کاربر گرامی

برای استفاده از محتوای اختصاصی و ویدئو ها باید در وب سایت هفت صبح ثبت نام نمایید

با ثبت نام و خرید اشتراک به نسخه PDF روزنامه، مطالب و ویدئو‌های اختصاصی و تمامی امکانات دسترسی خواهید داشت.

کدخبر: ۳۷۲۳۱۲
تاریخ خبر:

داستان حضور ارتش ‌ایران‌ در ‌جنگ‌ ظفار

روزنامه هفت صبح، آرش خوشخو | مداخله نظامی ارتش ایران در عمان از سرفصل‌های تاریخ دیپلماسی ایران در دهه ۵۰ است که اتفاقا نمونه‌ای خوب از این مسئله است که منافع استراتژیک ایران بسیاری اوقات نیازمند ریسک‌های نظامی دور از مرزهای کشور است و مداخلاتی که قربانیان و تلفات خاص خود را نیز خواهد داشت.

شورشیان ظفار در شرق عمان و در مرز با یمن جنوبی در ابتدا با ایده‌ای محلی و بومی و قومیتی شکل گرفتند، اما با تشکیل جمهوری دموکراتیک یمن در یمن جنوبی و خروج نیروهای انگلیسی از عدن،‌ نیروهای چپ و کمونیست در ارتش آزادی‌بخش ظفار دست بالا پیدا کردند و از حمایت مستقیم چین و حکومت یمن جنوبی برخوردار شدند.

شهر عدن در یمن ‌جنوبی به پایگاه لجستیک حمایت از ظفار توسط ارتش چین بدل شده بود. سلطان قابوس که ارتش بسیار ضعیفی در اختیار داشت، ‌از ایران و پاکستان و عربستان و البته انگلیس تقاضای کمک کرد و ایران بلافاصله جواب مثبت داد. بدیهی است که به لحاظ استراتژیک ظهور یک رژیم مارکسیستی و مائوئیستی در حاشیه خلیج‌فارس، آن هم مسلط بر تنگه هرمز تمام توازن منطقه را بر هم می‌ریخت.

به این ترتیب می‌شود این اقدام نظامی را کاملا قابل توجیه دانست. البته این را هم در نظر بگیریم که شرکت‌های چندملیتی نفتی و بانک‌های بزرگ آمریکایی و انگلیسی نیز مشوق و پشتیبان مداخله ایران بودند. آن سال‌ها خریدهای بزرگ ایران از آمریکا آغاز شده بود و محمدرضا به نیروی هوایی خود می‌نازید. به‌خصوص ۱۹۰ فروند از فانتوم‌های افسانه‌ای اف ۴ که در سال‌های ۱۳۴۸ و ۱۳۴۹ خریداری شده بودند.

به‌جز این اف ۴ های محبوب،‌ بیش از ۷۵ فانتوم اف ۵ و همینطور ۸۰ فانتوم اف ۸۶ در نیروی هوایی ایران به کار گرفته شده بودند. جنگ با شورشیان ظفار فرصتی بود برای محک زدن تجهیزات نظامی در جنگی تمام‌عیار با شورشیان مسلح و آزموده که به کلاشینکف،‌ دوشکا،‌ موشک‌های دوش‌پرتاب، خمپاره و کاتیوشا مجهز بودند.

به‌تدریج پایگاه هوایی بندرعباس به مرکز لجستیک عملیات ایران در عمان بدل شد و سپس یک پایگاه هوایی نیز در مسقط از طرف ایران ایجاد شد و طی یک‌سال قریب به ۱۵هزار نیروی ایرانی عازم عمان شدند که ۱۴هزار نفر از سربازان نیروی دریایی و ۱۰۰۰ نفر نیز خلبان‌های جت‌ها و هلیکوپترهای جنگی و نیروهای پشتیبانی بودند.

ابتدا ۳۲ فروند هلیکوپتر بل ۲۰۵ و بل ۲۰۶ بودند که در سال ۵۳ وارد جنگ شدند و همینطور چندصد تن از کماندوهای نیروی دریایی. بعدها ۱۰ فانتوم اف ۴ نیز در پایگاه عمان از سوی ایران مستقر شدند. بعد از سال ۱۹۷۳ و تجهیز شورشیان به موشک‌های زمین‌به‌هوای روسی استرلا، خلبانان ایرانی مجبور به رعایت احتیاط بیشتر در درگیری‌های مستقیم شدند.

بد نیست بدانید که در طول مدت حضور نظامی ایران در عمان، ۷۲۰ نظامی ایران (از جمله ۵ خلبان) کشته و ۱۴۰۰ نظامی (از جمله ۱۸ خلبان) نیز زخمی شدند. این در حالی است که در طول این جنگ تنها ۱۸۷ نظامی عمانی و ۲۴ نظامی انگلیسی کشته شدند. مروری بر برخی تلفات ارتش ایران در آن سال‌ها و در این جنگ:

* در ۲۴ شهریور ۱۳۵۴ یک هلیکوپتر ای‌اچ-۱ کبری توسط یک موشک دوش‌پرتاب ساقط شد و از سرنوشت خلبان آن اطلاعاتی به‌ دست نیامد.

* در ۵ آذرماه ۱۳۵۵ هواپیمای جنگی ایران در مرز عمان و یمن جنوبی مورد اصابت یک موشک دوش‌پرتاب روسی قرار گرفت و سقوط کرد. داریوش جلیلی، خلبان و یعقوب آصفی، کمک‌خلبان بودند و درگیر یک عملیات شناسایی که سقوط می‌کنند و هر دو اسیر نیروهای ظفار می‌شوند. جلیلی ۲۷ روز اسیر بود و بعد از آزادی به ایران بازگشت، ولی کمک‌خلبان در دوران اسارت کشته شد. عجیب اینکه خلبان جلیلی در سال ۱۳۵۹ به جرم دست داشتن در کودتای نوژه اعدام شد.

* در سوم دی‌ماه ۱۳۵۵ هواپیمای خلبان علی اشرافیان مورد اصابت یک فروند موشک ضدهوایی قرار گرفت و سقوط کرد. خلبان به اسارت شبه‌نظامیان درآمد، اما از سرنوشت کمک‌خلبان این جنگنده اطلاعاتی به‌ دست نیامد. سه سال بعد بهار سال ۵۸ در پی سفر رهبر شورشیان یمن به تهران اشرافیان آزاد شد.

* در خرداد سال ۱۳۵۶ نیز یک فروند جنگنده اف-۴ ایران توسط یک موشک دوش‌پرتاب نیروهای شورشی مورد اصابت قرار گرفت و در سواحل جنوبی یمن سقوط کرد.

* به‌هرحال مداخله نظامی ایران، سلطان قابوس را از سقوط توسط شورشیان نجات داد.

بگذارید این متن را با خاطره محمد بلوری، خبرنگار سرویس حوادث روزنامه کیهان تمام کنم به نقل از تاریخ ایرانی:
ماجرای ظفار درباره یک عده شورشی در نزدیکی تنگه هرمز بود که از یمن جنوبی اسلحه تهیه می‌کردند و در کوه‌ها سنگر داشتند. اگر این شورشی‌ها تنگه را می‌گرفتند، رفت‌وآمد کشتی‌ها مختل می‌شد. انگلیس و آمریکا به وحشت افتادند. از شاه خواستند که کمک کند تا شورش خوابانده شود. من ده روز به صحنه جنگ رفتم.

در آنجا دره‌ای بود که درخت‌های صدساله ته دره به اندازه چوب کبریت دیده می‌شد. دهنه دره غاری بود که سکونتگاه شورشی‌ها در آن قرار داشت و وقتی ایران این دره را گرفت، ما با طناب وارد غار شدیم. حالا جنگ به این شکل بود که نیروهای ایرانی می‌جنگیدند، کشته می‌دادند و انگلیسی‌ها زمین‌ها را می‌گرفتند.

هنگامی که ما به آنجا رفته بودیم، گوگوش هم آمده بود و برای انگلیسی‌ها برنامه اجرا می‌کرد. انگلیسی‌ها هم نام پایگاهی که ایران تصرف کرده بود را گذاشته بودند پایگاه گوگوش. من از آنجا که برگشتم گزارش‌ها را نوشتم و چاپ شد. آن زمان سردبیر کیهان امیر طاهری بود. حین تهیه گزارش یک عکس جلوی من گذاشت و گفت:

«بلوری! ظاهرا این عکس مربوط به ظفار است، اگر می‌توانی از آن استفاده کن!» حالا عکس چه بود؟ عکسی بود که نشان می‌داد گوگوش در حال اجرای برنامه برای سربازان انگلیسی است. در آن زمان دولت نمی‌خواست مردم بفهمند که ایرانی‌ها در جنگ کشته می‌شوند و زمین‌ها را به انگلیس‌ها تحویل می‌دهند.

کسی نباید می‌دانست انگلیسی‌ها آنجا هستند. من عکس را با یک شرح که گوگوش برای انگلیسی‌‌ها برنامه اجرا کرده است، فرستادم برای چاپ. فردا از روزنامه به من زنگ زدند که نیا روزنامه. دوتا ساواکی دم در منتظرت هستند. بعد از چند روز بازداشت و راهی اوین شدم.

کدخبر: ۳۷۲۳۱۲
تاریخ خبر:
ارسال نظر