متخصصان جاخالی دادن در خانواده سلطنتی
روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | تا آخر پاییز، تصاویری از تاریخ معاصر همراه با پندواندرز و حکمت ! تصویر ادوارد هشتم و همسرش خانم والیس را میبینید. ادوارد هشتم کسی است که مهلکترین ضربه را به خاندان سلطنتی انگلیس در دهه ۳۰ زد و موجب شد تا سلطنت موروثی به خاندان برادرش منتقل شود.
ادوارد بعد از مرگ پدرش جورج پنجم به سلطنت انگلیس انتخاب شد. در حالیکه همه مراحل آماده سازی این مرتبه را چه به لحاظ نظامی و چه آموزشی طی کرده بود. اما او در این میان درگیر رابطهای عاشقانه با یک زن مطلقه آمریکایی شده بود. آشنایی آنها در مهمانیهای سلطنتی لندن شروع شده بود و از مدتها قبل پنهانی با هم به سفرهای تفریحی در پرتغال و اسپانیا پرداخته بودند.
دولت انگلیس به او هشدار داد که به عنوان شاه انگلیس نمیتواند با زنی آمریکایی ازدواج کند که سابقه دوتا طلاق در کارنامهاش است. ادوارد پیشنهاد داد که ازدواج انجام شود اما عنوان ملکه از همسرش دریغ شود. دولت قبول نکرد. ادوارد در نتیجه در یک نطق تاریخی که از رادیو پخش شد گفت که چشم از مقام سلطنت میپوشد و به دنبال ازدواج با عشق خود میرود!
در تاریخ این حرکت به عنوان فداکاری عاشقانه ثبت نشده است. چرا که از قرار سلطنت در انگلیس با مجموعهای از آداب و رسوم سخت همراه بود و ادوارد یک جوری خودش را راحت کرد! و رفت با همسرش به پاریس و آنجا زندگی راحتی رادنبال کرد و به سرگرمیها و مهمانیها و معاشرتهای خاص خودشان رسیدند.
با این جاخالی دادن ادوارد سلطنت به برادرش آلبرت منتقل شد. آلبرت برادر کوچکتر و خجولی بود که داستان آمادگیاش برای اولین نطق رادیویی به عنوان شاه انگلیس در فیلم سخنرانی پادشاه ساخته تام هوپر روایت شده است. چرا که آلبرت (که نام جورج ششم را برای خود انتخاب کرده بود) لکنت زبان داشت.
در نهایت آلبرت بعد از ۱۶ سال سلطنت ناخواسته که اتفاقا با سختترین دوران تاریخ انگلیس و ماجراهای مربوط به جنگ دوم جهانی و دست و پنجه نرم کردن با هیولای هیتلر همزمان بود، در سال ۱۹۵۲ درگذشت و دخترش الیزابت به سلطنت رسید. الیزابت که قرار بود به عنوان یک عضو خوش و خرم خانواده سلطنتی به زندگیاش ادامه دهد با انصراف عمویش و طی فرآیندی که ۱۶ سال طول کشید وارث سلطنت شد و هرگز عموی خود را نبخشید و خب الیزابت هنوز هم ملکه انگلیس است!
راستی ادوارد و همسرش والیس تا آخر عمر به زندگی در کنار هم ادامه دادند و داستان عاشقانهشان از معدود داستانهایی است که به رغم سروشکل فریبندهاش به عنوان بزرگترین جاخالی تاریخ در تاریخ سیاسی معاصر روایت میشود !