دنده عقب| کارکرد پیام‌رسان‌های فوق‌العاده جذاب داخلی
روزنامه هفت صبح، اشکان عقیلی‌پور| رفقا به نظرتون چیکار کنیم که اون یکی رفقا در دولت متوجه بشن که باید بی‌خیال این داستان فیلتر کردن بشن؟ یا چه‌جوری با اون عزیزانی که چپ و راست آمار می‌گیرن و اعلام می‌کنن که پیام‌رسان‌های داخلی، خیلی موفق هستن تماس بگیریم و سوال کنیم که جان هر کی دوست داری فقط بگو این آمار رو از کجا داری در میاری؟ شاید هم فکر می‌کنن چون ما پیام‌رسان داخلی نصب کردیم، دلیلش اینه که داریم استفاده می‌کنیم ازش؟
عزیزان مسئول، باور کنین اینجوری نیست ها… راستش‌رو بخواین، ما فقط داخل این پیام‌رسان‌های فوق‌العاده جذاب داخلی، به همدیگه پیام میدیم که داخل کدوم پیام‌رسان خارجی، مراجعه کنه که مثلا فلان مطلب‌رو گذاشتیم. مثلا :« فلانی… تلگرامت‌رو چک کن» یا «فلانی… اون مطلبه‌رو روی واتساپ فرستادم.» همین. باور کنین.
امروز کله صبح داشتم خبرها‌رو شخم می‌زدم و همین جور اخبار خوب و شاد و مفرح این روزها‌رو می‌خوندم و هی خوشحال‌تر می‌شدم و هی امید به زندگی، بیشتر درونم می‌جوشید و هی بیشتر خدا‌رو شکر می‌کردم که در کشور به این خوبی هستم و هی در دل به دوستانی که مهاجرت کردن می‌خندیدم که یه دوستی در یکی از این شبکه‌های اجتماعی عزیزمون پیام داد که یه چیزی توی فلان شبکه اجتماعی معاند فرستادم.
برو ببین. خب… مراسم روشن کردن فیلترشکن و وصل نشدن و دوباره سعی کردن‌رو که انجام دادم، بالاخره بعد از چند دقیقه موفق شدم وصل بشم. یه فیلمی فرستاده بود که شرم و حیا اجازه نمیده بگم چی بود ولی خودتون بهتر می‌دونین.بهش پیام دادم که « خب اینو همونجا می‌فرستادی دیگه…» جواب داد که « نه زشته.» میگم « چی زشته؟ یه فایله دیگه، اینجوری که یه ساعت باید فیلترشکن روشن کنم و داستان داره…» میگه « نه زشته… من روم نمیشه…»
ببینین عزیزان مسئول با این جوان چه کردین. درود بر شما. احسنت بر شما. من فقط خواستم از این فرصت استفاده کنم و خدمت‌تون عرض کنم هر‌چند اقتصاد از دست‌تون در رفته و قیمت دلار و طلا‌رو چسبوندین به سقف و روزگار مردم رو بالا و پایین کردین و هر روز یک سورپرایز جدیدی برامون دارین و اصلا فرصت نمیدین چیزی برامون عادی بشه، ولی مفتخرم به اطلاع‌تون برسونم که نجابت این رفیق من همه چیز‌رو شست رفت پی کارش.
ولی باز هم درگوش‌تون فقط عرض کنم که اون با ادبایی که در شبکه‌های اجتماعی تراز و درجه یک‌تون رصدشون می‌کنین، این‌ورِ بازار برای خودشون حرمله‌هایی هستن. خب البته شما که کار خودتون‌رو می‌کنین؛ منم نمی‌دونم چرا برای شما حرص و جوش می‌خورم. هیچی… راحت باشین.
