌دهد؟

پاسخ به این سوالات حتما می‌تواند تاثیر داشته باشد و می‌تواند به ما گوشزد کند که اگر می‌خواهیم کوچک‌ترین خطایی انجام دهیم اول به خانواده خود فکر کنیم. اگر بتوانیم به این چیزها توجه کنیم شاید بتوانیم درصدی در جامعه‌مان تاثیرگذار باشیم. همچنان معتقد هستم که باید از این نوع فیلم‌ها ساخته شود؛ چه در حوزه سینما و چه در حوزه تئاتر و حتی در حوزه کتاب که به‌نظرم در این سال‌ها به‌شدت محدود بوده و به‌شدت جلوی آن گرفته شده است.

بازتاب‌های فیلم را در اکران عمومی و آنلاین چگونه دیدید؟
درباره اکران در سینما ترجیح می‌دهم خیلی حرف نزنم چون وزارت ارشاد با نوع تصمیم‌گیری‌اش بابت اکران به فیلم‌ها لطمه زده است. حجم عجیبی از فیلم‌ها را بعد از کرونا و تعطیلی سینماها برای اکران داشتیم که وزارت ارشاد به‌سرعت آن‌ها را اکران کرد و یک‌جورهایی از سر خود باز کردند تا نگوییم که مثلا ۴۰۰، ۵۰۰ فیلم پشت اکران مانده است و این جریان به سینمای مستقل لطمه می‌زند.

«طلاخون» هم فیلم مستقلی است و متأسفانه همه این‌ها کار ما را خیلی سخت کرد و لطمه بدی به فیلم من و خیلی‌های دیگر زد. خوشبختانه در اکران آنلاین با تصمیم‌گیری پلتفرم‌ها برای اکران این اثر، اتفاق خوبی رخ داد و من بازتاب‌های بسیاری از این اتفاق داشتم. این بازخوردها هم شامل مخاطبانی بودند که فیلم را پسندیدند و هم افرادی که خیلی آن را دوست نداشتند. با این‌حال همه بازتاب‌ها نشان می‌‌دهد که فیلم در اکران آنلاین دیده شده. طبعا از بازخورد‌هایی که گرفتم به‌شدت راضی هستم و به‌نظرم اتفاق خیلی خوبی است.

شما مشابه همین گله‌گذاری درباره شرایط اکران عمومی «طلا‌خون» را سال پیش در مصاحبه با خبرگزاری ایسنا به زبان آورده بودید. با کسب اجازه، بخش‌هایی از آن گفت‌وگو را باز‌نشر می‌دهیم که شاید تلنگری دوباره برای مسئولان سینمایی باشد.
به‌نظر می‌رسد سیاست‌های سازمان سینمایی بر این است که تا جای ممکن فیلم اکران شود در صورتی‌که با اضافه شدن چند فیلم جدید هر یک هفته یا دو هفته در میان، فرصت کافی برای اینکه فیلم‌های قبلی مخاطب خود را پیدا کنند ایجاد نمی‌شود آن‌هم در شرایطی که وضع تبلیغات را می‌دانیم؛ ما نه تیزر تلویزیونی داریم و نه تبلیغات محیطی گسترده.

طبق آنچه در ماه‌های اخیر شاهد بودیم، فقط فیلم‌های دولتی از عنایت‌های ویژه برای تبلیغات برخوردار می‌شوند و حتی برنامه زنده تلویزیونی هم برایشان تدارک دیده می‌شود، در حالی‌که خوب می‌دانیم آن فیلم‌ها توسط کجا و با چه بودجه‌ای ساخته شده‌اند. به این ترتیب برای بقیه فیلم‌ها فقط تبلیغ در فضای مجازی باقی می‌ماند و اینکه شاید از طریق اسپانسر بتوانیم چند بیلبورد محدود شهری با قیمت بالا در اختیار بگیریم.

نکته مهم دیگری که به‌جز ماجرای تبلیغات با آن روبه‌رو شده‌ایم سانس‌های گردشی است که به معضلی بزرگ برای ما تبدیل شده است. پیش‌تر یک سالن به نمایش فیلمی اختصاص داشت و مخاطب فقط سانس‌ موردنظر خود را انتخاب می‌کرد اما الان کسی که بخواهد «طلا‌خون» را ببیند باید جست‌وجوی زیادی کند تا ببیند در چه سینمایی می‌تواند سانس مناسب پیدا کند، چون در برخی سینماها فقط یکی دو سانس با فاصله زیاد درنظر گرفته‌اند و در واقع هر کسی که زورش بیشتر باشد سانس‌های پشت‌سر هم را در بهترین ساعت‌ها می‌تواند داشته باشد.

و در مصاحبه با روزنامه اعتماد صحبت‌های جالبی درباره ممیزی داشتید که این بخش را هم بازنشر می‌دهیم.
امروز سریال «هزار دستان» با سانسور پخش می‌شود. چرا؟ چه اتفاقی افتاده؟ صحبت‌های گذشته آدم‌های اصلی انقلاب امروز روز با کلی سانسور پخش می‌شود. چرا؟ این برای جامعه نگران‌کننده است. به فیلم «طلا‌خون» در هر دو دولت اصلاحیه‌هایی داده شد که خیلی خنده‌دار است. در دولت قبل فرمودند صدای اذان را از روی پلانی که خانم از بازار رد می‌شود، حذف کنید. گفتم چرا؟ جواب منطقی ندادند. گفتند مگر می‌شود مادر دختری که مذهبی است قاتل باشد؟ گفتم آقا!

این داستان اتفاق افتاده در کشورمان. این قصه واقعی است. می‌خواهم بگویم به‌جای اینکه کمکی کنند تا از این معضلات و مباحث اجتماعی پیشگیری شود، جلوی پرداختن به آن را می‌گیرند. متولیان فرهنگ در سازمان‌های مختلف هیچ حمایتی از فیلم‌ها نمی‌کنند. این حرف‌ها به‌کرات توسط فیلمسازان گفته می‌شود و همه هم ابراز گلایه و ناراحتی می‌کنند؛ اما چرا هیچ‌کس توجهی نمی‌کند؟ ناصر تقوایی 20سال است کار نکرده، خانم بنی‌اعتماد 15سال است.

فقط آقای مهرجویی از گذشته مانده که با او هم رفتار ناشایستی دارند. آقای وودی آلن در جدیدترین مصاحبه خود می‌گوید من آخرین فیلمم را می‌خواهم بسازم، بودجه جور شده و… مگر آقای مهرجویی ما از وودی آلن کمتر است؟ چرا حواس‌مان به این فیلمسازها نیست؟ علیرضا داوودنژاد چرا نباید فیلم بسازد؟ آقای بیضایی را که کاری کردیم برود. دیگر چه کسی مانده. حالا نسل ما آمده که می‌بینیم چه رفتارها و چه برخوردهای ناشایستی شکل می‌گیرد. شما به کلاس‌های بازیگری نگاه کنید! اساتیدی در این کلاس‌ها و ورک‌شاپ‌ها می‌بینم که تعجب می‌کنم! این دوستانِ به‌اصطلاح استاد، چه چیزی برای یاد دادن به علاقه‌مندان بازیگری و باقی حرفه‌ها دارند؟

کدخبر: ۵۱۷۶۸۳
تاریخ خبر:
ارسال نظر